زندگینامه آیت الله حسینعلی منتظری
حسینعلی منتظری (۱۳۰۱ در نجفآباد – ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) مرجع تقلید شیعه، از رهبران انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و قائممقام رهبر سابق جمهوری اسلامی ایران، روحالله خمینی بود.
منتظری از شاگردان برجسته روحالله خمینی و نماینده تامالاختیار وی در ایران بود. او بدلیل مخالفت با حکومت پهلوی سالها در زندان به سر برد. وی پس از پیروزی انقلاب به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی رسید و اصل ولایت فقیه به پیشنهاد او وارد قانون اساسی ایران شد. منتظری که در سال ۱۳۶۴ از سوی مجلس خبرگان رهبری به قائممقامی ولی فقیه انتخاب شدهبود در فروردین ۱۳۶۸ از مقام خود استعفا داد. اختلاف اصلی وی با خمینی بر سر مسائل حقوق بشری بهویژه کشتار زندانیان سیاسی در شهریور ۱۳۶۷ بود. وی در دو دهه پایانی عمر خود به انتقاد از سیاستهای دولت ادامه داد و پس از انتقادی شدید از شاگرد سابقش سید علی خامنهای در سال ۱۳۷۶ شش سال را در حبس خانگی بسر برد، مطالب درباره او در کتابهای درسی حذف شد، نام خیابانهایی که به نام او بود عوض شد و در رسانههای دولتی «شیخ سادهلوح» نامیده شد.
منتظری که از مدافعان حکومت دینی و از مهمترین شارحان نظریه ولایت فقیه بود در عین حال از جدیترین منتقدان حکومت ایران بهشمار میرفت. مهمترین اعتراضات او شامل وضعیت زندانیان، رابطهٔ پنهانی با آمریکا، ادامهٔ جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر، استقراض خارجی، رعایت حقوق بشر و دخالت حکومت در حوزههای علمیه میشد.
منتظری که یکی از مورد احترامترین شخصیتهای مذهبی شیعه و از نظر بسیاری اعلم ِ فقهای ایران بود، در ماههای پایانی عمر خود با صدور فتاوایی علیه برخورد حکومت با معترضان به انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ به رهبر معنوی جنبش سبز بدل شد.
مراسم تشییع جنازهٔ او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد، و مراسم ختم وی نیز به اجبار لغو شد.
زندگی شخصی
او در سال ۱۳۰۱ خورشیدی (۱۹۲۲ میلادی) در نجفآباد، استان اصفهان در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد.
پدرش حاج علی کشاورز سادهای بود که در کنار کار روزانهاش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، و در سن ۱۲ سالگی به حوزه علمیه اصفهان وارد شده و در سن ۱۹ سالگی اصفهان را برای ادامهٔ تحصیل ترک کرد و به قم وارد شد.
تثبیت مرجعیت روح الله خمینی و بازداشت در سال ۱۳۴۲
پس از رحلت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی) نظر بسیاری از بزرگان و اساتید حوزهٔ علمیه متوجه چند نفر از علما از جمله سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهابالدین مرعشی نجفی و روح الله خمینی گردید. از جمله منتظری و مطهری قائل به اعلمیت خمینی بوده و زعامت وی را به صلاح اسلام و مسلمین تشخیص دادند.
بازداشتها در جریان مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی:
بازداشت به همراه فرزند در عید نوروز سال ۱۳۴۵
در عید نوروز سال ۱۳۴۵ به دنبال دستگیری محمد منتظری به دلیل پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه ساواک بی درنگ به سراغ منتظری رفته و مجدداً وی را بازداشت نمود و بالاخره اعتراض علما و روحانیون حوزهٔ علمیه موجب شد تا او پس از هفت ماه از زندان آزاد گردد.
بازداشت در سال ۱۳۴۶
حسین علی منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان جهت توسعهبخشی و تداوم جریان مبارزه ضرورتاً به طور مخفیانه برای زیارت عتبات در عراق و ملاقات با روح الله خمینی راهی عراق شد، اما حکومت که از این سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقهٔ مرزی دستگیر و روانهٔ زندان کرد، که پس از تحمل حدود پنج ماه زندان آزاد گردید.
