زندگینامه ایزاک آسیموف
او در استان اسمالنسک در شوروی (روسیهٔ امروزی) در یک خانواده آسیابان یهودی متولد شد. در سن پنج سالگی خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. از آنجا در خانه با او به زبانهای ییدیش (زبان یهودیان اروپای شرقی) و انگلیسی صحبت میکردند به هر دو زبان روان سخن میگفت، اما روسی نیاموخت.
خواندن را از پنج سالگی آموخت و از آن هنگام در امور ادارهٔ مغازهٔ لبنیاتفروشی به خانواده کمک میکرد. خود وی سحرخیزیاش در سالهای آینده را مرهون همین کمکها و تلاشش برای راضی کردن پدر به اینکه تنبل نیست میدانست. در همان مغازه مجلههای علمی-تخیلی هم فروخته میشد و آیزاک کوچک آنها را میخواند. در حدود یازده سالگی او شروع به نوشتن داستان کرد و چند سالی بیشتر نگذشته بود که توانست داستانهایش را به مجلههای عامه پسند بفروشد.در ۱۸ سالگی نخستین داستانش را به نام «گشتی در حوالی سیارک وستا» نوشت که در شماره اکتبر ۱۹۳۸مجله داستانهای حیرتآور چاپ شد.
سه سال بعد، در سال ۱۹۴۱ داستان دیگری با عنوان شبانگاه به مجله داستان علمی – تخیلی حیرتآور فروخت که در آن زمان برترین مجله در این عرصه بود. مجله داستان علمی – تخیلی حیرتآور برای هر کلمه یک سنت پرداخت میکرد. آسیموف در مورد این داستان چنین میگوید: “پس برای یک داستان ۱۲هزار کلمهای ۱۲۰ دلار باید میگرفتم ولی وقتی چک ۱۵۰ دلاری دریافت کردم گمان کردم اشتباه شده و پس از تماس با سردبیر دریافتم که او آنقدر از داستان خوشش آمده که یک چهارم سنت برای هر کلمه فوق العاده پرداخت کردهاست.»
او از ابتدا نبوغ خود را در آموختن نشان داد. او چند کلاس را یک مرتبه بالا رفت و در ۱۵ سالگی دیپلم گرفت. او در ۱۹۳۹ از دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شد و به سال ۱۹۴۸ دکتری بیوشیمیاش را اخذ کرد. پس از اخذ مدرک عضو هیئت علمی دانشگاه بوستون شد. از سال ۱۹۵۸ تدریس را کنار گذاشت و به صورت تمام وقت به نوشتن پرداخت (درآمد نویسندگیاش از حقوق دانشگاه بیشتر شده بود). با داشتن حق تصدی حتی در چنین شرایطی عضو هیئت علمی باقی ماند (همین حق تصدی در کتاب آزمایش مرگ نقش مهمی بازی میکند.). در ۱۹۷۹ دانشگاه به پاس نوشتههایش او به استاد کامل ارتقا داد. وی دوبار ازدواج کرد، بار دوم با جانت ا. جپسون (که او نیز یک نویسندهٔ سبک علمی-تخیلی نیز است) و دو فرزند داشت.
در سال ۱۹۴۲ نگارش مجموعه داستانهای بنیاد را آغاز کرد. این داستانها بعدها تحت عنوان سهگانه بنیاد در یک مجموعه جمع آوری شدند. سهگانهی بنیاد شامل این کتابها است: بنیاد که سال ۱۹۵۱، بنیاد و امپراطوری که سال ۱۹۵۱ و بنیاد دوم که در سال ۱۹۵۳ منتشر شدند. این سه کتاب در کنار هم، مشهورترین آثار علمی-تخیلی او به شمار میروند. سالها بعد او این مجموعه را با نگارش لبهی بنیاد و بنیاد و زمین ادامه داد. لبهی بنیاد در سال ۱۹۸۲ و بنیاد و زمین در سال ۱۹۸۶ منتشر شدند. پس از این دو کتاب، در سال ۱۹۸۸ سرآغاز بنیاد کهکشانی را نوشت که داستانش به قبل از زمان بنیاد بر میگردد. آسیموف پیشبرد بنیاد کهکشانی را در سال ۱۹۹۲، یعنی سال درگذشتش، نوشت. در این داستانها او به دانشی تخیلی به نام روان-تاریخ پرداختهاست. روان-تاریخ علمی است که از طریق آن میتوان، با داشتن اطلاعات کافی دربارهی گذشته یک جمعیت، پیشبینیهایی دربارهی آیندهی آن به عمل آورد و در صورت لزوم تغییراتی ایجاد کرد. این علم برای جمعیتهای بسیار بزرگ کارآمد است.
