تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

بهاءالدین نقشبند

بهاءالدین نقشبند ، محمدبن محمد بخاری عارف قرن هشتم و بنیانگذار طریقت نقشبندیه * .برخی به غلط وی را، که به خواجه نقشبند و شاه نقشبند نیز معروف است ، علوی دانسته و نسب او را با سیزده واسطه به علی اکبر، فرزند امام حسن عسکری علیه السلام ، رسانده اند (غلام سرورلاهوری ، ج ۱، ص ۵۴۹)، در حالی که امام فرزندی به این نام نداشته است .

پدر بهاءالدین ، معروف به باباصاحب سرمست ، پیشه نقشبندی و کَمخابافی داشت ، ازینرو وی نیز، که شغل پدر را پی گرفت ، به نقشبند ملقب گردید (داراشکوه بابری ، ص ۷۸؛ پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۴۳). همچنین گفته اند که چون با اشتغال مداوم به ذکر قلبی به درجه ای رسید که اسم جلاله «الله » بر صفحه دلش نقش بست لقب نقشبند یافت (در باب استعمال این کلمه در معنای عرفانی در عصر بهاءالدین و اعصار بعدی رجوع کنید به جامی ، نفحات ، ص ۵۰۰؛ پارسا، مقدمه اقبال ، ص ۸۲ ـ۸۴؛ عزامی ، ص ۵۳۹ ـ۵۴۰؛ بغدادی ، ص ۲۲؛ خانی خالدی نقشبندی ، ص ۶).

بهاءالدین در محرم ۷۱۷ در قصر عارفان (قصر هندوان ) از قرای بخارا، به دنیا آمد. جد بهاءالدین ، نوه خود را نزد خواجه محمد باباسَماسی * (متوفی ۷۵۵) از پیروان خواجه ابویعقوب * همدانی برد و خواجه سماسی ، بهاءالدین را به فرزندی پذیرفت (بخاری ، ص ۷۹ـ۸۰؛ جامی ، نفحات ، ص ۳۸۵ـ۳۸۶؛ خانی خالدی نقشبندی ، ص ۱۲۳، ۱۲۶). بهاءالدین در هجده سالگی به طریقت خواجه سماسی پیوست و پس از او تحت تربیت و ارشاد سید امیر کُلال (متوفی ۷۷۲)، خلیفه خواجه سماسی ، قرار گرفت و سپس سالها در متابعت و ملازمت عارف دیگ گرانی ، از خلفای امیر کُلال ، بود (خانی خالدی نقشبندی ، ص ۱۲۵ـ۱۲۶؛ واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۸۶؛ بخاری ، ص ۸۳؛ جامی ، نفحات ، ص ۳۸۷). چندماه نیز نزد قُثَم شیخ ، از مشایخ ترک منتسب به خواجه احمد یَسَوی ، به ریاضت و مجاهدت گذراند و دوازده سال در متابعت خلیل آتا، یکی دیگر از مشایخ ترک ، بود، و به هنگام سلطنت وی در ماوراءالنهر در دستگاه او محتسب یا قاضی شرع بود (بخاری ، ص ۸۴ ـ ۸۵؛ جامی ، نفحات ، ص ۳۸۸ـ۳۸۹؛ زرین کوب ، ۱۳۶۲ ش ، ص ۲۰۸ـ ۲۰۹). برخی از این شغل حکومتی او با تعبیر جلاّ د یاد کرده اند و آن را نمونه ای قدیمی برای گرایش نقشبندیان به همکاری با حکّام به منظور اجرای شریعت می دانند (رجوع کنید به ایرانیکا ، ذیل مادّه ). علاوه بر اینها، بهاءالدین ، به گفته خود، از تربیت روحانی خواجه عبدالخالق غُجدوانی (متوفی ۵۷۵) بهره گرفت (جامی ، نفحات ، ص ۳۹۰) و چندی نیز نزد برخی از علما به فراگیری حدیث پرداخت (بخاری ، ص ۹۳، ۱۰۵).

