زندگینامه بهجت(ره)
ستارهای بدرخشید و …
شب جمعه بیستوپنجم شوال سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ۱۲۹۵ خورشیدی، خانۀ کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد.
در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصۀ وجود گذاشت که سالها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و شیعیان خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) را روشن ساخت: آیت الله حاج شیخ محمدتقی بهجت.
کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم فومن، با الهام از هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیدهاش را «محمدتقی» گذاشت.
نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد.
در دوران خردسالی، محمدتقی همنشین خلوت پدر بود و میدید که چگونه عشق به اهلبیت اطهار (علیهمالسلام) از قلب محزون پدر میتراود و بر صفحه کاغذ، مرثیههایی میشود که داغداران عزای حسینی (علیهالسلام) زمزمهاش میکنند و محافل خود را با آن سرودهها رونق میدهند.
محمدتقی در همۀ این لحظهها همنشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه میسرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
زمزمۀ مرثیههای حسینی، از کوچهباغهای فومن، او را به گوشۀ دنج مکتبخانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور قرآن نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد.
آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بیّنات گشود و شوقمندانه سورههایی از قرآن کریم را بهخاطر سپرد. اما روح تشنهاش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمیکرد.
بدین روی وارد حوزۀ علمیۀ فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات ائمه اطهار (علیهم اسلام) گوش جانش را بنوازد. در همان حوزۀ کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گامهای علمی و معنوی را برداشت.
با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمرۀ شاگردان برتر استادان، جا گرفت.
اما این مقدار، همۀ بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیتالله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد.
لحظههای دلانگیز حضور در نماز آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانهاش با خداوند داشت، توأم با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.
در جمادیالثانی سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بیگمان در لحظههای خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانشآموختگان نجف بودند- لحظههایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق میگذشت و او را به وجد می آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم حضرت علی و حضرت امام حسین (علیهماالسلام) میکوچاند و پای آن قبور نورانی مینشاند.
آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبۀ فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین (علیهمالسلام) شد.
تحصیلات :
تحصیلات ابتدایى حوزه را در مکتبخانه فومن به پایان رساند و پس از تحصیلات ادبیات عرب در سال ۱۳۴۸ هـ ق، هنگامى که تقریباً چهارده سال از عمر شریفش مى گذشت، براى تکمیل دروس حوزوى عازم (عراق) شد.
حدود چهار سال در کربلای معلى اقامت گزید و افزون بر تحصیل علوم رسمى از محضر استادان بزرگ آن سامان همچون مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم خویى (غیر از آیتالله خویى معروف) بهره برد.
آن زمان چهارده سال از عمر شریفش میگذشت که به عراق مشرّف شد و در کربلای معلّی اقامت گزید. بنا به گفته یکی از شاگردان نزدیک ایشان، معظّم له خود به مناسبتی فرمودند: بیش از یک سال از اقامتم در کربلا گذشته بود که مکلّف شدم.
آری، دست تربیت حضرت ربّ سبحانه هماره بندگان شایسته را از اوان کودکی و نوجوانی زیر نظر جهان بین خود گرفته و فیوضاتش را شامل حال آنان کرده است و پیوسته میپاید، تا در بزرگی مشعل راهبری راه پویان طریق الی الله را به دستشان بسپارد.
بدین سان، آیت الله بهجت حدود چهار سال در کربلای معلّی میماند و از فیوضات سیّد الشّهداء علیه السّلام استفاده میکند و به تهذیب نفس میپردازد و در آن مدت، بخش معظمی از کتابهای فقه و اصول را در محضر استادان بزرگ آن دیار مطهّر فرا میگیرد .
در سال ۱۳۵۲ هـ ق براى ادامه تحصیل به نجف اشرف رهسپار شد و سطح عالى علوم حوزه را در محضر آیات عظام همچون حاج شیخ مرتضى طالقانى رحمه الله به پایان رساند و پس از درک محضر آیات عظام آقا ضیای عراقى رحمه الله و میرزاى نایینى رحمه الله وارد حوزه درسى آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروى اصفهانى رحمه الله شد.
