تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

زندگینامه میرزا علی نقى حکیم‌الممالک

نویسنده : سیدسعید میرمحمدصادق
حکیم‌الممالک ، لقب میرزا علی‌نقى، از رجال معروف دوره ناصرالدین شاه قاجار. وى در ۱۲۴۰ به دنیا آمد. پدرش، حاج آقااسماعیل جدیدالاسلام، پیشخدمت‌باشى محمدشاه و ناصرالدین شاه بود (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ش ب، ص ۴۶؛ محبوبی‌اردکانى، ص ۵۰۷، ۵۳۷).

میرزا علی‌نقى در شانزده سالگى به منصب پیشخدمتىِ حضور رسید. مقدّمات علم طب را نزد میرزا ابوالحسن سلطان‌الاطباء اصفهانى فراگرفت. سپس، به دستور ناصرالدین شاه، به تحصیل حکمت، ریاضیات، زبانهاى خارجى و طب در دارالفنون مشغول شد (شرف، ش ۶۵، ص ] ۲[؛ مدایح‌نگار، ص ۲۶۴). درس طب را نزد ادوارد پولاک* آموخت. او از جمله پزشکانى بود که در دوره اول دارالفنون فارغ‌التحصیل شد (روزنامه وقایع اتفاقیه، ش ۲۷۱، ص ۴؛ مستوفى، ج ۱، ص ۸۶). در ۱۲۷۲ همراه فرخ‌خان امین‌الدوله (سفیر ایران در عثمانى و «سفیر فوق‌العاده» در دربار فرانسه و انگلستان)، در مقام نایب دوم سفارت، مأمور حل منازعه ایران و انگلیس بر سر هرات شد (سرابى، ج ۱، ص ۵۴؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ش، ج ۲، ص ۱۱۰۹). در مأموریت امیر نظامِ گروسى*، وزیر مختار ایران در فرانسه، نیز نیابت سفارت را برعهده داشت (شرف، ش ۶۵، ص ]۲ـ ۳[؛ مدایح‌نگار، ص ۲۶۶ـ۲۶۷). میرزا علی‌نقى هنگام اقامت در پاریس، علاوه بر انجام دادن امور سفارت، به تحصیل طب ادامه داد. در همان زمان، همراه فرخ‌خان امین‌الدوله به بلژیک رفت. میرزا آقاخان نورى، صدراعظم ناصرالدین شاه، به همراهى او با فرخ‌خان معترض بود و می‌گفت اگر میرزا علی‌نقى در علم طب تحصیل کند، مفیدتر خواهد بود، زیرا وزیر خارجه نمی‌شود و از سفارت نیز هیچ نخواهد فهمید (آقاخان نورى، ص ۱۴۷ـ۱۴۸؛ امین الدوله غفارى، قسمت ۲، ص ۲۳۴).

پس از بازگشت اعضاى سفارت فرانسه به ایران، میرزا علی‌نقى در پاریس ماند (سرابى، ج۱، ص ۴۱۳). وى ضمن تحصیل، به مطالعه زبان فرانسه می‌پرداخت (حکیم‌الممالک، ۱۳۴۹ش، ص ۱۶۴). پس از اتمام تحصیلاتش و گرفتن دیپلم و اجازه‌نامه مخصوصِ طبابت، به ایران بازگشت و پزشک مخصوص ناصرالدین شاه شد. در ۱۲۸۴، با شیوع وبا در تهران، به دستور شاه و به همراهى دکتر طولوزان* و مشاوره میرزایوسف مستوفى الممالک (وزیر مالیه) و میرزا عیسى (وزیر دارالخلافه)، مأمور حفظ سلامتى شهر شد. در همان سال، در نخستین سفر ناصرالدین شاه به خراسان، میرزا علی‌نقى همراه شاه بود و لقب حکیم‌الممالک گرفت (شرف، ش ۶۵، ص ] ۳[؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۷ش، ج ۳، ص ۱۸۹۲؛ مدایح‌نگار، ص ۲۶۷ـ ۲۶۹). وى خاطرات این سفر را، براساس یادداشتهاى ناصرالدین‌شاه، نوشت که با نام روزنامه سفر خراسان چاپ شده است (رجوع کنید به حکیم‌الممالک، ۱۳۵۶ش ص ۴۶۱). در ۱۲۸۶، در سفر ناصرالدین شاه به گیلان نیز حکیم‌الممالک حضور داشت (روزنامه دولت علیه ایران، ش۶۴۰، ص ]۱ـ ۴[؛ صدیق‌الممالک، ص ۱۵۶). همچنین در سفر ۱۲۸۷ شاه به عتباتِ عراق، همراه او بود، ولى به سبب بیمارى نتوانست به سامرا برود (ناصرالدین قاجار، ۱۳۶۳ش ب، ص ۴۹، ۱۱۶، ۱۴۶). وى در ۱۲۸۸، ناظم دفترخانه مبارکه شد (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش، ج ۳، ص ۱۹۲۳). در سفر اول شاه به اروپا در ۱۲۹۰، حکیم‌الممالک افزون بر اینکه پزشک شاه بود، ایشیک آقاسى* نیز بود و نشانهاى اروپایى بسیارى دریافت کرد (ایران، ۱۲۹۰، ش ۱۶۴، ص ] ۱[؛ مدایح‌نگار، ص ۲۷۲؛ مستوفى، ج ۱، ص ۱۲۶). در ۱۲۹۱ به عنوان محصل، زیر نظر میرزا یوسف مستوفی‌الممالک، به مطالبات تلگرافخانه‌هاى روس و انگلیس از ایران رسیدگى کرد (هدایت، ص ۶۳). حکیم‌الممالک در ۱۲۹۲ از کار تنظیم امور دفترخانه مبارکه استعفا کرد و مسئولیت «اداره ملبوس نظام» و مخزن تدارکات سپاه به وى واگذار شد (ایران، ۱۲۹۲، ش ۲۶۳، ص ] ۲[). وى همچنین براى شاه «روزنامه ترجمه شده» می‌خواند (اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۱۲).

