زندگینامه ارسس شاه هخامنشی
کشته شدن اردشیر سوم که حداقل پادشاهی مصمم و شجاع بود ضایعه ای جبران ناپذیر در آن زمان حساس بود. چرا که این اتفاق یعنی کشته شدن اردشیر سوم یکی از سرنوشت ساز ترین اتفاق های تمام تاریخ پارسیان و حتی تاریخ جهان بود. چرا که درست در همین زمان اتفاق ها و تغییرات سیاسی بزرگی در یونان در حال انجام بود. چون در همین زمان فیلیپ، پدر اسکندر بزرگ اروپا را آماده یک تسویه حساب بزرگ با امپراتوری ایران می کرد و از خوش اقبالی او امپراتوری ایران سخت ناتوان و رنجور شده بود.
فیلیپ نیز با آگاهی از این موضوع با فرستادن قاصدی از ارسس تقاضای نیروی کمکی کرد ارسس نیز سرباز زد و فیلیپ این رفتار شاه ایران را نشانه اعلان جنگ به همگان تعبیر کرد. یک سال بعد یعنی در سال ۳۳۷ میلادی فیلیپ به سبب لیاقت خویش به فرماندهی نیروهای یونانی ضد ایران رسید.
فیلیپ با استفاده از این امکان با یک نیروی ۱۰ هزار تنی که همگی پیاده نظام سنگین اسلحه بودند با شعار آزادی شهرهای یونانی آسیای صغیر وارد متصرفات ایران شد. اما شاه ایران که قدرتی برای تصمیم گیری نداشت تصمیم به قتل باگواس گرفت اما باگواس بر او پیشدستی کرده و او را نیز مانند پدر و برادرانش به مسموم کرد. باگواس پس از کشتن فرزندان ارسس، داریوش سوم را بر تخت نشاند.
در نوشته های پلوتارخ میبینیم که او به جای ارسس، نام وی را اُآرسس نوشته است. پلوتارخ می نویسد خواجه باگواس پس از مسموم کردن اردشیر سوم تخت سلطنت را به اسکندر سپرد و نه به ارسس!. پلوتارخ نام باگواس را بُگوس آورده است و همچنین او داریوش سوم را از شاهزادگان و خاندان هخامنشی نمی داند.
از سکه های به جا مانده از آن دوران دور، مورخان موفق به شناسایی سکه های ارسس شده اند. با نگاه کرده به آن سکه ها در می یابیم که ارسس مردی بوده است با ریشی دراز و تیز و با بینی عقابی.