بایزی بسطامی
بایزید بسطامی ، ابومحمد علی بن عنایت الله ، فقیه و عارف ، و نواده بایزید بسطامی (افندی اصفهانی ، ج ۴، ص ۳۰۱، ج ۵، ص ۵۳۱). تاریخ تولّد و وفات او معلوم نیست ، اما از قراین پیداست که حیات علمی وی در سده های دهم و یازدهم بوده است .
در روزگار صفویه ، برخی از فقهای نامدار شیعی به تصوف گرایش داشتند و بایزید در زمره آنان است (افندی اصفهانی ، همانجا). او نزد شیخ علی بن عبدالعالی ، معروف به محقق کَرَکی (متوفی ۹۴۰) درس خواند (آقابزرگ طهرانی ، ج ۱۷، ص ۱۴۴؛ حائری ، ج ۵، ص ۲۴). در اجازه ای که در ۱۰۰۴ به سید حسین بن حیدر بن قمر مجتهد کرکی داده ، از دو تن از استادان و مشایخ خود ـ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی (متوفی ۹۸۴)، پدر شیخ بهایی و ملاعبدالله بن محمود شوشتری ، که در ۹۷۸ به دست ازبکان بخارا کشته شد (مجلسی ، ج ۱۰۶، ص ۱۶۷؛ خوانساری ، ج ۴، ص ۲۳۳) یاد کرده است .
آخرین خبری که از او داریم به ۱۰۱۱ برمی گردد که رساله قضا و قدر را درآن تاریخ به پایان رسانده است (دانش پژوه ، ۱۳۳۲ ش ، ج ۳، بخش ۱، ص ۳۱۸). اگر تعلّم او نزد محقق کرکی صحیح باشد، می بایست به درجه ای از علم و معرفت رسیده باشد که بتواند از محضر او استفاده کند. بنابر این قرینه و با توجه به زنده بودنش در ۱۰۱۱، احتمالاً عمری به نسبت طولانی داشته است .
آثار . بایزید بسطامی ، را به کثرت تألیف و آثار با ارزش در رشته های گوناگون علمی ستوده اند (افندی اصفهانی ، همانجا) و از او این تألیفات را نام برده اند:
۱) الاجازه ، اجازه بایزید به سیدحسین بن حیدر کرکی ، شیخِ اجازه ملامحمدتقی مجلسی . این اجازه در اواسط محرم ۱۰۰۴ صادر شده و مُجیز (بایزید) از ملاعبدالله بن محمود شوشتری و شیخ حسین بن عبدالصمد حارثی عاملی روایت می کند. مجلسی آن را در بخش اجازه های بحارالانوار (ج ۱۰۶، ص ۱۶۷) آورده است . چاپ عکسی از روی نسخه خطی آن منتشر شده که یگانه اثر چاپی از آثار بایزید بسطامی است ، و در بسیاری از کتب رجال شیعی صفویه به بعد وصف آن را می بینیم (خوانساری ، ج ۴، ص ۲۳۳؛ آقابزرگ طهرانی ، ج ۱، ص ۱۳۹، ج ۲۱، ص ۱۸۰).
۲) اُجوبه المسائل المستطرفه الکلامیه و العرفانیه و غیرهما ، رساله ای به فارسی که خوانساری (ج ۴، ص ۱۶۲) در شرح حال بایزید بسطامی * معروف و، به پیروی از او، مدرس تبریزی (ج ۷، ص ۳۱۴) و آقابزرگ طهرانی (ج ۵، ص ۲۳۱: با عنوان جوابات المسائل الکلامیه ) از آن یاد کرده اند.
۳) الانصاف فی الامامه و معرفه الأسلاف و تعیین الفرقه الناجیه ، در نام کتاب براعت استهلال وجود دارد و کاشف از آن است که کتاب در امامت و معرّفی امامان و تعیین فرقه ناجیه از میان ۷۳ فرقه است . خوانساری (ج ۴، ص ۲۳۳) و آقابزرگ طهرانی (ج ۲، ص ۳۹۶) آن را شناسانده اند و مدرس تبریزی (ج ۱، ص ۲۲۴) آن را دو یا سه کتاب پنداشته است .
۴) اوقات الصلوه ، شامل پنج فصل ، درباره پنج وعده نماز (دانش پژوه ، ۱۳۳۵ ش ، ج ۳، بخش ۳، ص ۱۷۸۴).
۵) التحفه المرضیه للحضره الرضویه ، در فقه ، به عربی ؛ در سه مقصد: وجوب تسلیم یا استحباب آن ؛ تعیین صیغه واجب یا مستحب ؛ بحثهای سودمند (که به هشت بحث می رسد). وجه تسمیه کتاب این است که تألیف آن در طوس (اواخر رجب ۹۷۹) به پایان رسیده است (همان ، ج ۳، بخش ۳، ص ۱۸۲۵).
