امام محمد بن علی علیه سلام
الباقر ، امام محمدبن علی علیه السّلام ، ابوجعفر محمّد بن علی بن الحسین بن علی بن ابی طالب علیهم السّلام ، امام پنجم از ائمّه اثناعشر و یکی از چهارده معصوم . راویان و محدثان شیعه غالباً با کنیه ابوجعفر از آن حضرت یاد کرده اند. برای تمایز احادیث منقول از امام نهم ، حضرت محمّدبن علی الجواد علیه السّلام ، که او نیز کنیه ابوجعفر داشته است ، از روایات امام باقر علیه السّلام ، لفظ «ثانی » را به کنیه امام نهم افزوده اند (مامقانی ، ج ۱، ص ۱۸۸). لقب مشهورشان «باقر» است (رجوع کنید به دنباله مقاله )، امّا القاب دیگری چون «هادی » و «شاکر» هم داشته اند (اربلی ، ج ۲، ص ۳۲۹). نقش انگشتری ایشان نیز، به روایت ابن عساکر (ص ۱۴۱)، «اَلْقُوَّهُ للّهِ جمیعاً» بوده است .
نَسَب . حضرت باقر علیه السّلام از سوی پدر، نوه امام حسین علیه السّلام و از سوی مادر، نوه امام حسن علیه السّلام است . مادرشان فاطمه دختر امام حسن علیه السّلام بود، ازینرو در حقّ او گفته اند: علویی بود که از دو سوی علوی بود و فاطمیی بود که از دو سوی فاطمی بود (ابن شهر آشوب ، ج ۴، ص ۲۰۸). فاطمه بنت الحسن ، که به امّعبداللّه (یا امّعبد، یا امّحسن ) شهرت داشت ، بانویی جلیل القدر بود و از حضرت صادق علیه السّلام درباره او نقل شده است که «او صدّیقه بود و در آل حسن زنی چون او نبوده است » (کلینی ، ج ۱، ص ۴۶۹).
برخی از متأخّران چون سبط ابن جوزی (متوفی ۶۴۵؛ ص ۳۰۲) و ابن خلّکان (متوفّی ۶۸۱؛ ج ۳، ص ۳۱۴) مادر امام پنجم را دختر حسن مثنّی * و نوه امام مجتبی علیه السّلام دانسته اند. این قول صحیح نیست ، زیرا مورّخان قرن سوّم و از جمله یعقوبی (ج ۲، ص ۳۰۵؛ بلاذری ، ج ۱، ص ۱۴۷) و نیز علوی عمری ، نَسب شناس قرن پنجم (ص ۲۰)، تصریح کرده اند که او دختر امام مجتبی علیه السّلام بوده است . اِرْبِلی (ج ۲، ص ۳۳۲) نیز به نقل از حافظ عبدالعزیز جُنابذی (متوفّی ۶۱۱)، مادر امّعبداللّه را امّفَرْوه دختر قاسم بن محمّدابی بکر (متولّد ۳۷) دانسته ، که اشتباه است . زیرا به تصریح علما، از جمله شیخ مفید (ج ۲، ص ۱۷۶؛ ذهبی ۱۴۰۲ـ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۴۰۶) امّفروه همسر امام باقر علیه السّلام بوده است . منشأ این اشتباه خطایی است که در کتابت و نقل رخ داده و بر اثر حذف شدن قسمتی از روایت ، عبارت راجع به فرزندان امام باقر علیه السّلام (یعنی امام صادق علیه السّلام و عبداللّه بن محمّد) بخطا به مادر آن حضرت نسبت داده شده است . این اشتباه عیناً در بحارالانوار (ج ۴۶، ص ۲۱۸) تکرار شده است ، ولی عبارت درست و کامل را ابن سعد (ج ۵، ص ۲۳۵) و ابن جوزی (ج ۲، ص ۱۰۸) آورده اند. اربلی ، نیز عبارت ابن جوزی را در صفحات بعد (ج ۲، ص ۳۵۹) نقل کرده است .