بهاءالدین دوبار به سفر حج رفت که در سفر اول در هرات ، ملاقاتی با ملک معزالدین حسین از امرای آل کَرت ، داشت و در سفر دوم در همانجا با زین الدین ابوبکر تایبادی * (متوفی ۷۹۱) دیدار کرد (همان ، ص ۱۱۸ـ۱۲۱؛ واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۹۷؛ جامی ، نفحات ، ص ۵۰۰). او در ربیع الاول ۷۹۱ در موطن خود درگذشت و بنابر وصیتش پیشاپیش جنازه اش شعر فارسی می خواندند (واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۱۰۰؛ بخاری ، ص ۱۶۱).

عقاید و آرا. بهاءالدین حنفی مذهب بود. با وجود این ، در آثار او و خلفایش ، امامان شیعه علیهم السلام ، جایگاهی بس رفیع دارند. حتی شجره نَسَب صوفیانه او را از دو راه ، یکی از طریق امام رضا و امامان پیش از ایشان علیهم السلام ، دیگری از طریق حسن بصری به حضرت علی علیه السلام رسانده اند. گاه نیز شجره نسب او را از طریق امام صادق علیه السلام ، به ابوبکر خلیفه اول ، می رسانند (خانی خالدی نقشبندی ، ص ۵ ، ۶؛ بغدادی ، ص ۸ ـ۱۰؛ پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۲۶).

طریقت بهاءالدین تقیّد به سنت و حفظ آداب شریعت است . وی برخی از آداب و شعائر صوفیه ، همچون ذکر جهر، خلوت و سماع و رقص را نفی کرده است (بخاری ، ص ۱۲۰، ۲۳۲؛ جامی ، نفحات ، ص ۴۱۶؛ داراشکوه بابری ، همانجا). بهاءالدین هرچه را که از نظر متشرعان سنّی از دایره مسلمانی بیرون بود، باطل شمرده وازینرو برخی از آنان او را مجدّد سده هشتم شمرده اند (پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۲۵). طریقت او در سرزمینهای ایران ، ماوراءالنهر، هند، چین ، ممالک عربی و ترکیه بیش از هر طریقه دیگری در میان اهل سنت رواج یافت و غالباً مورد تأیید حکومتهای سنّی بود (وامبری ، ص ۲۳۷؛ بخاری ، همانجا)، چنانکه ملک معزالدین حسین از حرمت نهادن به او کوتاهی نمی کرد (بخاری ، ص ۱۱۸ـ۱۲۱)، اما بهاءالدین از پذیرفتن هدایا و خوردن غذاهای او امتناع می کرد. البته در دو یا سه نسل بعد، خلفای بهاءالدین این گونه پرهیز را ترک ، و ثروتهای افسانه ای جمع کردند و در برابر عزت و حرمتی که از تیموریان می دیدند، نفوذ خود را برای تحکیم پایه های حکومت ایشان به کار گرفتند (پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۱۴ـ۲۰؛ ثبوت ، ص ۱۰۲ـ۱۰۶؛ زرین کوب ، ۱۳۶۹ ش ، ص ۱۶۰؛ همو، ۱۳۶۲ ش ، ص ۲۱۳)، تا آنجا که مدعی شدند بهاءالدین نیز پس از مرگ تیمور (۸۰۷)، بر ایمان وی صحه نهاده است (سرهندی ، ج ۲، ص ۲۳۴).

بهاءالدین شاگردان و مریدان بسیاری داشت که در ترویج و استمرار طریقت وی نقش مهمی داشتند. از جمله شاگردان او عبارت اند از: خلیفه نخستین او خواجه علاءالدین عطار (متوفی ۸۰۲)، فرزند خوانده و داماد بهاءالدین (واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۱۴۰ـ۱۴۱؛ داراشکوه بابری ، ص ۷۹)؛ خواجه محمد پارسا * (متوفی ۸۲۲)؛ خواجه حسام الدین یوسف حافظی بخاری (بخاری ، ص ۶۷)؛ علاءالدین غجدوانی (واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۵۳)؛ صلاح بن مبارک بخاری (متوفی ۷۹۳؛ پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۴۳) و یعقوب چرخی * (متوفی ۸۵۱؛ جامی ، نفحات ، ص ۴۰۲).