افزون بر این ایشان از محضر آیات عظام حاج سیّد ابوالحسن اصفهانى و حاج شیخ محمّد کاظم شیرازى رحمه الله صاحب حاشیه بر مکاسب و در حوزه علوم عقلى، کتاب الاشارات و التنبیهات و اسفار را نزد آیت الله سیّد حسین بادکوبه اى رحمه الله فرا گرفت و در زمان شاگردی به تدریس سطوح عالى پرداخت و در تألیف کتاب سفینه البحار محدّث کبیر، حاج شیخ عبّاس قمی رحمه الله را یاری کرد.
با این همه، همّت او تنها مصروف علوم دینی نبوده؛ بلکه عشق به کمالات والای انسانی هماره جان ناآرام او را در جست و جوی مردان الهی و اولیای برجسته میکشاند.
یکی از شاگردان آیت الله بهجت رحمه الله میگوید: در سالهای متمادی که در درس ایشان شرکت میجویم، هرگز نشنیده ام که جز در موارد نادر درباره خود مطلبی فرموده باشد. از جمله سخنانی که از زبان مبارکش درباره خود فرمود، این است که در ضمن سخنی به مناسبت تجلیل از مقام معنوی استاد خود، حضرت آیت الله نایینی رحمه الله فرمود: من در ایّام نوجوانی در نماز جماعت ایشان شرکت مینمودم، و از حالات ایشان چیزهایی را درک میکردم.
در زمینه تهذیب نفس در زادگاهش(فومن) از کودکى محضر عالم بزرگوار سعیدى و درکربلا از برخى علماى دیگر بهره برد تا این که در نجف اشرف در سن حدود هجده سالگی با آیت حق، سیّد علی آقای قاضى رحمه الله آشنا شد و گمشده خویش را در وجود ایشان یافت. از آن پس در سلک شاگردان اخلاقى ـ عرفانى ایشان درآمد.
هجرت :
در سال ۱۳۶۴ هـ ق موافق با ۱۳۲۴ هـ ش با قلبى صیقل یافته از معنویت و سینه اى مالامال از عشق به حضرت حق و با کوله بارى از علم و کمال راهی سرزمین خویش شد و در زادگاهش تشکیل خانواده داد و در حالى که آماده بازگشت به نجف اشرف بود، هنگام عبور از قم، در زمانى که هنوز چندین ماه از مهاجرت حضرت آیت الله بروجردى رحمه الله به قم نگذشته بود، موقّتاً مقیم شد و خبر رحلت اساتید بزرگ حوزه علمیه نجف را یکى پس از دیگرى مى شنود، از این رو در شهر مقدّس قم رحل اقامت مى افکند.
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله پس از ورود به قم، خدمت آیات عظام کوه کمره اى حضور یافت و در بین شاگردان درخشید همچنین در درس حضرت آیت الله بروجردی همچون دیگر شاگردان برجسته اش حضرات آیات امام خمینی رحمه الله ، گلپایگانی رحمه الله ره و … حاضر شد.
آیت الله مصباح در این باره میگوید: آیت الله بهجت رحمه الله از همان زمانی که مرحوم آیت الله بروجردی رحمه الله در قم درس شروع کرده بودند از شاگردان برجسته و از مُستَشکِلین معروف و مبرّز درس ایشان بودند.
معمولاً استادانی که درس خارج میگویند، در میان شاگردانشان یکی دو سه نفر هستند که ضمن این که بیش از همه مطالب را ضبط میکنند، احیاناً اشکالاتی به نظرشان میرسد که مطرح و پیگیری میکنند تا مسائل کاملاً حل شود، اینان از دیگران دقیق ترند، و اشکالاتشان علمی تر و نیاز به غور و بررسی بیشتری دارد، و ایشان در آن زمان چنین موقعیتی را در درس مرحوم آیت الله بروجردی داشتند.