۶) تفسیر آیه تبلیغ الولایه (شماره نخستین از دفتر خطی نفیسی در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (ش ۲۱۴۴)، به نام «دستور» که نزدیک به صد دانشمند و شاعر، هریک دستخطی در آن نوشته اند). تفسیری است به عربی که بایزید در ۱۲ جمادی الا´خره ۹۸۹ در تبریز آن را به خط خود برای مولی ‘ حسین صاعد نوشته است (دانش پژوه ، ۱۳۴۰ ش ، ج ۹، ص ۸۰۴ـ۸۰۵).
۷) روضه العارفین ، به فارسی ، شامل نُه باب ، در بیان حقیقت تصوّف و مقامات سالکان و آداب سلوک (آقابزرگ طهرانی ، ج ۱۱، ص ۲۹۸). تاریخ تألیف آن محرم ۹۹۴ است (دانش پژوه و منزوی ، ج ۵، ش ۱۸۶۷) و نسخه هایی از آن در مجموعه های خطی کتابخانه های مجلس ، دانشگاه و مدرسه شهید مطهری (سپهسالار سابق ) وجود دارد (اعتصامی ، ج ۲، ص ۴۱۷؛ دانش پژوه و منزوی ، ج ۵، ص ۷۳؛ دانش پژوه ، ۱۳۴۸ـ۱۳۶۳ ش ، ج ۱، ص ۱۱۱).
۸) قضا و قدر ، رساله ای به روش کلام شیعی که اهم مباحث آن بدین شرح است : بحث درباره جبر (قدر) و اختیار و بررسی افعال انسانی از همین دیدگاه ؛ تأثیر اراده آفریدگار در افعال انسانها؛ قضا و قدر. افندی اصفهانی (همانجا) و آقا بزرگ طهرانی (ج ۱۷، ص ۱۴۴) آن را معرفی کرده اند. تألیف آن در ۱۴ جمادی الا´ خره ۱۰۱۱، به نام امیرسیدعلی مظفر، به پایان رسیده است ، و نسخه های خطی آن در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران (دانش پژوه ، ج ۳، بخش ۱، ص ۳۱۸) و کتابخانه مجلس شورای ملی (حائری ، ج ۵، ص ۲۴) محفوظ است .
۹) معارج التحقیق ، فقه استدلالی شیعی به عربی . نسخه خطی آن ، شامل مقدمه ، طهارت و صلوه ، در کتابخانه مجلس شورای ملی (همان ، ج ۴، ص ۹۳) موجود است و مؤلف در پایان آن گفته است که جلد دوم را از کتاب زکوه آغاز می کند. بدین سان ، از چهار مبحث آن (مقدمه ای مختصر در اصول فقه ، طهارت ، صلوه و زکوه ) خبر داریم که خوانساری (ج ۴، ص ۲۳۳) از آن یاد کرده است .
منابع : محمد محسن آقابزرگ طهرانی ، الذریعه الی تصانیف الشیعه ، بیروت ۱۹۸۳؛ یوسف اعتصامی ، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ایران ، ج ۲، تهران ۱۳۱۱ ش ؛ عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی ، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء ، چاپ احمد حسینی ، قم ۱۴۰۱؛ عبدالحسین حائری ، فهرست کتابخانه مجلس شورای ملی ، تهران ، ج ۴، ۱۳۳۵ ش ، ج ۵، ۱۳۴۵ ش ؛ محمدباقربن زین العابدین خوانساری ، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات ، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲؛ محمدتقی دانش پژوه ، فهرست کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، ج ۳ : فهرست کتابخانه اهدائی آقای سید محمد مشکوه به
کتابخانه دانشگاه تهران ، تهران ، بخش ۱، ۱۳۳۲ ش ، بخش ۳، ۱۳۳۵ ش ، ج ۹، تهران ۱۳۴۰ ش ؛ همو، فهرست میکروفیلمهای کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۶۳ ش ؛ محمدتقی دانش پژوه ، علینقی منزوی ، فهرست کتابخانه سپهسالار ، ج ۵، تهران ۱۳۵۶ ش ؛ محمد باقربن محمد تقی مجلسی ، بحارالانوار ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ محمدعلی مدرس تبریزی ، ریحانه الادب ، تهران ۱۳۶۹ ش .
/ ابراهیم دیباجی /
از سایت مفید شما استفاده بردم
از سایت مفید شما استفاده بردم
سلام – نکته ای که راجع به عارف نامی بایزید بسطامی ذهن مرا مشغول کرده و پاسخی برایش نیافتم – ارادت برادران اهل سنت ترکمن به این عارف وارسته شیعی است.
ارادت تراکمه اهل سنت به بایزید چنان است که از مرقد مطهرش تبرک میجویند و زیارتش میکنند.
راجع به این موضوع علاقه مند م بیشتر بدانم-علت این ارادت
از کجا سرچشمه میگیرد