عمربن سلمه/ عمربن سالم/ عمروبن سلم حدّاد نیشابورى، از صوفیان بزرگ و مشایخ ملامتیه در قرن سوم. تاریخ ولادت او معلوم نیست. در روستاى کوردآباد/ کردیآباد (در راه بخارا در نزدیکى نیشابور) زاده شد. از دوران کودکى، خانواده و تحصیلات او اطلاع چندانى در دست نیست، همین قدر میدانیم که از سادات نیشابور بوده و به آهنگرى اشتغال داشته و از همین رو به حدّاد ملقب شده است (رجوع کنید به سلمى، ۱۴۰۶، ص ۱۱۵؛ هجویرى، ص ۱۸۸، ۱۹۰؛ عطار، ص ۸۵۶). وى از شاگردان عبداللّه مهدى باوردى (ابیوردى) و فردناشناسى به نام على نصرآبادى و از یاران و مصاحبان احمدبن خضرویه*، ابوتراب نخشبى* و بایزید بسطامى* بود (سلمى، ۱۴۰۶، همانجا؛ قشیرى، ص ۴۱۰؛ هجویرى، ص ۱۸۸؛ جامى، ص ۵۶).
حدّاد از مشایخ متقدم تصوف حوزه خراسان بود که هم در شیوخ آن حوزه و حوزه بلخ و هم در شیوخ حوزه بغداد، خصوصآ جنید بغدادى*، تأثیرات عمیقى گذاشت و نزد آنها از منزلت و جایگاه ویژهاى برخوردار شد (براى ارتباط حوزه تصوف نیشابور با حوزه تصوف بلخ و بغداد رجوع کنید به عطار، ص ۳۹۴؛ عفیفى، ص ۳۲ـ۳۳؛ براى ارتباط او با جنید رجوع کنید به هجویرى، ص ۱۸۹؛ غزالى، ج ۲، ص ۵۴۹؛ نیز رجوع کنید به ملامتیه*). از جمله آن عرفا و مشایخ بودند: ابوعثمان حیرى، که بعدها داماد و جانشین حدّاد شد؛ ابوالفوارس شاه شجاع کرمانى؛ عبداللّه مرتعش*؛ محفوظبن محمود نیشابورى؛ ابومحمد عبداللّهبن محمد خرّاز و محمدبن عبدالوهاب ثقفى* (سلمى، ۱۴۰۶، ص ۱۱۶؛ قشیرى، ص۴۰۷، ۴۰۹؛ هجویرى، ص۷۱، ۲۰۳؛ جامى، ص۵۶، ۱۳۸، ۱۶۰، ۲۰۷، ۲۱۱). هر چند طریقت ملامتیه مدتها پیش از ابوحفص به وجود آمده بود، او و حمدون قصّار* را نخستین و مهمترین مروّجان ملامتیه در خراسان و واضع و تدوینکننده مهمترین اصول آن دانستهاند (رجوع کنید به زرینکوب، ص ۳۳۶؛ عفیفى، ص ۳۳؛ گولپینارلى، ص ۱۰، ۱۹، ۳۱). اهمیت حدّاد در این زمینه به حدى بود که وى را شیخ ملامت خواندهاند (جامى، ص ۵۶). وى به قرآن و سنّت سخت پایبند بود (سلمى، ۱۴۰۵، ص ۱۴۵؛ جامى، همانجا)، اما به سبب اصرارش در پنهان داشتن حقیقت احوال خویش، وى را به زندقه متهم کردند (زرینکوب، ص ۳۴۲).
تذکرهنویسان تاریخ وفات حدّاد را بین ۲۶۰ تا ۲۷۰ ثبت کردهاند (رجوع کنید به سمعانى، ج ۲، ص ۱۸۲؛ جامى، همانجا). قبر وى در نیشابور است (سمعانى، همانجا).
از حدّاد اثر مکتوبى در دست نیست، اما ظاهراً با برخى بزرگان صوفیه معاصر خود مکاتبه داشته است (براى نمونه رجوع کنید به سلمى، ۱۴۰۵، ص ۱۵۳). کاملترین تعریفاتى که از اساس فکرى ملامتیان و امهات مسائل تعلیمى آنان به دست آمده، از سخنان اوست (رجوع کنید به همان، ص ۱۴۳، ۱۶۶، و جاهاى دیگر، که بهتفصیل مشخصات اهل ملامت را به نقل از أبوحفص حدّاد آورده است؛ عفیفى، همانجا؛ براى اطلاع بیشتر رجوع کنید به ملامتیه*). سخنان وى درباره فتوت*، نشان دهنده رابطه بسیار نزدیک ملامتیه و فتیان است (رجوع کنید به سلمى، ۱۴۰۶، ص ۱۱۸؛ زرینکوب، ص ۳۴۹، ۴۱۹). او درباره تصوف و آداب سیر و سلوک و موضوعاتى چون ذکر، سماع، کرم و بخل و ایثار، شوق و محبت، آفات نفس، آداب سفر، ترک تکلف، احکام و آداب فقر، و آداب اشتغال به کسب نیز سخنانى دارد (رجوع کنید به هجویرى، ص۵۷، ۱۸۸ـ۱۹۱، ۴۰۴، قشیرى، ص۴۰۶؛ سهروردى، ص۱۰۱، ۱۲۳؛ عطار، ص ۳۹۰ـ ۴۰۰؛ باخرزى، ج۲، ص۱۰۶، ۱۵۵ـ۱۵۶).
منابع : یحییبن احمد باخرزى، اوراد الاحباب و فصوص الآداب، ج ۲: فصوص الآداب، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۸ش؛ عبدالرحمانبن احمد جامى، نفحات الانس، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۷۰ش؛ عبدالحسین زرینکوب، جستجو در تصوف ایران، تهران ۱۳۶۳ش؛ محمدبن حسین سلمى، اصول الملامتیه و غلطات الصوفیه، چاپ عبدالفتاح احمد الفاوى محمود، ]قاهره[ ۱۴۰۵/۱۹۸۵؛ همو، طبقات الصوفیه، چاپ نورالدین شریبه، حلب ۱۴۰۶/۱۹۸۶؛ سمعانى؛ عبدالقاهربن عبداللّه سهروردى، آداب المریدین، ترجمه عمربن محمد شیرکان، چاپ نجیب مایل هروى، تهران ۱۳۶۳ش؛ محمدبن ابراهیم عطار، تذکرهالاولیاء، چاپ محمد استعلامى، تهران ۱۳۷۸ش؛ ابوالعلاء عفیفى، الملامتیه و الصوفیه و اهل الفتوه، ]قاهره[ ۱۳۶۴/۱۹۴۵؛ محمدبن محمد غزالى، کیمیاى سعادت، چاپ حسین خدیوجم، تهران ۱۳۶۴ش؛ عبدالکریمبن هوازن قشیرى، الرساله القشیریه، چاپ معروف زریق و على عبدالحمید بلطهجى، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛ عبدالباقى گولپینارلى، ملامت و ملامتیان، ترجمه توفیق ه . سبحانى، تهران ۱۳۷۸ش؛ علیبن عثمان هجویرى، کشف المحجوب، چاپ محمود عابدى، تهران ۱۳۸۳ش./ فاطمه رحیمى /
ممکن است شما دوست داشته باشید
مطالب بسیار جالب و آموزنده هستن
باتشکر
بسیار خوب بود
باتشکر