استادان برجسته فقه و اصول :
آیت الله بهجت رحمه الله پس از اتمام دوره سطح و درک محضر استادان بزرگی چون آیات عظام آقا سیّد ابوالحسن اصفهانی رحمه الله ، آقا ضیای عراقی رحمه الله و میرزای نایینی رحمه الله ، به حوزه گران قدر و پر محتوای آیتِ حقّ حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی رحمه الله معروف به کمپانی، وارد شد و در محضر آن علاّمه کبیر به تکمیل نظریات فقهی و اصولی خویش پرداخت.
به یاری استعداد درخشان و تأییدات الهی از تفکرات عمیق و ظریف و دقیق مرحوم علاّمه کمپانی رحمه الله ، که دارای فکری جوّال و متحرّک و همراه با تیزبینی بوده، بهرهها برد.
آیت الله محمّد تقی مصباح درباره استفاده آیت الله بهجت رحمه الله از استادان خود میگوید: در فقه بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمد کاظم شیرازی که شاگردان مرحوم میرزا محمّد تقی شیرازی و از استادان بسیار برجسته نجف اشرف بود، استفاده کرده و در اصول از مرحوم آقای نایینی و سپس بیشتر از مرحوم آقا شیخ محمّد حسین کمپانی اصفهانی فایده برده بودند، هم مدّت استفاده شان از مرحوم اصفهانی بیشتر بود و هم استفادههای جنبی دیگر.
سیر و سلوک و عرفان :
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله در کنار تحصیل و پیش از دوران بلوغ، به تهذیب نفس و استکمال معنوی همّت گمارده و در کربلا در تفحّص استاد و مربّی اخلاقی برآمده که به وجود آقای قاضی رحمه الله که در نجف بوده، پی برده بود. پس از مشرّف شدن به نجف اشرف نیز از استاد برجسته خویش آیت الله شیخ محمّد حسین اصفهانی کمپانی رحمه الله استفادههای اخلاقی کرده است.
آیت الله مصباح در این باره میگوید: پیدا بود که از نظر رفتار هم خیلی تحت تأثیر مرحوم آقا شیخ محمّد حسین اصفهانی بودند؛ چون گاهی مطالبی را از ایشان با اعجابی خاص نقل میکردند، و بعد نمونه هایش را ما در رفتار خود ایشان میدیدیم. پیدا بود که این استاد در شکل گرفتن شخصیت معنوی ایشان تأثیر بسزایی داشته است.
همچنین در درسهای اخلاقی آقا سید عبدالغفار در نجف اشرف شرکت جسته و از آن استفاده میکرد، تا این که در سلک شاگردان حضرت آیت الله سید علی قاضی رحمه الله در آمده و در صدد کسب معرفت از ایشان بر میآید و در سن هجده سالگی به محضر پرفیض عارف کامل حضرت آیت الله سید علی آقای قاضی بار مییابد و مورد ملاطفت و عنایات ویژه آن استاد معظّم قرار میگیرد. در عنفوان جوانی چنان مراحل عرفان را سپری میکند که غبطه دیگران را بر میانگیزد.
آیت الله مصباح میگوید: ایشان از مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی رحمه الله در جهت اخلاقی و معنوی بهره برده و سالها شاگردی ایشان را کرده بودند.
آیت الله قاضی رحمه الله از کسانی بودند که مُمَحَّضِ در تربیت افراد از جهات معنوی و عرفانی بودند، مرحوم علاّمه طباطبایی رحمه الله و مرحوم آیت الله آقا شیخ محمّد تقی آملی رحمه الله و مرحوم آقا شیخ علی محمّد بروجردی رحمه الله و عدّه زیادی از بزرگان و حتی مراجع در جنبههای اخلاقی و عرفانی از وجود آقای قاضی رحمه الله بهره برده بودند.
آیت الله بهجت رحمه الله از اشخاص دیگری نیز گه گاه نکاتی نقل میکردند مثل مرحوم آیت الله آقا شیخ مرتضی طالقانی رحمه الله و دیگران … .
خود آقای بهجت رحمه الله نقل میکردند: شخصی در آن زمان درصدد برآمده بود که ببیند چه کسانی سحر ماه مبارک رمضان در حرم حضرت امیرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی میخوانند، آن طور که خاطرم هست، اگر اشتباه نکنم کسانی را که مقیّد بودند این عمل را هر شب در حرم حضرت امیر علیه السّلام انجام بدهند، شمرده بود و بیش از هفتاد نفر شده بودند.