آثار او عبارت است از: ۱) رساله قدسیه ، که در منابع به نامهای انفاس قدسیه ، رساله القدسیه النقشبندیه ، کلمات قدسیه ، الحاشیه القدسیه ، مقالات خواجه بهاءالدین ، کلمات بهاءالدین نقشبند و رساله القدسیه البهائیه آمده است . رساله قدسیه مجموعه ای از سخنان نسبتاً کوتاه بهاءالدین به فارسی مشتمل بر یک مقدمه و دوازده فصل است که خواجه محمد پارسا آن را تحریر کرده و پس از مرگ بهاءالدین با استفاده از دیگر کتب عرفانی همچون مصباح الهدایه عزالدین کاشانی ، شرح و توضیحاتی برآن افزوده است (منزوی ، ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش ، ج ۲، ص ۱۳۰۹؛ همو، ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش ، ج ۳، ص ۱۷۷۶؛ پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۷۷ـ۷۹). این رساله از کتب اصلی نقشبندیه است و نسخ خطی متعددی از آن وجود دارد (پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۸۰، ۸۴ ـ۹۰) و بارها در لکهنو، استانبول ، راولپندی ، دهلی ، حیدرآباد، سند و تهران چاپ و به ترکی عثمانی ترجمه شده است (پارسا، مقدمه اقبال ، ص ۱۴ـ۱۶؛ منزوی ، ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش ، همانجا). ذکر رساله قدسیه و پاره ای از مطالب آن در بسیاری از کتب نقشبندیه آمده است ، از جمله در مکتوبات احمد سَرهندی * (دفتر۲، ص ۲۳۲) و شرح عبدالرحمان جامی با عنوان الحاشیه القدسیه بر کلمات قدسیه (منزوی ، ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش ، همانجا)؛ ۲) الاوراد البهائیه ، که بنابر مشهور این اوراد را بهاءالدین در رؤیا از پیامبر صلّی اللّه علیه وآله وسلّم آموخته است (حاجی خلیفه ، ج ۱، ص ۲۰۰) و یکی از مریدان وی به نام حمزه بن شمشاد مشکلات آن را شرح کرده و به ترتیب حروف تهجی مدون ساخته است . از دیگر شروح این متن ، منبع الاسرار فی بیان خواص الاوراد البهائیه (همانجا) و شرح عبدالقادربن محمد کیالی به نام الفیوضات الاحسانیه که در اسکندریه چاپ شده است ، در خور ذکر است (سرکیس ، ج ۲، ستون ۱۵۸۳)؛ ۳)رساله الواردات به فارسی که نسخه خطی آن در کتابخانه ایاصوفیه موجود است (پارسا، مقدمه طاهری عراقی ، ص ۴۵)؛ ۴) دلیل العاشقین در تصوف ؛ ۵) حیات نامه در نصایح و مواعظ (سامی ، ج ۱، ص ۱۴۱۲)؛ ۶) وجه تسمیه نقشبند (دانشگاه تهران . کتابخانه مرکزی ، ج ۱۴، ص ۳۶۲۲). علاوه بر اینها، رساله ای به نام انیس الطالبین را نیز به او نسبت داده اند (منزوی ، ۱۳۶۲ـ۱۳۷۰ ش ، ج ۱۱، ص ۸۰۸ ـ ۸۰۹).

مطالب خواندنی:

از بهاءالدین اشعاری به فارسی و بیشتر در قالب رباعی باقی مانده و به طور پراکنده در شرح احوال او ذکر شده است (پارسا، مقدمه اقبال ، ص ۹۴، ۹۹ـ۱۰۰؛ بخاری ، ص ۸۷، ۱۲۰).