تبعید به مسجد سلیمان در سال ۱۳۴۶
ساواک در خارج از زندان نیز همیشه او را تحت نظر داشته و در زمان برگزاری جشنهای تاجگذاری به عنوان راهکاری جدید تصمیم به تبعید وی به مسجد سلیمان گرفت، که این تبعید سه ماه به طول انجامید. پس از آن در مسجد سلیمان به منتظری ابلاغ کردند که نباید به قم برود، ولی او به قم مراجعت نمود و با وجود ممانعت شدید ساواک عدهٔ زیادی از علما، اساتید و طلاب حوزهٔ علمیه با او دیدار کردند؛ تا اینکه از ناحیهٔ ساواک او را به نجفآباد منتقل نموده و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار دادند.
بازداشت در سال ۱۳۴۷
هنوز چند ماهی از پایان تبعید به مسجد سلیمان و انتقال به نجفآباد نگذشته بود که به دلیل ادامهٔ فعالیتهای سیاسی حسینعلی منتظری – بویژه در خطبههای نماز جمعه که او آن را در نجفآباد پایهگذاری کرده بود – ساواک مجددا او را دستگیر و پس از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.
تبعید دوباره به نجفآباد در سال ۱۳۴۹
منتظری پس از سپری کردن دوران محکومیت، در اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم گردید؛ ولی حکومت مایل به حضور او در میان طلاب و علمای حوزهٔ علمیهٔ قم نبود و دوباره وی را به زادگاه خود تبعید نمود. او در نجفآباد به فعالیتهای خود ادامه داده و در ضمن ایراد خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهای خود از حکومت شاهنشاهی انتقاد مینمود. هجوم جمعیت در روزهای جمعه از شهرهای دور و نزدیک به نجفآباد به اندازهای بود که این شهر به عنوان دومین پایگاه انقلاب بعد از قم درآمده بود و گزارش ساواک اصفهان در مورد آن چنین بود: «نماز جمعهٔ منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است.» مدت تبعید به نجفآباد مجموعاً حدود سه سال به طول انجامید.
تبعید به شهر کویری طبس در سال ۱۳۵۲
بار دیگر رژیم حضور حسین علی منتظری در زادگاه خود را تحمل نکرد و او را به سه سال تبعید در طبس محکوم نمود. حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزین گردید. طبق گفتهٔ مقامات امنیتی شهر طبس، در طول اقامت منتظری علاوه بر مردم شهر، نزدیک به پنجاه هزار نفر از مردم شهرهای دیگر ایران برای دیدار با او وارد طبس شدند؛ که همین رقم بزرگ دیدارکننده موجب نگرانی ساواک و انتقال او از طبس پس از گذشت یک سال گردید. از جمله اقدامات مهم منتظری در طبس، نامهٔ سرگشاده به علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم» (آمریکا و اسرائیل) بود، که خشم رژیم را برانگیخت و طبق اسناد به جای مانده از ساواک عدهٔ زیادی – از جمله رهبر کنونی جمهوری اسلامی آیتالله علی خامنهای – به جرم توزیع این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند.
تبعید به خلخال در سال ۱۳۵۳
تسلیم ناپذیری منتظری و پافشاری وی در فعالیتهای سیاسی چنان شد که در اواسط سال ۱۳۵۳ رژیم به تبعید مجدد وی تصمیم گرفت و او را از طبس به خلخال تبعید نمود. از آنجا که زبان مردم آن سامان آذربایجانی بود نفوذ منتظری در آغاز سرعت چندانی نیافت، اما اختلاف زبان نیز منجر به سکوت و سکون وی نشد، و بالاخره یکی از امام جماعتهای آن شهر مسجد خود را در اختیار او قرار داد. این مسجد نوساز که توسط هیأت امنا اداره میشد، مکان مناسبی جهت بسط و گسترش اندیشههای اسلامگرائی گردید. منتظری نماز در آن مسجد را آغاز کرد و همچون سایر تبعیدگاههای خویش در بین نماز تفسیر قرآن میگفت. به تدریج تعداد نمازگزاران بیشتر و فضای مسجد برای تبلیغ نهضت اسلامی آمادهتر میشد. مأموران رژیم از بیباکی غیرمنتظرهٔ تبعیدی به نگرانی افتاده و از راههای مختلف در جهت تضعیف منتظری کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعیدگاه سقز منتقل نمودند.