به هر حال، بزرگانی که تقیّد به جهات عبادی و معنوی داشتند، در آن عصرها زیاد بودند. متأسّفانه در عصر ما کمتر این نمونهها را مشاهده میکنیم.
البتّه علم غیب نداریم، شاید آن کسانی که پیشتر در حرمها این عبادتها را انجام میدادند، حالا در خانههای شان انجام میدهند؛ ولی میشود اطمینان پیدا کرد که تقیّد به اعمال عبادی و معنوی سیر نزولی داشته و این بسیار جای تأسّف است.
یکی دیگر از شاگردان حضرت آیت الله بهجت رحمه الله ، حجّت الاسلام و المسلمین آقا تهرانی، جریان یادشده را به صورت ذیل از حضرت آیت الله بهجت رحمه الله نقل میکند: شخصی در آن زمان شنیده بود که در گذشته هفتاد نفر در حرم حضرت امیرعلیه السّلام در قنوت نماز وترشان دعای ابو حمزه ثمالی را میخواندند
آن شخص تصمیم گرفته بود، ببیند در زمان خودش چند نفر این کار را انجام میدهند، رفته بود و شمارش کرده و دیده بود تعداد افراد نسبت به زمان سابق تقلیل پیدا کرده و مجموعاً پنجاه نفر(آن طور که بنده به یاد دارم) در حرم(اعّم از نزدیک ضریح مطهّر، و رواقهای اطراف) دعای ابوحمزه را در دعای نماز وتر خود قرائت میکنند.
جایگاه علمی :
گواهی استادان و هم دوره ایها و نیز شاگردان برجسته که بخشی از آن در ذیل میآید، نمایانگر دقّت نظر و نبوغ برجستگی علمی ایشان است:
روزی ایشان در درس کفایه یکی از شاگردانِ مرحوم آخوند خراسانی به چگونگی تقریر مطالب آخوند خراسانی از سوی استاد اعتراض میکند؛ ولی با توجّه به این که از همه طلاّب شرکت کننده در درس کم سنّ و سال تر بوده در جلسه بعدی پیش از حضور استاد مورد اعتراض و انتقاد شدید شاگردان دیگر قرار میگیرد، ولی در آن هنگام ناگهان استاد وارد و متوجّه اعتراض شاگردان به ایشان میشود.
سپس خطاب به آنان میفرماید: با آقای بهجت کاری نداشته باشید . همه ساکت میشوند آن گاه استاد ادامه میدهد: دیشب که تقریرات درس مرحوم آخوند را مطالعه میکردم متوجّه شدم که حقّ با ایشان است. و پس از این سخن، از جدّیت و نبوغ آیت الله بهجت تمجید میکند.
یکی از دانشمندان نجف میگوید: ایشان در درس، به مرحوم آیت الله کمپانی رحمه الله امان نمیداد، و پیوسته بحثها را مورد نقد قرار میداد.
مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری نیز میگوید: ایشان با اظهار نظرهای دقیق و اشکالات مهمّ، چنان نظر استاد را جلب کرده بود که چند روزی مجلسِ درس از حالت درس خارج شده بود، آن ایرادها برای ما هم مفید بود؛ ولی آقای بهجت برای گریز از شهرت دیگر به انتقاد نپرداختند و اگر ادامه میدادند معلوم میشد اگر بالاتر از دیگران نباشند، بی شک کمتر از آنان نیستند.
مرحوم علاّمه محمّد تقی جعفری رحمه الله میگوید: آن هنگام که در خدمت آقا شیخ کاظم شیرازی مکاسب میخواندیم، آیت الله بهجت نیز که اینک در قم اقامت دارند، در درس ایشان شرکت میکردند، خوب یادم هست که وقتی ایشان اشکال میکردند، آقا شیخ کاظم با تمام قوا متوجّه میشد، یعنی خیلی دقیق و عمیق به اشکالات آقای بهجت توجّه میکرد، و همان موقع ایشان در نجف به فضل و عرفان شناخته شده بود.