تولد و وفات . همه منابع محل تولد آن حضرت را مدینه نوشته ، ولی در سال ولادتشان اختلاف دارند. بیشتر منابع شیعی تولد آن حضرت را در ۵۷ هجری دانسته اند (کلینی ، ج ۱، ص ۴۶۹؛ اربلی ، ج ۲، ص ۳۲۹؛ مفید ج ۲، ص ۱۵۸؛ مجلسی ، ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۱۲ـ۲۱۹، بیشتر اقوال را آورده است )، و برخی از مورخان اهل سنت نیز بر این قول اند (ابن خلّکان ، ج ۳، ص ۳۱۴)، امّا عدّه ای سال ۵۶ را ذکر کرده اند (ابن عماد، ج ۱، ص ۱۴۹؛ ذهبی ، ۱۴۰۲ـ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۴۰۱؛ صفدی ، ج ۴، ص ۱۰۲). در روز تولد ایشان نیز اختلاف است . شیخ طوسی (۱۴۱۱، ص ۸۰۱)؛ فضل بن حسن طبرسی (ص ۲۵۹) و دیگران (مجلسی ، همانجا) روز ولادت آن حضرت را روز جمعه اول ماه رجب و به گفته طبرسی بعضی تولّد ایشان را در سوم صفر می دانند. از معاصران نیز، سیدمحسن امین (ج ۱، ص ۶۵۰) و حاج شیخ عباس قمی (ج ۲، ص ۹۶) آن را سوم صفر یا اول رجب ؛ و از اهل سنّت ، ابن خلّکان (همانجا) سوم صفر ضبط کرده اند.
تاریخ رحلت امام باقر علیه السّلام را با اختلاف پنج سال ، از ۱۱۳ تا ۱۱۸، ذکر کرده اند. ابن سعد (ج ۵، ص ۲۳۸) نخست با نقل خبری از استاد خود واقِدی تاریخ رحلت آن حضرت را سال ۱۱۷ و مدت عمرشان را ۷۳ سال ذکر می کند، سپس می گوید که رحلت ایشان را در ۱۱۸ و ۱۱۴ هم دانسته اند. ابن اثیر (ج ۵، ص ۱۸۰) نیز عمر حضرت باقر علیه السّلام را ۷۳ سال ثبت کرده و ۵۸ سال را نیز نسبت داده است . امّا بیشتر مورخان شیعی و سنی وفات آن حضرت را در ۱۱۴ و اکثر سیره نویسان شیعه عمر وی را ۵۷ سال دانسته اند (ابن عماد، همانجا؛ ذهبی ، همانجا؛ مجلسی ، ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۱۲ـ۲۱۹ و منابع دیگر). به هر حال ، ۷۳ سال یقیناً نادرست است ، زیرا در آن صورت باید در سال ۴۴ متولد شده باشند. امّا چون عموم مورخان تولّد پدرش علی بن حسین علیه السّلام را در سال ۳۸ نوشته اند و بنابر این در سال ۴۴ آن حضرت بیش از شش سال نداشته است ، امکان تولّد حضرت باقر علیه السّلام در سال ۴۴ منتفی است . یعقوبی (ج ۲، ص ۳۲۰) هر چند وفات حضرت باقر علیه السّلام را به سال ۱۱۷ می داند، می گوید که وی ۵۸ سال عمر کرده و در واقعه عاشورا چهار ساله بوده است . امّا چون واقعه عاشورا در سال ۶۱ هجری بوده ، وفات آن حضرت سال ۱۱۴ می شود نه ۱۱۷. به نظر می رسد که چون مورخان اهل سنّت ، ولادت را سال ۵۶ و وفات را ۱۱۴ ثبت کرده اند، باید عمر امام باقر علیه السّلام را ۵۸ سال بدانند؛ در حالی که ابن عماد، صفدی و ذهبی ۵۶ نوشته اند.