سقز آخرین تبعیدگاه
در تبعیدگاه سقز – با وجود زمستانی بسیار سخت و حداقل امکانات شهری – منتظری آخرین دوران تبعید خویش را گذراند. با وجود دوری از شاگردان و دوستان و اختلاف با مردم بومی منطقه از نظر مذهب و زبان، ساواک از دیدار مردم با وی دچار نگرانی شده و از مرکز خواستار تصمیمگیری در این زمینه شد؛ از طرف دیگر در ارتباط با برگزاری مراسم سالگرد پانزده خرداد در مدرسهٔ فیضیهٔ قم که دهها نفر از دوستان و شاگردان او دستگیر شده و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با منتظری پی برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت.
بازداشت از تبعیدگاه سقز و انتقال به زندان اوین در سال ۱۳۵۴
در تیرماه ۱۳۵۴ منتظری را از تبعیدگاه سقز روانهٔ زندان نمودند. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیتهٔ مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانهٔ زندان اوین کردند. در اوین مدت شش ماه را در سلول انفرادی گذراند. در این بازداشتگاهها با فشارهای روحی و جسمی روبرو گردید. در زیر همین فشارها و شکنجهها بود که شکنجهگر «ازغندی» به او گفته بود: «علت این که تو را از حوزه دور نگه میداریم و از این طرف به آن طرف میفرستیم این است که یک خمینی دیگر به وجود نیاید».
پس از شش ماه بلاتکلیفی در زندان اوین بالاخره در یک دادگاه نظامی به اتهام کمک به جنبش اسلامی و خانوادهٔ زندانیان سیاسی و اقدام برای تشکیل حکومت اسلامی، به ده سال زندان محکوم گردید؛ اما در زندان نیز همراه رهبرانی همچون آیتالله طالقانی به فعالیتهای جنبش اسلامی و سیاسی ادامه داد. با اینکه در زندان از بیماریهای مختلف رنج میبرد، خارج بحث «خمس» و متن «اسفار» و کتاب طهارت را برای زندانیان تدریس نمود و شخصیتهای اسلامی زندانی همچون آیتالله طالقانی و آیتالله مهدوی کنی در مجالس بحث او حاضر میشدند.
منتظری در زندان اوین نیز نماز جمعه را اقامه نمود و بسیاری از زندانیان سیاسی مسلمان از جمله آقایان طالقانی، مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، لاهوتی و دیگران در نماز جمعه حاضر میشدند؛ هرچند ساواک پس از مدتی مانع اقامهٔ آن شد.
سرانجام با اوجگیری مبارزات و عقبنشینیهای پی درپی حکومت پهلوی، منتظری پس از گذراندن حدود سه سال ونیم از دوران محکومیت به همراه آیتالله طالقانی در هشتم آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار گرفت.
در پیامی که خمینی خطاب به منتظری به مناسبت آزادی وی صادر کرد اینچنین آمده: «هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جنابعالی شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سالها از آزادی، ابتداییترین حقوق بشر محروم، و با شکنجههای قرونوسطایی با او و سایر علمای مذهب و رجال آزادیخواه رفتار کند. خیانتکاران به کشور و ملت از سایهٔ مثل شما رجال عدالتخواه میترسند. باید رجال دین و سیاست در بند باشند تا برای اجانب و بستگان آنان هرچه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخائر کشور باز باشد.»
میزان مقبولیت و محوریت منتظری در مبارزه و انقلاب تا آنجا بود که خمینی در زمان تبعید، او را به عنوان نمایندهٔ تام الاختیار خویش در ایران منصوب کرد و در نامهای از وی خواست که بر جریانات بیت او در قم اشراف داشته باشد؛ و دربارهٔ او با تعابیری همچون «فقیه عالیقدر»، «مجاهد بزرگوار»، «حاصل عمر من»، «ذخیرهٔ انقلاب» و «برج بلند اسلام» یاد میکرد و حیثیت او را «واجب المراعات» دانسته و پس از پیروزی انقلاب بسیاری از مسائل فقهی و سیاسی مربوط به قوهٔ قضائیه و وزارتخانهها را به او ارجاع میداد. در پائیز سال ۱۳۵۷ زمانی که روحالله خمینی در نوفل لوشاتو در پاریس به سر میبرد، حسینعلی منتظری به پاریس سفر کرد و در خصوص جنبش انقلاب و شکلگیری حکومت اسلامی در ایران با خمینی مشورت نموده و دستورها و نظرات رهبر انقلاب را دریافت کرد.
پس از انقلاب اسلامی
تدوین قانون اساسی
منتظری ریاست خبرگان قانون اساسی را به عهده داشت و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی را ایفا کرد. وی از عوامل کلیدی در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی به شمار میرود.