آیت الله سیّد محمد حسین طهرانی در کتاب انوارالملکوت مینویسد: آیت الله حاج شیخ عبّاس قوچانی، وصیّ سیّد علی آقای قاضی رحمه الله میفرمودند : آیت الله العظمی حاج شیخ محمّد تقی بهجت رحمه الله در فقه و اصول به درس مرحوم آیت الله العظمی حاج شیخ محمّد حسین غروی اصفهانی حاضر میشدند و چون به حجره خود در مدرسه مرحوم سیّد باز میگشتند،
بعضی از طلاّبی که در درس برای آنها اشکالاتی باقی مانده بود به حجره ایشان میرفتند و اشکال شان را رفع میکردند و چه بسا ایشان در حجره خواب بودند و در حال خواب از ایشان میپرسیدند و ایشان هم مانند بیداری جواب میدادند، جواب کافی و شافی، و چون از خواب بر میخاستند و از قضایا و پرسشهای در حال خواب با ایشان سخن به میان میآمد، ابداً اطّلاع نداشتند و میگفتند: هیچ به نظرم نمیرسد و از آنچه میگویید در خاطرم چیزی نیست.
آیت الله مشکینی رحمه الله میگوید: ایشان از جهت علمی(هم در فقه و هم در اصول) در یک مرتبه خیلی بالایی در میان فقهای شیعه قرار دارند.
حجّت السلام و المسلمین امجد میگوید: ایشان در علمیت در افق اعلی است. فقیهی است بسیار بزرگ، و معتقدم که باید مجتهدین پای درس شان باشند تا نکته بگیرند و بفهمند، و حق این است که درس خارج را باید امثال آیت الله بهجت بگویند نه آنهایی که به نقل اقوال بسنده میکنند.
مرجعیت :
با این که ایشان فقیهی شناخته شدهاند و بیش از سی سال است که اشتغال به تدریس خارج فقه و اصول دارند؛ ولی هماره از پذیرش مرجعیت سرباز زدهاند.
آیت الله مصباح درباره علت پذیرش مرجعیت از سوی ایشان و نیز پیرامون عدم تغییر وضعیت آیت الله بهجت بعد از مرجعیت میگوید: بعد از مرجعیت، منزل آیت الله بهجت رحمه الله هیچ تغییری نکرده است، ملاقات و پذیرایی از بازدیدکنندگان در منزل امکان ندارد؛ لذا در اعیاد و ایام سوگواری، در مسجد فاطمیّه از ملاقات کنندگان پذیرایی میشود.
اصولاً قبول مرجعیت ایشان به نظر من یکی از کرامات ایشان است، یعنی شرایط زندگی ایشان آن هم در سنّ هشتاد سالگی به هیچ وجه ایجاب نمیکرد که زیر بار چنین مسؤولیتی برود و کسانی که با ایشان آشنایی داشتند هیچ وقت حدس نمیزدند که امکان داشته باشد آقا یک وقتی حاضر بشوند پرچم مرجعیت را به دوش بکشند و مسؤولیتش را قبول بکنند.
بدون شک جز احساس یک وظیفه متعیّن چیزی باعث نشد که ایشان این مسؤولیت را بپذیرند. باید گفت که رفتار ایشان در این زمان با این وارستگی و پارسایی، حجّت را بر دیگران تمام میکند که میشود در عین مرجعیت با سادگی زندگی کرد، بدون این که تغییری در لباس، خوراک، مسکن، خانه و شرایط زندگی پیش بیاید.
تا این که بعد از رحلت مرحوم آقای سیّد احمد خوانساری رحمه الله جلد اوّل و دوم کتاب ذخیره العباد (جامع المسائل کنونی) را به قلم خود تصحیح و در اختیار خواص گذاشتند، و پیش از رحلت مرجع عالی قدر، حضرت آیت الله اراکی رحمه الله اجازه نشر رساله عملیه خویش را دادند.