در صفر ۱۲۹۳، حکیم‌الممالک به حکومت عراق (اراک) و بروجرد منصوب شد (ایران، ۱۲۹۳، ش ۲۸۲، ص ] ۲[؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش، ج ۳، ص ۱۹۶۳). در ۱۲۹۵، در سفر دوم شاه به اروپا همراه وى بود (ناصرالدین قاجار، ۱۳۷۹ش، ص ۵۹). بعد از بازگشت از اروپا، در صفر ۱۲۹۶ بار دیگر به حکومت عراق و ریاست سپاه ولایت خمسه منصوب شد و رتبه میرپنجى (رجوع کنید به میرپنج*) گرفت. در ۱۲۹۸ نیز وزیر معادن گردید. همچنین به عضویت «دارالشوراى کبرى» (مجلس دربار اعظم) درآمد (ایران، ۱۲۹۶، ش ۳۷۷، ص ] ۳[؛ شرف، ش ۶۵، ص ] ۴[؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ـ ۱۳۶۷ش، ج ۳، ص ۱۹۹۱، ۲۰۱۸؛ صدیق‌الممالک، ص ۲۲۲). در رمضان همان سال، از وزارت معادن خلع و مواجبش قطع شد (اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۹۹، ۱۰۵).

سال بعد در وزارت عدلیه به خدمت گمارده شد (شرف، ش۶۵، ص ] ۴[؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش، ج ۲، ص ۱۲۵۵، ج ۳، ۲۰۳۵). در سفردوم ناصرالدین شاه به خراسان نیز همراه وى بود (ناصرالدین قاجار، ۱۳۶۳ش الف، ص ۳۸؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ش الف، ص ۴۸). در ۱۳۰۲ باردیگر حاکم عراق (اراک) و بروجرد شد. وى در آن دوران حساب دیوان بروجرد را نپرداخت و بدهى بسیارى به بارآورد، به طورى که حتى پس از تخفیف گرفتن مبلغى کلان، باز هم بدهکار بود و و به‌سختى گذران زندگى می‌کرد (رجوع کنید به حکیم‌الممالک، ۱۳۴۴ش، ص ۲۲ـ۲۳؛ سپهر، ۱۳۶۸ش ب، ص ۱۹).

مطالب خواندنی:

در محرّم ۱۳۰۶، ناصرالدین شاه به امین‌السلطان (صدراعظم) فرمان داد که حکیم‌الممالک را در وزارت دربار و داخله به کار گیرد (ایران، ۱۳۰۶، ش ۶۶۵، ص ۲ـ۳). در این سال، حکیم‌الممالک به عضویت مجلس دربار اعظم درآمد و سپس به حکومت گلپایگان، خوانسار و کمره منصوب شد (شرف، همانجا؛ ایران، ۱۳۰۶، ش۶۸۰، ص ۲؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ش ب، ص ۳۸۵). بنابر قولى، ناصرالدین شاه او را براى دور کردن از تهران و جلوگیرى از دخالتهایش در امور دربار، به گلپایگان فرستاد (اعتمادالسلطنه،۱۳۵۰ش، ص ۶۲۴). حکیم‌الممالک در ۱۳۰۸ در گلپایگان دیوان و مجلس تحقیقاتى، متشکل از هفت نفر، ترتیب داد، که به همه امور شهر، از جمله جرائم و امور مالى، رسیدگى کنند (ایران، ۱۳۰۸، ش۷۵۰، ص ۴). در جمادی‌الاولى ۱۳۰۹، او به حکومت عراق منصوب شد و لقب والى گرفت (ایران، ۱۳۰۹، ش ۷۷۵، ص۲؛ اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۷۸۲؛ صدیق‌الممالک، ص۲۵۸). وى در این دوره نیز مبالغى از پول دیوان و مردم را حیف ‌و میل کرد (اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۹۹۵).