از کتابهایی که در شرح احوال ، اقوال و مقامات وی نوشته شده می توان از اینها نام برد: انیس الطالبینِ صلاح بن مبارک بخاری که عبدالرحمان جامی منتخبی از آن را فراهم آورده و سلیمان عزتی (متوفی ۱۱۶۸) به ترکی ترجمه کرده است (بخاری ، ص ۴۶؛ منزوی ، ۱۳۷۶ ش ، ج ۳، ص ۲۰۲۶)؛ کتاب دیگری به همین نام ، منسوب به حسام الدین یوسف بخارایی در سخنان واحوال بهاءالدین (منزوی ، ۱۳۷۶ ش ، ج ۳، ص ۲۰۲۵)؛ محبوبیه خواجه محمدپارسا در مناقب بهاءالدین (پارسا، مقدمه اقبال ، ص ۳۱)؛ رساله بهائیه ، تألیف ابوالقاسم بن محمد بخاری (واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۵۷؛ منزوی ، ۱۳۷۶ ش ، ج ۳، ص ۲۱۴۳ـ ۲۱۴۴)؛ مقامات ( حضرت ) خواجه نقشبند تألیف ابوالحسن محمدباقربن محمدعلی که در بمبئی به چاپ رسیده است (منزوی ، ۱۳۷۴ ش ، ج ۳، ص ۲۲۸۹؛ جامی ، نفحات ، تعلیقات عابدی ، ص ۸۳۴). نسخه های خطی متعددی با عنوان مقامات خواجه نقشبند از نگارندگان ناشناس وجود داردکه شاید پاره ای از آنها با آثار پیشین یکی باشند (منزوی ، ۱۳۷۴ ش ، همانجا). شاعران متعددی ، از جمله جامی ( مثنوی ، ص ۳۷۲ـ۳۸۴) و خواجه باقی بالله * (متوفی ۱۰۱۲) از مشایخ نقشبندیه ، اشعاری در مدح بهاءالدین و خلفای او سروده اند (پارسا، مقدمه اقبال ، ص ۶۶ـ۶۷، ۸۲، ۹۲).

آرامگاه بهاءالدین اکنون در بخش بهاءالدین در دوازده کیلومتری شهر بخارا واقع است که این بخش با تلفظ محاوره ای در بخارا به صورت «باودّین » خوانده می شود (نفیسی ، ج ۱، ص ۴؛ ایرانیکا ، همانجا). مقبره بهاءالدین دارای خانقاه ، مدرسه ، مسافرخانه و مسجد است . مقبره و ضمائم آن ، در حدود ۸۹۵ به امر عبدالعزیزخان ساخته شد و از عوامل مهم موقعیت بخارا به عنوان مرکز علم و تقدّس در سراسر نواحی مسلمان نشین این منطقه بوده است (معصوم علیشاه ، ج ۳، ص ۶۸۷؛ ایرانیکا ، همانجا؛ وامبری ، ص ۲۳۷). آرامگاه او هنوز زیارتگاه است و از شهرهای دور و نزدیک و حتی از اقصی نقاط چین به زیارت آن می روند (وامبری ، ص ۲۶۱؛ معصوم علیشاه ، همانجا).

به بهاءالدین کرامات بسیاری نسبت می دهند و می گویند که وقوع این کرامات حتی پس از مرگ او ادامه دارد. ازینرو، مردم ترکستان وی را مظهر تقدّس می دانند و اهالی بخارا معتقدند که هرکس به او توسل جوید، از بلا محفوظ می ماند (وامبری ، ص ۲۶۱ـ۲۶۲؛ بخاری ، ص ۱۶۲ به بعد). افسانه هایی نیز درباره او گفته اند، از جمله این که نسبت به عدد هفت علاقه خاصی داشت ، زیرا هفت ماهه به دنیا آمد و در هفت سالگی قرآن را حفظ کرد و هدایایی نیز که بر روی سنگ قبرش می گذارند، باید مقسم هفت باشد (وامبری ، ص ۲۶۲ـ۲۶۳).

بهاءالدین پسرانی داشت که یکی از آنان در زمان حیات او درگذشت (غلام سرور لاهوری ، ج ۱، ص ۵۵۲؛ داراشکوه بابری ، ص ۷۸). چهار دختر نیز برای او یاد کرده اند که یکی از آنان به عقد علاءالدین عطار درآمد (واعظ کاشفی ، ج ۱، ص ۱۴۰ـ۱۴۱، ۱۶۳). به نوشته معصوم علیشاه (همانجا) خاندانی به نام خواجگان در بخارا، نسب خود را به بهاءالدین می رسانند.