سرانجام وقتی جامعه مدرّسین با انتشار اطلاعیهای هفت نفر از آن جمله حضرت آیت الله بهجت را به عنوان مرجع تقلید معرّفی کرد و عدّهای از علمای دیگر از جمله آیت الله مشکینی رحمه الله و آیت الله جوادی آملی و… مرجعیت ایشان را اعلام کردند، به دنبال درخواستهای مصرّانه و مکرّر راضی شدند تا رساله عملیه ایشان در تیراژ وسیع به چاپ برسد، با این حال از نوشتن نام خویش بر روی جلد کتاب دریغ ورزیدند.
در همین ارتباط یکی از نزدیکان ایشان میگوید: ایشان پیش از درگذشت حضرت آیت الله اراکی، چون مطّلع شدند جامعه مدرّسین نظر به معرّفی ایشان را دارند، پیغام دادند که راضی نیستم اسمی از بنده برده شود.
پس از رحلت آیت الله اراکی و پیام جامعه مدرّسین و اطّلاع از انتشار اسم شان فرمودند: فتاوای بنده را در اختیار کسی قرار ندهید. از ایشان توضیح خواسته شد فرمودند: صبر کنید، همه رساله خود را نشر دهند، بعدها اگر کسی ماند و از دیگران تقلید نکرد و فقط خواست از ما تقلید کند آن وقت فتاوا را منتشر کنید.
چندین ماه پس از این رخداد رساله ایشان از سوی بعضی از اهل لبنان به چاپ رسید.
آثار مکتوب :
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله دارای تألیفات متعدّدی در فقه و اصول هستند که خود برای چاپ اکثر آنها اقدام نکردهاند و گاه به کسانی که میخواهند آنها را حتّی با غیر وجوه شرعیّه چاپ کنند، اجازه نمیدهند و میفرمایند: هنوز بسیاری از کتابهای علمای بزرگ سالها است که به گونه خطّی مانده است، آنها را چاپ کنید نوبت اینها دیر نشده است.
برخی از آثار این عالم عارف عبارتند از یک دوره کامل اصول، حاشیه بر مکاسب شیخ انصارى رحمه الله و تکمیل آن تا پایان مباحث مربوط به مکاسب و متاجر، دوره کامل طهارت، دوره کامل کتاب صلاه، دوره کامل کتاب زکات، دوره کامل کتاب خمس و حج، حاشیه بر کتاب ذخیره العباد مرحوم شیخ محمّد حسین غروى، چندین مجلد تقریباً یک دوره فقه فارسى، حاشیه بر مناسک شیخ انصارى رحمه الله و…
فهرست عمده تألیفات ایشان که برخی نیز با اصرار و پشتکاری برخی از شاگردان شان به چاپ رسیده، عبارتند از:
آثار منتشر شده :
۱- رساله توضیح المسائل(فارسی و عربی)
۲- مناسک حجّ،
دو کتاب یاد شده از سوی برخی از فضلا بر اساس فتاوای ایشان تألیف و پس از تأیید آقا به چاپ رسیده است.
۳- وسیله النّجاه،
این کتاب دربردارنده نظرات فقهی ایشان در بیشتر ابواب فقه است که در متن وسیله النّجاه حضرت آیت الله سیّد ابوالحسن اصفهانی رحمه الله گنجانده شده و نهایتاً جلد نخست آن با تأیید ایشان به چاپ رسیده است.
۴- جامع المسائل.
این کتاب مجموعه حواشی ایشان بر کتاب ذخیره العباد استادش حضرت آیت الله محمّد حسین غروی اصفهانی، و نیز تکمیل آن تا آخر فقه است، که قسمتهایی از آن ابتدا با نام ذخیره العباد با حروف چینی نه چندان زیبا و در تعداد نسخه اندک در اختیار برخی از شاگردان و خواصّ ایشان قرار گرفت، و بعداً جلد اوّل از این مجموعه که قرار است در پنج مجلد به چاپ برسد، به سبب کثرت فروع فقهی که از سوی حضرت آیت الله بهجت رحمه الله بر اصل کتاب افزوده شده و جامعیت آن جامعُ المسائل نام گرفته که به همّت برخی از شاگردان ایشان به چاپ رسید.
منبع:
۱-bahjat.ir
۲-porseman.com