زندگینامه سلطان محمود غزنوی
ابوالقاسم محمود بن سبکتکین (۳۸۹ ه.ق.-۴۲۱ ه.ق.)، ملقب به سیفالدوله، یمینالدوله، امینالمله، غازی و مشهور به سلطان محمود غزنوی پادشاه سلسله غزنویان بود. سلطان محمود که اولین پادشاه مستقل و بزرگترین فرد خاندان غزنوی است. به دلیری و بیباکی و کثرت فتوحات و شکوه دربار در تاریخ اسلام، مخصوصاً غزوات او در هند و غنایمی که از آنجا آورده مشهوراست. وی اولین فرمانروا در قلمرو خلافت اسلامی است که به خود عنوان «سلطان» داد تا استقلال خود را از دستگاه خلافت نشان دهد. وی شهر غزنه را به مرکز امپراتوری خود که شامل افغانستان، بخش عمدهای از ایران امروز، شمال غرب هند، قسمتی از پاکستان امروزی میشد تبدیل نمود.
زندگینامه
او در سال ۳۶۰ ه. ق. متولد شد و در روز پنجشنبه ۲۳ ربیع الآخر سال ۴۲۱ ه. ق. در شهر غزنین به مرض سل (دق) درگذشت. پس از مرگ او را امیر ماضی خواندند. محمود بعد از مرگ ابومنصور ناصرالدوله سبکتکین به سال ۳۸۷ ه. ق. پس از غلبه بر برادرش اسماعیل به امارت رسید.
جنگها
بزرگترین جنگ سلطان محمود جنگ سومنات است که در (۴۱۶هجری) این جنگ بوقوع پیوست، زیرا سلطان محمود شنیده بود که کلانترین بتخانهها در شهر سومنات است لذا سلطان محمود و ۳۰۰۰۰۰ مرد جنگی از راه مولتان و اجمیر بعد از طی ریگستانهای بیآب رجپوتانه بر سومنات حمله نمودند. با این که راجههای هند جهت حفاظت این معبد جمع شده بودند ولی در نتیجه جنگ خونین تعداد زیادی از ایشان مقتول شدند و بدون تسلیم چاره ندیدند. سلطان محمود بتخانه را ویران کرد. در این بتخانه جواهر گرانبها وجود داشت سلطان محمود همه را به غنیمت گرفته به غزنی آورد.
وضعیت علم و ادب در دوران سلطنت محمود
اجتماع علما و شعرا در دستگاه محمود غزنوی و اشعار و کتبی که به نام او ترتیب یافته نام او را در اطراف عالم معروف کردهاست. معروفترین شاعران دربار او عبارت بودند از: عنصری بلخی، فرخی سیستانی، عسجدی مروزی، زینتی، منشوری سمرقندی، کسائی مروزی و غضائری رازی. اگر چه فردوسی توسی در زمان او میزیست و شاهنامه را به او تقدیم کرد ولی وابستگی به دربار محمود نداشت. از میان دانشمندان دستگاه محمودی نامآورتر از ابوریحان بیرونی نیست. از وزیران نامی دستگاه سلطان محمود این اشخاص بودهاند: فضل بن احمد اسفراینی، ابوالقاسم احمد بن حسن میمندی و ابوعلی حسن بن محمد بن میکال معروف به حسنک وزیر. دبیر مخصوص دربار سلطانمحمود ابونصر مشکان بودهاست.
عقاید مذهبی سلطان محمود
سلطان محمود در مذهب حنفی تعصب داشت. محمد بن عبدالکریم شهرستانی در ملل و نحل مینویسد گویا کرّامی بودهاست و یکی از مردم خراسان موسوم به عبدالله بن کرام به زهد ریائی و حیله و تزویر جمعی کثیر را تابع مذهب خود گردانید و از جملهٔ اتباع او یکی سلطان محمود بود که برای شیعیان سخت میگرفت. به علت تعصب شدید محمود، گروه کثیری از اسماعیلیه در ماوراءالنهر و خراسان و ری کشته شدند و یاران مجدالدوله به جرم معتزلی بودن از دم شمشیر گذشتند و قسمت اعظم کتابخانهٔ نفیس مجدوالدوله طعمهٔ آتش سلطان محمود شد.
منبع
تاریخ عمومی ایران، عباس اقبال آشتیانی
درود به همه هم زبانان عزیزم،
در گزینه وضعیت علم و ادب در زمان غزنوی ها نبشته شده که فردوسی بزرگ شهنامه را به سلطان محمود غزنوی تقدیم کرد بل وابستگی به دربار او نداشت.
مگر همین طور میشود که مشترکات و برادری و هم زیستی را از هم جدا کرد؟ مگر همین هم شد منطق شهنامه را تقدیم کرد و دیگر وابستگی به دربار او نداشت.
آیا فردوسی بزرگ بدون شهنامه کدام اثری قوی داشت که یا خیر اگر نداشت پس بدون شهنامه فردوسی هیچ بوده و است
تو میباید که در تاریخش میبودی تا به کندن پوست از کله ات جزای نا فرمانی را درک کنی