در ماه و روز رحلت آن حضرت نیز اختلاف است و آن را در ربیع الاوّل و هفتم ذی الحجه و ربیع الا´خر گفته اند (مجلسی ، همانجا؛ امین ، ج ۱، ص ۶۵۰؛ قمی ، ج ۲، ص ۱۳۵). برخی از مورخان ، از جمله ابن خلّکان (ج ۳، ص ۳۱۴) و صفدی (ج ۴، ص ۱۰۳) محل وفات او را دهکده ای به نام حُمَیْمَه واقع در منطقه شراه بین راه مدینه به دمشق (ابن خلّکان ، ج ۲، ص ۴۴۰) دانسته اند. در باره محل دفن آن حضرت ، گورستان بقیع در مدینه ، اختلافی دیده نمی شود.
در روایت ابوبصیر از حضرت صادق علیه السّلام که کلینی (ج ۱، ص ۴۷۲) و به نقل از او مجلسی (۱۴۵۳، ج ۴۶، ص ۲۱۷) آورده است ، آن حضرت می فرماید که پدرم به سال ۱۱۴ وفات یافت و پس از پدر نوزده سال و دو ماه زنده بود. چون رحلت امام سجاد علیه السّلام را بیشتر مورخان در محرم نوشته اند، ظاهراً رحلت امام باقر علیه السّلام در ربیع الاول بوده است . ولی از ظاهر تعبیرِ بیشترِ مورخان و صریح عبارت شهید اوّل (مجلسی ، همانجا، به نقل از الدّروس ) و قمی (همانجا) برمی آید که هفتم ذی الحجه را برگزیده اند.
سوانح حیات . بنابر اشهر اقوال ، تولد امام باقر علیه السّلام در سال ۵۷ و وفات آن حضرت در ۱۱۴ است و مدت عمر او ۵۷ سال و مدت امامتش ۱۹ یا ۲۰ سال (محرّم ۹۴ تا ربیع الاوّل یا ذی الحجه ۱۱۴)است . چهارسال از حیات جدّ خود امام حسین علیه السّلام و ۳۷ سال از زندگی پدر خود حضرت علی بن حسین علیه السّلام را درک کرد و دوران زندگیش با حکومت ده تن از خلفای اموی (از معاویه بن ابی سفیان تا هشام بن عبدالملک ) و ایام امامتش با حکومت پنج تن از ایشان ـ ولیدبن عبدالملک (متوفی ۹۶) و سلیمان بن عبدالملک (متوفی ۹۹) و عمربن عبدالعزیز (متوفی ۱۰۱) و یزیدبن عبدالملک (متوفی ۱۰۵) و هشام بن عبدالملک (متوفی ۱۲۵) مقارن بود. پس اینکه بعضی از جمله ابن شهر آشوب (ج ۴، ص ۲۱۰) و مجلسی به نقل از او در بحارالانوار (ج ۴۶، ص ۲۱۶)، سالهای امامت او را تا زمان خلافت ولیدبن یزیدبن عبدالملک (مقتول ۱۲۶) و یزیدبن ولیدبن عبدالملک (متوفی ۱۲۶) و برادرش ابراهیم بن ولید (مخلوع در ۱۲۷) بسط داده اند، اشتباه کرده اند (امین ، همانجا). مسعودی (ج ۳، ص ۲۳۲) ضمن آنکه وفات امام باقر علیه السّلام را به دوران حکومت ولیدبن یزید نسبت داده ، گفته است که بعضی وفات ایشان را در روزگار یزیدبن عبدالملک دانسته اند.