مقام “قائممقامی” روحالله خمینی
انتصاب
از بعد از پیروزی انقلاب، مسئله انتخاب وی به عنوان جانشین آیتالله خمینی به عنوان ولی فقیه آینده ایران مطرح گردید.
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری با نظر به ادامهٔ رهبریت پس از فوت سید روحالله خمینی و با در نظر داشتن اقبال عمومی مردم به سمت حسینعلی منتظری تصمیم گرفت حسینعلی منتظری را به عنوان قائممقام روحالله خمینی معرفی و اعلام کند.
وی در طول دوران قائم مقامی رهبری از سوی مخالفان گربه نره لقب داده شده بود. وی سالها بعد گفت از این امر مطلع بوده ولیکن از آن احساس ناراحتی نمی کرده است.
برکناری
پس از بازداشت مهدی هاشمی، وی که مهدی هاشمی را بیگناه میدانست به نشانهٔ اعتراض درسهای خود را تعطیل کرد. مهدی هاشمی که در افشای ماجرای مک فارلین نقش مهمی داشت به دلیل یک سری اتهامات مجرم شناخته شده و در سال ۱۳۶۶ اعدام شد. تلاشهای منتظری برای نجات او، که برادر داماد او بود، بیثمر ماند.
از سوی دیگر مخالفان سیاسی منتظری که توان تحمل انتقادات و برخوردهای او را نداشتند این موضوع -که گویا از قبل نیز رویش برنامه ریزی کرده بودند- را بهانه قرار داده و در پی حذف کامل منتظری از صحنههای سیاسی و اجتماعی انقلاب برآمدند.
این برنامه با جوسازی نزد خمینی علیه منتظری شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامهای از بیت رهبر در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۶ به منتظری وارد مرحلهٔ تازهای شد، و سپس جواب او در جهت واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان به وسیلهٔ نامهای در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۷ و نهایتاً اعلام برکناری منتظری از قائممقامی رهبری (تحت عنوان استعفای او) توسط رسانههای جمعی همزمان با نامهٔ خمینی در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۸ منتشر شد.
پس از بروز اختلافات به دلیل اعتراض آگاهانه و عامدانهٔ منتظری به اعدامهای گستردهٔ زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ نظر خمینی از قائممقام خویش برگشت و در آخرین نامهای که به خمینی منسوب شده است او را «سادهلوح» خوانده و نوشت: «شما پس از این وکیل من نمیباشید.»
به دنبال این مسأله بلافاصله ادامهٔ اقدامات به شکل تخریب دیوار و حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکسهای منتظری از کتب درسی، ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابانها و اماکنی که به نام منتظری نامگذاری شده بود و جمعآوری رساله و تألیفات او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقهمندان او ادامه یافت. علاوه بر فعالیتهای فیزیکی فوق، تخریب شخصیت منتظری نیز با نوشتن «رنجنامه» توسط احمد خمینی و «خاطرات سیاسی» توسط ری شهری، مقالات توهینآمیز در روزنامهها، سخنرانیها و بیانیههای اهانتآمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و خطبههای نماز جمعه به طور مکرر صورت میگرفت؛ همه این موارد در حالی صورت میگرفت که وی مجال دفاع از خود را نداشت و هیچ نشریهای مقالهای از وی نمینوشت.
مطرح شدن مسألهٔ استقراض خارجی
در اواخر سال ۱۳۶۸ با مطرح شدن مسألهٔ استقراض خارجی، منتظری در سخنرانی اعتراضی این مطلب را عنوان کرد که «استقراض خارجی به ضرر مملکت است و به استقلال سیاسی و اجتماعی ما لطمه میزند». این انتقاد موجب شد که عدهای به سوی بیت او هجوم آورند و پس از دادن شعارهای توهینآمیز و کندن تابلوی دفتر وی محل را ترک کنند.
سخنرانی سال ۱۳۷۱
در ۲۱ بهمن ۱۳۷۱ در سخنرانی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در اعتراض به جو ارعاب و خفقانی که برای برخی از نیروهای انقلابی پیش آورده و عدهای – از جمله فرمانده داوود کریمی – را دستگیر و زندانی نموده بودند، منتظری در دفاع از آنان اظهاراتی را در حدود یک ربع ساعت گفت. دو روز بعد عدهای در برابر بیت تجمع کرده و با سنگپرانی و شعار ایجاد اغتشاش نمودند، و سپس صبح روز بعد به محل درس حمله کرده و عدهای از شاگردان او را مضروب و دستگیر کردند، و شب هنگام در ساعت ده شب حدود هزار نفر نیروی نظامی با قطع برق و تلفنها و با محاصرهٔ کامل منطقه با کندن دربها به وسیلهٔ جرثقیل و شکستن شیشهها به دفتر و حسینیهٔ وی حمله کرده و پس از این تهاجم آرشیو دفتر و اموال زیادی را به غارت بردند.