در ۱۳۱۵، در زمان حکومت مظفرالدین شاه، حکیم‌الممالک در مقام کارپرداز به بغداد رفت (سپهر، ۱۳۶۸شالف، ص ۱۳۵، ۱۷۴). در ۱۳۱۷ حاکم قم شد (صدیق‌الممالک، ص ۳۶۱) و در ذیحجه ۱۳۲۰، به علت سستى در حکومت و نارضایتى مردم، از حکومت قم خلع شد. حکیم‌الممالک در محرّم ۱۳۲۱ در تهران درگذشت (روزنامه ایران سلطانى، سال ۵۶، ش ۳، ص ۵؛ سپهر، ۱۳۶۸ش ب، ص ۱۵، ۱۹).

حکیم‌الممالک شعر نیز می‌سرود (رجوع کنید به اعتمادالسلطنه، ۱۳۵۰ش، ص ۲۸۴، ۲۹۲، ۵۴۶؛ مدایح‌نگار، ص ۲۷۵ـ ۲۸۴، ۵۵۴ـ۵۵۶). اعتمادالسلطنه (۱۳۶۳ش ب، ص ۲۶۳) او را ثانى خاقانى نامیده است. او بر زبان فرانسه مسلط بوده (فووریه، ص ۳۵۹) و ترجمه‌هایى نیز کرده، ولى اعتمادالسلطنه (۱۳۵۰ش، ص ۳۱۴) ترجمه‌هاى وى را درخور اعتماد ندانسته است. حکیم‌الممالک، علاوه بر ناصرالدین شاه، از طبیبان زنان شاه (امین اقدس، منیرالسلطنه مادر نایب‌السلطنه، و انیس‌الدوله) نیز بود (همان، ص ۳۴۹، ۵۴۶، ۵۶۹). اعتمادالسلطنه (۱۳۶۳ش ب، ص ۲۶۳) با آنکه وى را هم‌ردیف اطباى اروپا به‌شمار آورده در روزنامه خاطرات، با تعبیرات متملّق، نادان، فضول و بدذات (ص ۲۳۵، ۲۹۳، ۳۴۱، ۴۷۶) از او یاد نموده است؛ اما فووریه (همانجا) تحصیلات او را در موقعیت وى، چندان دخیل ندانسته است. حکیم‌الممالک در دوران حکومت عراق و بروجرد به مرمت بناهاى حکومتى و اماکن مقدّس پرداخت، از جمله باغ شاه و بقعه امامزاده جعفربن موسى کاظم علیه‌السلام، هر دو در بروجرد (رجوع کنید به ایران، ۱۲۹۶، ش ۳۸۸، ص ] ۲[، ۱۳۱۰، ش ۷۹۶، ص ۴؛ ناصرالدین قاجار، ۱۳۶۲ش، ص ۵۵).

از آثار حکیم‌الممالک است: روزنامه سفر خراسان، که در ۱۳۵۶ش در سلسله انتشارات فرهنگ ایران زمین، به کوشش ایرج افشار، چاپ شد؛ و نامه‌هاى حکیم‌الممالک به پدرش، که در واقع گزارش سفر او به اروپاست. حسین محبوبى اردکانى آنها را در مجله بررسیهاى تاریخى (سال ۵، ش ۴، مهر ـ آبان ۱۳۴۹، ص ۱۴۳ـ۱۸۸) به چاپ رسانده است. منطقه حکیمیه در شرق تهران از املاک حکیم‌الممالک بود که بعدها میرزا زین‌العابدین امام جمعه آن را خرید (اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۳ش ب، ص ۱۲۰ـ۱۲۱؛ همو، ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ش، ج ۴، ص ۲۰۵۷).