بنابر آنچه از منابع معتبر به دست می آید، دوران زندگی امام پنجم بیشتر در شهر مدینه به نشر معارف دینی و ارشاد شیعیان و تربیت شاگردان گذشت . به روایت کلینی (ج ۱، ص ۴۷۱ـ۴۷۲ و به نقل از او مجلسی ، ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۳۰۶ـ۳۲۰)، یک بار در دوران هشام بن عبدالملک (حک : ۱۰۵ـ۱۲۵) آن حضرت و فرزندش امام صادق علیه السّلام از مدینه به شام احضار شدند. این ماجرا بعد از مراسم حجّ، که هشام و امام باقر علیه السّلام هر دو در آن حضور داشتند، روی داده و ظاهراً قصد هشام از این کار ارعاب امام بوده است . بیهقی (ج ۲، ص ۲۳۲ـ۲۳۶) به نقل از کسایی و نقلِ او از هارون خلیفه عباسی ، سفر دیگر آن حضرت را به شام به دعوت عبدالملک مروان (حک : ۶۵ـ۸۶) گزارش کرده که البته پیش از دوران امامت او بوده است . (در باره این دو سفر و آنچه میان امام و خلفای اموی گذشت رجوع کنید به دنباله مقاله ) ابن عساکر (ص ۱۲۷ـ۱۲۸) نیز دعوت عمربن عبدالعزیز (حک : ۹۹ـ۱۰۱) از ایشان را به شام ، به منظور رایزنی برخی از مسائل دانسته است . به گفته او، عمربن عبدالعزیز به فقها علاقه فراوان داشت و آنان را نزد خود دعوت می کرد که از جمله ایشان امام باقر علیه السّلام بود.
فرزندان . ابن سعد (ج ۵، ص ۲۳۵ـ۲۳۶) فرزندان حضرت باقر علیه السّلام را چهار پسر و دو دختر نوشته است . مفید و طبرسی پنج پسر و دو دختر به این شرح نوشته اند: ابوعبداللّه جعفر (امام صادق علیه السّلام ) و عبداللّه (ابن شهرآشوب ، ج ۴، ص ۲۱۰، به اشتباه او را عبداللّه افطح خوانده است ) که مادر این دو اُمّفَروه دختر قاسم بن محمّدبن ابی بکر بود؛ ابراهیم و عبیداللّه که در کودکی درگذشتند و مادرشان امّحکیم دختر اُسید (اسد و سیّد هم ثبت شده است ) بن مغیره الثّقفی بود؛ علی و زینب و امّسلَمه که مادرهایشان کنیز بوده اند. اِرْبلی ضمن نقل کامل سخن مفید، از ابن طلحه شافعی روایت کرده است که او فرزندان امام را سه پسر و یک دختر دانسته است (ج ۲، ص ۳۳۱). علوی عمری (ص ۹۴) فرزندان امام را سه دختر و شش پسر ذکر کرده ، اما سوّمین دختر را نام نبرده و نام پسر ششم را، که با ابراهیم و عبیداللّه از یک مادر بوده ، زید نوشته است . نسل ایشان ، همچنانکه علوی عمری (ص ۹۴) نیز یادآوری کرده ، فقط از فرزند برومندش امام صادق علیه السّلام باقی ماند.
شمایل و سیره . امام باقر علیه السّلام میانه بالا و گندمگون و لاغرمیان بود. پوستی شاداب و نرم و مویی مجعّد داشت . صدایش نیکو بود و بر گونه اش خالی دیده می شد (ابن شهر آشوب ، ج ۴، ص ۲۱۰). محمّدبن منکدر ایشان را تنومند وصف کرده است (مفید، ج ۲، ص ۱۶۱). در منابع شیعی روایاتی نقل شده است که بر طبق آنها امام باقر علیه السّلام از پوشیدن لباس خوب و پاکیزه و تهیّه غذاهای خوب در خانه دریغ نداشت و خصوصاً برای رعایت حال برخی از افراد خانه این کار را لازم می دید (کلینی ، ج ۶، ص ۲۸۰، ۴۴۶، ۴۴۸). این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در روزگار ایشان برخی گرایشهای ترک دنیا پیدا شده بود. و شاید به همین دلیل است که