مطرح شدن دوباره مسألهٔ مرجعیت حسینعلی منتظری در سال ۱۳۷۳
در سال ۱۳۷۳ پس از درگذشت آیتالله اراکی بار دیگر مسألهٔ مرجعیت آیتالله منتظری توسط عدهای از علمای حوزه عنوان گردید؛ پس از سخنرانی تند سیدعلی خامنهای که در آن سخنرانی آیتالله منتظری را منفور و خائن نام برده بود، حملهٔ گروههای فشار به بیت آیتالله منتظری صورت گرفت، و فردای آن روز مورخه سوم دی ماه ۱۳۷۳ یورش مجدد به محل درس و شکستن تریبون و لوازم حسینیه و تهدید شاگردان انجام شد.
سخنرانی آبان سال ۱۳۷۶ و حصر
در روز ۲۳ آبان سال ۱۳۷۶ – به دلیل احساس خطر در رابطه با مسألهٔ مرجعیت شیعه و حکومتی شدن مرجعیت و دخالت ارگانهای دولتی در آن – او در طی سخنرانی راجع به استقلال کامل قوای سهگانه، مسئول بودن کلیهٔ افراد در برابر قانون و رد فراقانونی بودن رهبری و تأکید بر محدود بودن قدرت آن طبق قانون اساسی، آزادی عمل در انتخاب مرجعیت شیعه، و آزادی تشکلهای حزبی و گروهی مطالبی را بیان کرد. این بار مخالفین با قدرتنمایی و اعزام نیروهایی از سپاه، اطلاعات و بسیج شهرستانهای مختلف ضمن حمله به حسینیه و تخریب و اشغال آن، به منزل مسکونی و دفتر منتظری نیز یورش برده و با شکستن اثاثیه و پاره کردن اوراق و غارت مدارک خسارت زیادی وارد کردند. در حمله به منزل و محل سکونت وی، تعدادی از مسئولین سپاه پاسداران اصرار داشتند منتظری را به بهانهٔ حفظ جان به مکان نامعلومی انتقال دهند که با مخالفت وی روبرو شدند. حسینیه پس از چند روز که محل استقرار و مانور دادن اشغالگران بود، در حالی که به شکل مخروبهای درآمده و هنوز هم به همان صورت باقی است به حکم دادگاه ویژهٔ روحانیت پلمب گردید؛ و پس از چند روز در یورشی مجدد و باز بنا به حکم دادگاه ویژه روحانیت – در زمان دادستانی آقای ری شهری - دربهای ورودی به منزل منتظری مسدود و جوش داده شد و تنها درب ورودی به قسمت داخلی منزل او را باز گذاشتند که این درب نیز به وسیلهٔ قراردادن کیوسک و گماردن نیروهای سپاه پاسداران در جلوی آن به طور شبانهروزی کنترل میشد و بیش از پنج سال ایشان جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوههای خویش با شخص دیگری اجازهٔ ملاقات نداشت.
منتظری در تابستان ۱۳۷۹ وبگاه اینترنتی خود را تأسیس کرد و اولین مرجع تقلید شیعه بود که نظرات و فتاوای خود را از طریق اینترنت به اطلاع پیروانش رساند. تأسیس پایگاه اینترنتی منتظری شگفتی زیادی را در جامعه برانگیخت چرا که او چندین سال در حبس خانگی بهسر می برد. تمامی آثار منتظری بر روی این پایگاه اینترنتی قرار گرفته بود. او بگفته نزدیکانش مثل یک آدم امروزی خبرهای سایتهای مختلف را دنبال میکرد و در مورد مطالب سایتش صحبت میکرد. پس از مرگ منتظری واحد سایبری سپاه پاسداران این سایت را برای مدتی بطور کامل مسدود کرد.
کیوسک حصر در تاریکی شب پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۱ برداشته شد که از حضور خبرنگاران و تصویربرداران جلوگیری شد.گرچه وی پس از چندی از تداوم مزاحمتها و شنود از سوی سپاه شکوه کرد.