آسیموف نگارش سری داستانهای روبوتیاش را تقریباً هم زمان با داستانهای بنیاد آغاز کرد. بیشتر داستانهای روباتی او در سال ۱۹۵۰ در مجموع من، روبات جمعآوری شدند. رباتهایی که آسیموف خلق کرده، از سه قانون رباتیک اطاعت میکنند.
فیلم من، روبات با بازی ویل اسمیت، براساس ایدههای آسیموف ساخته شدهاست. این فیلم ارتباطی با مجموعه من، روبوت آسیموف ندارد و تنها از ایدههای رباتی آسیموف در آن استفاده شدهاست.
او نامش را بر مجلهی علمی-تخیلی ایزاک آسیموف که انتشارش از سال ۱۹۷۷ آغاز شد، نهاد و برای هر شمارهی این مجله یک سرمقاله مینوشت.
آسیموف در کنار اینها داستانهایی هم در ژانر فانتزی و معمایی و جنایی نیز دارد. اما بخش دیگری از شهرت آسیموف به سبب کتابهایش دربارهی علم به زبان ساده است که در میان پرفروش ترین و محبوب ترین کتاب های علمی قرن بیستم جای دارد. این دسته از کتاب های او در ایران نیز منتشر شد و مدتها بازار کتاب های علمی ایران را در اختیار خود داشت. دیگر کتاب های او حوزه ی وسیع و متنوعی را در برمیگیرد: از کتاب راهنما دربارهی سفرهای گالیور و آثار شکسپیر گرفته تا وقایع نگاری تاریخ علم و راهنمای کتاب مقدس.
تأثیر نوشتههای او به حدی است که اکنون یک سیارک، یک دهانهی شهابسنگی در مریخ، یک نشریه، یک مدرسه در نیویورک و دو جایزه ی مهم ادبیات علمی تخیلی به نام او نام گذاری شده است.
آیزاک آسیموف در سال ۱۹۹۲ در شهر نیویورک به دلیل تزریق خون آلوده هنگام جراحی بای پس قلب، بر اثر ایدز در گذشت.
جایزهها و افتخارات
- ۱۹۵۷ جایزهی بنیاد توماس ادیسون برای واحدهای سازنده جهان
- ۱۹۶۰ جایزهی هوارد دبلیو بلیکسلی از سوی اتحادیه قلب آمریکاییها برای رودخانهی زنده
- ۱۹۶۲ جایزهی مرتی انتشارات داشنگاه بوستون
- ۱۹۶۳ جایزهی مخصوص هوگو برای «اضافه کردن علم به علمی-تخیلی» برای مقاله چاپ شده در مجلهی فانتزی و علمی-تخیلی
- ۱۹۶۵ جایزهی جیمز تی گریدی از سوی انجمن شیمی آمریکا
- ۱۹۶۶ جایزهی هوگو برای بهترین مجموعه رمان تمام زمان برای مجموعهی بنیاد
- ۱۹۶۷ جایزهی نویسندگی علمی وستینگ هاوس
- ۱۹۷۳ جایزهی هوگو
- ۱۹۷۳ جایزهی نبولا – بهترین رمان برای خدایان هم
- ۱۹۷۷ جایزهی هوگو
- ۱۹۷۷ جایزهی نبولا – بهترین رمان برای انسان دو قرنی
- ۱۹۸۸ نامگذاری یک سیارک به نام ۵۰۲۰ آسیموف
- ۱۹۸۷ جایزهی استاد بزرگ نبولا
- ۱۹۸۳ جایزهی هوگوی بهترین رمان برای لبهی بنیاد
- ۱۹۹۲ جایزهی هوگوی بهترین رمان برای طلا
- ۱۹۹۵ جایزهی هوگوی بهترین داستان غیر تخیلی برای من: آسیموف: یک خاطره
- ۱۹۹۶ جایزهی ریترو هوگو برای بهترین رمان ۱۹۴۵
- دکترای افتخاری از بسیاری از دانشگاهها