منابع : آقاخان نورى، «نامه میرزاآقاخان نورى به فرخ‌خان امین‌الملک درباره میرزاعلی ‌نقى حکیم‌الممالک»، چاپ حسین محبوبی‌اردکانى، مجله بررسیهاى تاریخى، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹)؛ محمدحسن‌بن على اعتمادالسلطنه، تاریخ منتظم ناصرى، چاپ محمداسماعیل رضوانى، تهران ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ش؛ همو، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۵۰ش؛ همو، روزنامه‌هاى مرآت‌السفر و اردوى همایون، بخط میرزامحمدرضا کلهر، تهران ۱۳۶۳ش الف؛ همو، المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۱، تهران: اساطیر، ۱۳۶۳ش ب؛ همو، مرآهالبلدان، چاپ عبدالحسین نوائى و میرهاشم محدث، تهران ۱۳۶۷ـ ۱۳۶۸ش؛ فرخ‌بن مهدى امین‌الدوله غفارى، مجموعه اسناد و مدارک فرخ‌خان امین‌الدوله، قسمت ۲، چاپ کریم اصفهانیان، تهران ۱۳۴۷ش؛ ایران، ش ۱۶۴، ۴ ربیع‌الآخر ۱۲۹۰، ش ۲۶۳، ۵ شعبان ۱۲۹۲، ش ۲۸۲، سلخ ربیع‌الاول ۱۲۹۳، ش ۳۷۷، ۱۱ صفر ۱۲۹۶، ش ۳۸۸، ۲۱ جمادی‌الآخره ۱۲۹۶، ش ۶۶۵، ۸ محرّم ۱۳۰۶، ش۶۸۰، ۱۶ رجب ۱۳۰۶، ش۷۵۰، ۵ ذیحجه ۱۳۰۸، ش ۷۷۵، ۲۳ ذیقعده ۱۳۰۹، ش ۷۹۶، ۱۱ رمضان ۱۳۱۰؛ علینقی‌بن اسماعیل حکیم‌الممالک، «چند نامه از حکیم‌الممالک»، چاپ حسین محبوبى اردکانى، مجله بررسیهاى تاریخى ، سال ۵، ش ۴ (مهر ـ آبان ۱۳۴۹)؛ همو، روزنامه سفر خراسان، تهران ۱۳۵۶ش؛ همو، «نامه میرزاعلی‌نقى حکیم‌الممالک به ناصرالدین‌شاه و پاسخ آن»، وحید، سال ۲، ش ۱۱ (آبان ۱۳۴۴)؛ روزنامه ایران سلطانى، سال ۵۶، ش ۳، ۷ صفر ۱۳۲۱؛ روزنامه دولت علیه ایران، ش۶۴۰، ۱۴ ذیحجه ۱۲۸۶؛ روزنامه وقایع اتفاقیه، ش ۲۷۱، ۴ شعبان ۱۲۷۲؛ عبدالحسین سپهر، مرآت ‌الوقایع مظفرى؛ و، یادداشتهاى ملک‌المورخین، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران ۱۳۶۸ش الف؛ همو ، یادداشتهاى ملک المورخین، در مرآت‌الوقایع مظفرى؛ و، یادداشتهاى ملک المورخین، چاپ عبدالحسین نوائى، تهران ۱۳۶۸ش ب؛ حسین‌بن عبداللّه سرابى، سفرنامه فرّخ‌خان امین‌الدوله (مخزن‌الوقایع)، ج ۱، چاپ کریم اصفهانیان و قدرت‌اللّه روشنى، تهران ۱۳۶۱ش؛ شرف، ش ۶۵، ۱۳۰۶؛ ابراهیم‌بن اسداللّه صدیق‌الممالک، منتخب‌التواریخ، تهران ۱۳۶۶ش؛ ژوآنس فووریه، سه سال در دربار ایران: خاطرات دکتر فووریه پزشک ویژه ناصرالدین‌شاه قاجار، ترجمه عباس اقبال‌آشتیانى، چاپ همایون شهیدى، تهران [? ۱۳۶۲ش[؛ حسین محبوبی‌اردکانى، تعلیقات حسین محبوبى اردکانى بر المآثر و الآثار، در چهل سال تاریخ ایران، چاپ ایرج افشار، ج ۲، تهران: اساطیر، ۱۳۶۸ش؛ محمدابراهیم‌بن محمدمهدى مدایح‌نگار، تذکره انجمن ناصرى به همراه تذکره مجدیه، تهران ۱۳۶۳ش؛ عبداللّه مستوفى، شرح زندگانى من، یا، تاریخ اجتماعى و ادارى دوره قاجاریه، تهران ۱۳۷۷ش؛ ناصرالدین قاجار، شاه ایران، روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه در سفر دوّم فرنگستان (۱۲۹۵ه ق)، چاپ فاطمه قاضیها، تهران ۱۳۷۹ش؛ همو، سفرنامه دوم خراسان، تهران ۱۳۶۳ش الف؛ همو، سفرنامه عتبات : سال ۱۲۸۷ قمرى، چاپ ایرج افشار، تهران ۱۳۶۳ش ب؛ همو، سفرنامه عراق عجم: بلاد مرکزى ایران، تهران ۱۳۶۲ش؛ مهدیقلى هدایت، خاطرات و خطرات، تهران ۱۳۷۵ش.

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.