زندگینامه اصغر فرهادی؛ تنها کارگردان اسکارگرفتهی ایران
کار خود را در انجمن سینمای جوان اصفهان شروع کرد؛ خیلی زود پلههای ترقی را بالا رفت و بعد از ساخت مجموعههایی برای صدا و سیمای سراسری، وارد فیلمسازی سینمایی شد. او نخستین و تنها کارگردان ایرانی است که جایزهی معتبر اسکار را کسب کرده. در ادامه با زندگینامهی «اصغر فرهادی» همراه تاریخ ما باشید.
اصغر فرهادی در ۱۷ شهریور ۱۳۵۱ در خمینیشهر اصفهان به دنیا آمد. وقتی فقط سیزده سال داشت به سینما، تئاتر و نویسندگی علاقهمند شد؛ در همان دوران مدرسه، دورههایی در انجمن سینمای جوان ایران گذراند و شروع به ساختن فیلمهای کوتاه ۸ و ۱۶ میلیمتری کرد. بعد از دبیرستان مُصر بود که در زمینهی علاقهاش تحصیل کند، برای همین در کنکور هنر شرکت کرد و در رشتهی تئاتر دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد.
فرهادی تحصیلاتش را در همان رشتهی تئاتر ادامه داد و فوق لیسانس خود را از دانشگاه تربیت مدرس تهران دریافت کرد. او در طول تحصیل، برای همدانشگاهیهایش فیلمنامه مینوشت، برایشان کارگردانی میکرد؛ علاوه بر اینها برای رادیو و تلویزیون نمایشهایی نوشت که شاید شاخصترینشان مجموعه تلویزیونی «داستان یک شهر» بود که نویسندگی، کارگردانی و تهیهکنندگی آن را خود فرهادی انجام داد و از شبکه ۵ سیما پخش شد.
اما فعالیت سینمایی اصغر فرهادی خیلی زودتر و از سال ۱۳۶۵ شروع شده بود. نخستین کارهای او برای انجمن سینمای جوان اصفهان ساخته شد؛ فرهادی اولین فیلم تاثیرگذار بر زندگیاش را «دوچرخهدزدها» اثر «ویتوریو دسیکا» فیلمساز مشهور ایتالیایی میداند. خودش میگوید آثار «دسیکا»، «فدریکو فلینی»، «اینگمار برگمان»، «میکلآنجلو آنتونیونی»، «بیلی وایلدر» و «کریشتوف کیشلوفسکی» در نگاه او به هنر بیشترین تاثیر را داشتهاند.
کارنامهی حرفهای
فرهادی با وجود اینکه پیشتر به صورت آماتور کار سینمایی میکرد ولی اولین بار با نوشتن فیلمنامهی «ارتفاع پست» به کارگردانی «ابراهیم حاتمیکیا» به طور حرفهای در میان اهالی سینما شناخته شد. او یک سال بعد اولین فیلم بلند و رسمی خود، «رقص در غبار» را نوشت و کارگردانی کرد. فرهادی به کمک «علیرضا بذرافشان»، «رقص در غبار» را ساخت. این فیلم بسیار شبیه کارهای تلویزیونی فرهادی از جمله «داستان یک شهر» است. رقص در غبار تلفیقی از احساساتگرایی، نگاهی ابتدایی به جامعه و روابط اجتماعی آدمها است. اولین اثر اصغر فرهادی نظر مثبت افکار عمومی و منتقدان را جلب کرد و جایزه بهترین کارگردانی جشنواره فیلم «آسیا پاسیفیک» و تندیس زرین بهترین فیلمنامه را از جشن خانه سینما برایش به ارمغان آورد.
فرهادی، دومین فیلم بلند خود «شهرِ زیبا» را در سال ۱۳۸۲ ساخت. این فیلم که داستانش را از دل جامعه وام گرفته و درونمایهی عاشقانه را در لابهلای ناملایمات اجتماعی در هم آمیخته است، روایتگر آخرین روزهای زندگی فردی به نام اکبر است که به اتهام قتل در انتظار چوبهی دار در کانون اصلاح و تربیت شهر زیبا به سر میبرد. این فیلم بعد از رقص در غبار، دومین همکاری اصغر فرهادی با «فرامز قریبیان» و شروع همکاری دوامدار او با «ترانه علیدوستی» است. «شهرِ زیبا» جایزهی بهترین فیلم جشنوارههای بینالمللی فیلم ورشو، هند و «چهرههای عشق» مسکو را از آن خود کرد.