این موضوع در منابع نقل شده است . امام با آنکه از مرتبت بلند اجتماعی برخوردار بود و به گفته ذهَبی (۱۴۰۲ـ۱۴۰۹، ج ۴، ص ۴۰۲) سروَری و دانش و رفتار صحیح را یکجا جمع کرده بود، شخصاً در گرمای حجاز در مزرعه کار می کرد و انگیزه این کار را اطاعت خدا و بی نیاز شدن خود و خانواده اش از مردم می دانست (مفید، ج ۲، ص ۱۶۲). از امام صادق علیه السّلام روایت شده است که فرمود پدرم از سایر افراد خاندان خود درآمد کمتری داشت ، ولی هزینه زندگی او از همه بیشتر بود (مجلسی ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۹۴). آمد و شد خویشانش او را دلگیر نمی کرد و از آنان با خوراکهای خوب پذیرایی می کرد و جامه های نیکو و مال نقد می بخشید (همان ، ج ۴۶، ص ۲۹۰ـ ۲۹۱). این روش را با دیگران نیز به کار می گرفت و هرگز از بخشش به برادران و متقاضیان و کسانی که به امیدی نزد وی آمده بودند، دریغ نمی کرد (همان ، ج ۴۶، ص ۲۸۸). همچنین خدمتکاران خود را در کارهای دشوار، یاری می کرد (همان ، ج ۴۶، ص ۳۰۳). هرگاه می خواست به سائلی کمک مالی کند او را «یا سائل » نمی خواند، بلکه «یا عبداللّه » (ای بنده خدا) می گفت (ابن قتیبه ، ج ۲، ص ۲۰۸).
امام باقر علیه السّلام را از زاهدان بزرگ عالم اسلام خوانده اند. ابونعیم با عبارت «الحاضرُالذّاکر، الخاشعُ الصّابر» از ایشان یاد کرده است (ج ۳، ص ۱۸۰). عطّار کتاب تذکره الاولیاء (ج ۲، ص ۳۳۹) خود را با یاد این امام خاتمه داده و، به پیروی از هُجویری (ص ۹۲ـ۹۳)، از آن حضرت به «برهان ارباب مشاهدت » و «امام اولاد نبی » و «گزیده نسل علی » تعبیر کرده است . علاوه بر زهد عملی ، بیانات آن حضرت در تفسیر الفاظی چون عبادت ، محبّت ، غنا، تقوا، توکّل و دنیا راهگشای کسانی بوده که دین را از وجهه معنوی و عرفانی می نگریسته اند. به گفته ابن حجر هیتمی (ص ۲۰۱) امام باقر علیه السّلام در ترسیم مقامات عارفان و بیان حقایق عرفانی سخنانی دارد که زبان از وصف آن عاجز است . کلینی از امام صادق علیه السّلام نقل کرده است که فرمود پدرم همواره ذکر خدا می گفت و افراد خانواده خود را هم به این کار سفارش می کرد (کلینی ، ج ۲، ص ۴۹۹؛ مجلسی ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۹۷ به نقل از کلینی ). در سفر حجّ او را دیدند که غسل کرد و با پای برهنه وارد منطقه حرم شد، چون به مسجدالحرام رسید، به کعبه نگریست و با صدای بلند گریه کرد. آنگاه طواف کرد و بعد از نماز سر به سجده نهاد، هنگامی که سر از زمین برداشت محلّ سجده از بسیاریِ اشک مرطوب شده بود (اربلی ، ج ۲، ص ۳۲۹؛ مجلسی ۱۴۰۳، ج ۴۶، ص ۲۹۹ـ۳۰۰). در برابر مصائب تسلیم بود و همواره می ترسید که مبادا نعمتهای خدا را ناسپاسی کرده باشد. زمانی یکی از افراد خانواده او بیمار شد و سپس درگذشت . امام که از بیماری او ناراحت بود، بعد از مرگ وی هرگز اظهار جزع نکرد و فرمود: آنچه را دوست می داریم از خدا می خواهیم ، امّا وقتی آنچه برای ما ناگوار است روی دهد، نسبت به آنچه خدا برای ما پسندیده است ، مخالفت نمی کنیم (ابن عساکر، ص ۱۶۱؛ ابن قتیبه ، ج ۳، ص ۵۷).