زندگینامه محمود درویش شاعر مقاومت فلسطین
اسرائیلیها این دهکده را به آتش کشیدند و محمود درویش شش ساله بود که مجبور شد به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شود. سرانجام پس از مقاومتهای بسیار دهکده «بروه» از دست اسرائیلیها خارج شد و هنگامی که اهالی وارد دهکده شدند همه چیز از بین رفته بود.
محمود درویش در گفتوگویی میگوید: «به یاد دارم که شش ساله بودم. در دهکدهای آرام و زیبا زندگی میکردیم. خوب به یاد دارم. در یکی از شبهای تابستان که معمولا عادت اهل ده این است که روی پشت بام بخوابند. مادرم ناگهان مرا از خواب بیدار کرد و دیدم که داریم با صدها تن از مردم دهکده در میان بیشهها فرار میکنیم. گلولههای سربی از روی سر ما میگذشت…»
محمود درویش بعدها در مبارزات مردم فلسطین شرکت کرد و این زمانی بود که ۱۴ سال بیشتر نداشت. در شهر حیفا به زندان افتاد و از آن پس مرتب گرفتار پلیس بود. باید مرتب خود را به صورت هفتگی معرفی میکرد.
محمود درویش سرودن را از زمانی که در مدرسه در حال تحصیل بود شروع کرده بود و نخستین مجموعه آثارش در سال ۱۹۶۰ منتشر شد یعنی زمانی که تنها نوزده سال داشت. با دومین مجموعهاش برگهای زیتون (اوراق الزیتون) ۱۹۶۴ به عنوان یکی از شاعران پیشرو شعر مقاومت شناخته شد. اشعارش دارای دو موضوع عمده و کلی است: عشق و سیاست.
وی در سال ۱۹۷۰ برای ادامه تحصیل به مسکو سفر کرد و پس از مدتی به قاهره رفت.
محمود درویش چند سال عضو کمیته اجرایی سازمان آزادی بخش فلسطین بود. درویش همچنین رئیس اتحادیه نویسندگان فلسطینی است و بنیانگذار یکی از مهمترین فصلنامههای ادبی و مدرن جهان عرب به نام «الکرمل» است. محمود درویش همراه با «ژاک دریدا»، «پییر بوردیو»، پارلمان بینالمللی نویسندگان را تاسیس کردند.
محمود درویش تاکنون جایزهی ابن سینا، جایزه صلحِ لنین، جایزه لوتس از انجمن نویسندگان افریقا-آسیایی، جایزهی هنرهای حماسی فرانس و مدالِ آثارِ ادبی و جایزه آزادی فرهنگی از بنیاد لنان و جایزه صلح استالین شوروی سابق را به خود اختصاص داده است. همین اواخر نیز (نوامبر ۲۰۰۳) جایزهی ناظم حکمت به او تعلق گرفته است.
محمود درویش به عنوان سردبیر ماهنامه ی انجمن آزادی فلسطین و گرداننده مرکز تحقیقات فلسطینی به کار مشغول بوده و در سال ۱۹۸۷ به کمیتهی هیئت اجرائی جنبش فتح ملحق میشود اما شش سال بعد در سال ۱۹۹۳ در اعتراض به موافقتنامه صلح اسلو از این سازمان کناره میگیرد.
به خاطر همین موافقت نامه بود که جایزه صلح نوبلِ سالِ ۱۹۹۴ ، به یاسر عرفات و شیمون پرز و اسحاق رابین تعلق گرفت. بسیاری از شعرهای محمود درویش به شکل سرودهای عمومی و آوازهای محبوب درآمدهاند. اغلب آثارش در مورد سرنوشت وطنش است. او از مفردات ساده و تصاویر واضح استفاده میکند .
در سال ۱۹۶۱ محمود درویش فعالیتش را به عنوان روزنامهنگار آغاز کرده و تا مدتی روزنامه الاتحاد را سردبیری کرد. در سال ۱۹۷۱ فلسطین اشغالی را ترک گفته و به بیروت عزیمت کرد تا برای جنبش فتح کار کند. او به عنوان سردبیر مجله ماهانه شئون فلسطینیه و سردبیر ارشد گاهنامه فرهنگی ادبی الکرمل چندی به کار مشغول بوده است. وقتی اسرائیل در سال ۱۹۸۲ به لبنان یورش برد و جنبش فتح مرکز فرماندهی اش را از آنجا انتقال داد محمود درویش به قبرس نقل مکان کرد.
در مارس ۲۰۰۰ وزیر آموزش و پرورش اسرائیل پس از ضمیمه کردن آثار محمود درویش در کتابهای درسی، دولت ایهود باراک را با بحران جدی روبرو ساخت.
محمدرضا شفیعی کدکنی درباره محمود درویش مینویسد: اگر یک تن را برای نمونه بخواهیم انتخاب کنیم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی میشود، محمود درویش است.
او تاکنون بیست و دو مجموعه شعر منتشر کرده است: برگهای زیتون (۱۹۶۴)؛ عاشقی از فلسطین (۱۹۶۶)؛ آخرشب (۱۹۶۷)؛ دلدار من از خواب خود برمیخیزد (۱۹۷۰)؛ گنجشکها در الجلیل میمیرند (۱۹۷۰)؛؛ دوستت میدارم، یا دوستت نمیدارم(۱۹۷۲)؛ اقدام شماره۷ (۱۹۷۴)؛ آنک تصویر او و اینک انتحار عاشق (۱۹۷۵)؛ جشنها (۱۹۷۶)؛ ستایش سایه بلند (۱۹۸۳)؛ محاصرهای برای مدایح دریا (۱۹۸۴)؛ آن ترانه است، آن ترانه است (۱۹۸۶)؛ سرخ گلی کمتر (۱۹۸۶)؛ تراژدی نرگس، کمدی نقره (۱۹۸۹)؛ آنچه را میخواهم میبینم (۱۹۹۰)؛ یازده ستاره (۱۹۹۲)؛ چرا اسب را تنها گذاشتی؟ (۱۹۹۶)؛ سریر زن غریبه (۱۹۹۵)؛ دیوارنگاره (۲۰۰۰)؛ حالتی از شهربندان (۲۰۰۲)؛ بر کرده خود پوزش مخواه(۲۰۰)؛ چون شکوفه بادام یا دورتر (۲۰۰۵).
چند کتاب نثر نیز از محمود درویش منتشر شده است که از درخشانترین آنها یادداشتهای روزانه اندوه عادی (۱۹۷۶) و حافظهای برای فراموشی (۱۹۸۷) است.
محمود درویش در اوت ۲۰۰۸ در پی عمل جراحی قلب در تگزاس آمریکا در گذشت.