اصغر دو سال بعد، در ۱۳۸۴ با فیلم «چهارشنبهسوری» به سینماها بازگشت. فیلمنامهی چهارشنبهسوری با همکاری «مانی حقیقی» نوشته شد و خود او در کنار فرهادی در تولید و اکران مشاکرت داشت. اصغر فرهادی در این فیلم سراغ سوژهای تلخ اما حقیقی به نام خیانت و تن دادن به تغییرات برای ادامه زندگی رفت. این فیلم جوایز و نامزدیهای متعددی را کسب کرد که از بین آنها میتوان به سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر، هوگوی طلایی جشنواره بینالمللی فیلم شیکاگو و نامزدی یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو اشاره کرد. چهارشنبه سوری که به جز ایران در سینماهای اروپا و آمریکا هم اکران شد یکی از آثار جدی در کارنامهی فیلمسازی فرهادی است تا جایی که مجله اسلَنت آن را یکی از بهترین فیلمهای اکران شده سال ۲۰۰۶ دانست.
فرهادی بعد از چهارشنبهسوری تا دو سال فیلمی نساخت. در ۱۳۸۶ برای مانی حقیقی، فیلمنامهی «کنعان» را نوشت. این فیلم پرسکانس مملو از لحظات ساده و گیرا بود که در کنار موسیقی متن مناسب توانست نظر مخاطبان را جلب کند.
اصغر فرهادی در سال ۱۳۸۷ باز هم به عنوان فیلمنامهنویس ولی این بار برای همسرش «پریسا بختآور» وارد صحنه شد و «دایره زنگی» را برای او نوشت. این زوج سینمایی صاحب دو دختر به نامهای «سارینا و ساغر» هستند. «دایره زنگی» برخلاف فیلمنامههای قبلی فرهادی پوستهی طنز دارد اما این تغییر رویکرد هم نتوانسته زیرلایههای اجتماعی و واقعگرایانهاش را کمرنگ کند. این فیلم هم، در گیشه خوب فروخت و نقدهای خوبی دریافت کرد.
فرهادی در هفتمین تجربهی سینمایی خود با «مسعود کیمیایی» همکاری کرد و در سال ۱۳۸۷ در نوشتن فیلمنامه «محاکمه در خیابان» با او همکاری داشت. این فیلم در چندین بخش با مضامین مختلف اجتماعی از جمله «انتقام» روایت میشود و تاثیر اصغر فرهادی در تغییر نگرش «مسعود کیمیایی» در سبک نگارش فیلمنامه و روایت غیرخطی به خوبی مشهود است.
فرهادی در سال پرکار ۸۷ دوباره و برای چهارمین بار در مقام کارگردان، توجه سینمای ایران را به خود جلب کرد. او «دربارهی اِلی» را نوشت و خودش کارگردانی و تهیهکنندگی آن را به عهده گرفت. موج سوم سینمای ایران با این فیلم واقعگرا آغاز شد.
«دربارهی الی» علاوه بر استقبال در جشنوارههای داخلی و کسب جایزههایی از جمله جایزه ویژه تماشاگران جشنواره فیلم فجر و تندیس بهترین کارگردانی جشن خانه سینما، در جشنوارههای خارجی نیز درخشید و خرس نقرهای بهترین کارگردانی جشنواره بینالمللی فیلم برلین و جایزه بهترین فیلم داستانی جشنواره فیلم ترایبکا را کسب کرد. «دیتر کسلیک» مدیر جشنواره فیلم برلین این فیلم را نشانهای از آغاز موجی نو در سینمای ایران دانست و «رابرت دنیرو» در حاشیه جشنواره ترایبکا در مورد این فیلم گفت: «جهانشمولی شخصیتها و مضامین در کنار کارگردانی که این داستان را مسحورکننده ساخته، موجب شده تا دربارهی الی مرزهای جهانی را فرو بریزد و درک ما از دنیای مشترکمان را تعمیق ببخشد». این فیلم به انتخاب منتقدین «ایندیوایر» به عنوان یکی از ده فیلم برتر غیر انگلیسی زبان سال ۲۰۱۵ انتخاب شد. دربارهی الی ساختار روایی نو و خلاقانهای داشت و همین امر باعث شد نه تنها از آثار همنوع خود متفاوت باشد بلکه نقش مهمی هم در سینمای ایران ایفا کند. بسیاری نقش دربارهی الی در سینمای ایران را با اولین فیلمهای «ژان-لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» در فرانسه مقایسه میکنند. بعد از این دو نفر نزدیک به پنجاه فیلمساز در فیلمهای خود از سبک آنها پیروی کردند و همین موج نوی سینمای فرانسه را سبب شد. رابطه درباره الی و سینمای ایران هم به این جریان شباهتهایی دارد و بعد از ساخت آن تعداد زیادی فیلم با الگوی روایی و دغدغههای مشابهی در سینمای ایران تولید شدند.
اما همهی ساختههای فرهادی مقدمهای هستند برای مشهورترین و تقدیرشدهترین فیلم او، «جداییِ نادر از سیمین». او پنجمین اثر خود را در سال ۱۳۸۹ اکران کرد. این فیلم گوشهای از زندگی زن و شوهری را به تصویر میکشد که اختلاف و جدا شدن مسیرهایشان زندگی یک خانواده دیگر را متاثر میکند و برای هر دوخانواده مجموعهای از دوراهیهای اخلاقی را پدید میآورد.
«جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی را به عنوان یک چهرهی بینالمللی مطرح کرد تا جایی که در نظرسنجی مجله تایم، در میان ۱۰۰ شخصیت برتر تاثیرگذار در سال ۲۰۱۲ رتبهی چهارم را کسب کرد و در نهایت از سوی این مجله به عنوان یکی از ۱۰۰ چهرهی تاثیرگذار سال ۲۰۱۲ معرفی شد. جدایی نادر از سیمین به عنوان نماینده ایران به اسکار معرفی شد و توانست برای اولین بار در ایران موفق به دریافت جایزه این جشنواره به عنوان بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان شود. این ملودرام اجتماعی بیش از ۵۲ جایزه جهانی را از آن خود کرد، جوایز معتبر بینالمللی همچون جایزه گلدنگلوب بهترین فیلم غیر انگلیسی، جایزه هیئت داوران و جایزه خرس طلایی از جشنواره فیلم برلین و جایزه ایندیپندنت اسپیریت بهترین فیلم خارجی، جایزه بودیل بهترین فیلم خارجی و جایزه سزار بهترین فیلم خارجی از جمله جوایز مهم این فیلم معتبر ایرانی هستند. جدایی نادر از سیمین با فروش ۲۰ میلیون دلاری پرفروشترین فیلم ایرانی در اکران جهانی لقب گرفت. «راجر ایبرت» منتقد مطرح سینما، فیلم جدایی نادر از سیمین را بهترین فیلم سال ۲۰۱۱ دانست. جدایی نادر از سیمین در نظرسنجی بیبیسی هم در رده نهم فیلمهای برتر قرن ۲۱ بالاتر از آثار مطرحی چون «جایی برای پیرمردها نیست» ساختهی «برادران کوئن» قرار گرفت. افراد مشهوری همچون «مریل استریپ» و «برد پیت» از این فیلم فرهادی تمجید کردهاند و «سایتاندساوند» در لیستی آن را به عنوان دومین فیلم برتر سینمای جهان در سال ۲۰۱۱ معرفی کرد. جدایی نادر از سیمین در فرانسه، آمریکا، اسپانیا، آلمان، بلژیک و انگلستان با فروش و استقبال بالایی روبرو شد.
فرهادی که با «جدایی نادر از سیمین» به شخصیتی جهانی تبدیل شده بود دست به یک کار نو زد و اولین اثر غیر فارسی خود را در فرانسه ساخت. فیلم «گذشته» که در سال ۲۰۱۳ (۱۳۹۳) اکران و نامزد دریافت نخل طلا جشنواره کن شد؛ این فیلم در نهایت نخل طلای بهترین بازیگر زن و جایزه کلیسای جهانی کن را از آن خود کرد. «تیری شز» منتقد مجلهی «اکسپرس»، دربارهی «گذشته» نوشت: «سینمای اصغر فرهادی قدرت ساکنی دارد که شاکلهی آن پیچیدگی روابط انسانی و آشکار شدن اسرار پنهانی است که در [فیلم] گذشته نمایان است.»
اصغر فرهادی در سال ۹۴ فیلم «فروشنده» را بر پردهی نقرهای نمایش داد، هرچند این فیلم را پیش از پروژهای که در اسپانیا داشت ساخته بود. شهاب حسینی برای سومین بار و ترانه علیدوستی برای چهارمین بار با اصغر فرهادی به عنوان بازیگر نقشهای اصلی همکاری کردند. «الکساندر مالت-گای» نیز برای دومین بار تهیهکنندگی فیلم اصغر فرهادی را بر عهده گرفت. فرهادی با این فیلم در جشنوارهی فیلم کن برنده جایزه بهترین فیلمنامه و شهاب حسینی هم برندهی جایزهی بهترین بازیگر مرد شد.
عدهای ساختههای او را سیاهنمایی، تلخ و نشأتگرفته از نگاه منفی فرهادی به جامعه و انسانهای اطرافش میدانند؛ در مقابل به نظر بسیاری سبک واقعگرایانه و دراماتیک فیلمهای فرهادی نقطه قوت ساختههای او است که با به تصویر کشیدن دغدغههایی که در بطن جامعه وجود دارد در بین جوانان و نوجوانان محبوبیت خاصی پیدا کرده. نظر شما دربارهی فیلمهای اصغر فرهادی چیست؟
دربارهی اهمیت جایزهی «اسکار» او چه فکر میکنید؟ اینکه یک فیلم چه جوایزی را برده تا چه حد در تصمیم شما برای تماشای آن فیلم تاثیرگذار است؟