منابع : صلاح بن مبارک بخاری ، انیس الطالبین وعده السالکین ، چاپ خلیل ابراهیم صاری اوغلی و توفیق ه .سبحانی ، تهران ۱۳۷۱ ش ؛ محمدبن سلیمان بغدادی ، الحدیقه الندیه فی طریقه النقشبندیه و البهجه الخالدیه ، در عبدالمجیدبن محمدخانی خالدی نقشبندی ، السعاده الابدیه فیما جاءبه النقشبندیه ، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱؛ محمدبن محمد پارسا، رساله قدسیه ، چاپ ملک محمد اقبال ، راولپندی ، ۱۳۵۴ ش ؛ همان : قدسیه : کلمات بهاءالدین نقشبند ، چاپ احمد طاهری عراقی ، تهران ۱۳۵۴ ش ؛ اکبر ثبوت ، «حروفیه »، فلق ، نشریه دانشجویی دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، دفتر ۲؛ عبدالرحمان بن احمد جامی ، مثنوی هفت اورنگ ، چاپ مرتضی مدرسی گیلانی ، تهران ] بی تا. [ ؛ همو، نفحات الانس ، چاپ محمود عابدی ، تهران ۱۳۷۰ ش ؛ مصطفی بن عبدالله حاجی خلیفه ، کشف الظنون ، چاپ محمد شرف الدین یالتقایا و رفعت بیلگه کلیسی ، استانبول ۱۹۴۱ـ۱۹۴۳، چاپ افست تهران ۱۳۸۷/۱۹۶۷؛ عبدالمجیدبن محمدخانی خالدی نقشبندی ، انوار القدسیه فی مناقب الساده النقشبندیه ، مصر ۱۳۴۴؛ داراشکوه بابری ، سفینه الاولیا ، کانپور ۱۳۱۸؛ دانشگاه تهران . کتابخانه مرکزی ، فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران ، نگارش محمد تقی دانش پژوه ، ج ۱۴، تهران ۱۳۴۰ ش ؛ عبدالحسین زرین کوب ، ارزش میراث صوفیه ، تهران ۱۳۶۹ ش ؛ همو، دنباله جستجو در تصوف ایران ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛ شمس الدین سامی ، قاموس الاعلام ، چاپ مهران ، استانبول ۱۳۰۶ـ۱۳۱۶/۱۸۸۹ـ ۱۸۹۸؛ یوسف الیان سرکیس ، معجم المطبوعات العربیه و المعربه ، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸؛ احمدبن عبدالاحد سرهندی ، مکتوبات امام ربانی ، استانبول ۱۳۹۷/۱۹۷۷؛ سلامه عزامی ، تنویر القلوب فی معامله علام الغیوب ، مصر ۱۳۷۲؛ غلام سرور لاهوری ، خزینه الاصفیاء ، کانپور ۱۳۳۲/۱۹۱۴؛ محمد معصوم بن زین العابدین معصوم علیشاه ، طرائق الحقایق ، چاپ محمدجعفر محجوب ، تهران ۱۳۳۹ـ ۱۳۴۵ ش ؛ احمد منزوی ، فهرست مشترک نسخه های خطی فارسی پاکستان ، اسلام آباد ۱۳۶۲ـ ۱۳۷۰ ش ؛ همو، فهرست نسخه های خطی ، تهران ۱۳۴۸ـ۱۳۵۳ ش ؛ همو، فهرستواره کتابهای فارسی ، تهران ۱۳۷۴ ش ــ ؛ سعید نفیسی ، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی تا پایان قرن دهم هجری ، تهران ۱۳۶۳ ش ؛ علی بن حسین واعظ کاشفی ، رشحات عین الحیات ، چاپ علی اصغر معینیان ، تهران ۱۳۵۶ ش ؛ آرمین وامبری ، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه ، ترجمه فتحعلی خواجه نوریان ، تهران ۱۳۶۵ ش ؛

Encyclopaedia Iranica , s.v. “Baha ¦ Ý- A l-D ân Naqىband (by H. Algar).

/ اکبر ثبوت /

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. سیدشیرعلی می گوید

    الابذکرا…تطمئن القلوب:افتخاردارم بگویم بنده جزءبسیارکوچکی ازاین سلسله شریف هستم وحلقه بگوش قطب دوران خورشیدآسمان طریقت کامل شریعت حضرت حاجی بشیرشاه صاحب(ساکن زاهدان)فرزندحضرت حاجی محمدانورشاه وبرادرزاده حضرت مولوی غوث محمد شاه صاحب.پدرمرحومم سیدخلیفه شاهنوروحضرت مولاناعبدالعزیز ملازاده شاگردان حضرت حاجی محمدانورشاه ومرحوم مولانامحمد عمرسربازی شاگردحضرت مولوی غوث محمدشاه بودند.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.