واکنش به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران
حسینعلی منتظری در واکنش حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند و گفت: «اینکه عدهای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، قتلهای زنجیرهای را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.»
پس از سخنرانی آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران در ۲۹ خرداد ماه ۸۸، تظاهرات و اعتراضات خیابانی مردم به نتیجه انتخابات همچنان ادامه داشت. در پی کشته و زخمی شدن برخی از مردم در روزهای پایانی خرداد ماه ۸۸ آیتالله منتظری بیانیه ای صادر کرد، وی در بیانیه خود نوشت: «با حمایت قاطع خود از حرکتهای غیر خشونت بار ملت مسلمان برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی جمهوری اسلامی که جمهوریت را رکن اصلی نظام میداند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی دانم. هریک از برادران و خواهران دینی ما موظف است ملت را در دستیابی به حقوق حقه خود یاری دهد. بر این اساس، هرگونه مقاومت در این راستا، به خصوص ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام مبنی بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می کنم.»
مهدی کروبی نیز با نگارش نامهای به حسینعلی منتظری از حمایتهای ایشان از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد . در این نامه آمده است : ” از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب از این حقیر تفقد نمودید و طی نامهها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم”
منتظری در این دوران رهبر معنوی جنبش سبز ایران و نیز مرجع سبز نامیده شد.
مرگ
حسینعلی منتظری ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ درگذشت. ناصر منتظری یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کردهاست. به گفتهٔ یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مردهاست. سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در روز درگذشت منتظری، پیام تسلیتی به مناسبت فوت وی صادر کرد.
مراسم تشییع پیکر و رخدادهای آن
این مراسم با حضور صدها هزار نفر از مردم که از سراسر ایران به قم آمده بودند آمده بودند برگزار شد. برآوردهای اولیه حکایت از حضور صدها هزار نفر در این آیین را داشت؛ هر چند که برخی آن را میلیونی نامیدند.
بعد از دفن منتظری جمعیت در خیابانهای اطراف به ویژه خیابان ارم مشغول راهپیمایی و سردادن شعارهای تند سیاسی شد. مردم شعار میدادند «تسلیت کینه ای نمی خوایم، نمی خوایم» ، «منتظری نستوه راهت ادامه دارد، حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد» ، «منتظری مظلوم، آزادیت مبارک» ، «منتظری نمرده، این دولته که مرده» ، «دیکتاتور دیکتاتور، منتظری راهش ادامه دارد» ، «موسوی کروبی تسلیت تسلیت».
نیروهای «امنیتی و انتظامی» پس از پایان مراسم تشییع پیکر منتظری «با مردم درگیر» شدند. ساعتی پس از دفن ، «گروههای از بسیجیان وطلاب» با شعارهایی درحمایت از رهبری و علیه معترضین به سمت بیت منتظری حرکت کردند. از سوی دیگر معترضین و و هواداران منتظری متقابلا شعارهایی دادند. در این میان طرفین «اقدام به پرتاب اشیا به سوی یکدیگر» کرده که با دخالت پلیس به قصد جدا کردن، دو طرف آرام شده و به شعارهای خود ادامه دادند.
فرزند منتظری از جمعیت حاضر «موکدا خواست تا آرامش را حفظ» کنند این شعارها در ساعت ۱۱:۱۵ پیش از ظهر رو به آرامی رفت. البته ماجرا به همین جا ختم نشد. بعد از نماز مغرب طلاب و انقلابیون با حمله به مسجد اعظم حرم حضرت فاطمه معصومه از برگزاری مراسم ختم منتظری جلوگیری کردند. این افراد ساعتی بعد با یورش به سمت بیت و دفتر ایشان و همچنین آیتالله یوسف صانعی (دیگر مرجع تقلید طرفدار جنبش سبز در قم)، با سنگپرانی اقدام به شکستن شیشههای بیت آیتالله منتظری و آیتالله صانعی کردند.
مراسم چهلمین روز درگذشت
در آستانهٔ چهلمین روز درگذشت آیتالله منتظری، بیت آن مرحوم در تاریخ ۴ بهمن با انتشار اطلاعیهای از برگزاری مراسم چهلم منتظری در روز ۹ بهمن در بیت آن مرحوم خبر داد. همچنین در روز پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۸، بازار شهر نجف آباد به نشانهٔ احترام به آیتالله منتظری تعطیل شد. در روز جمعه ۹ بهمن مراسم چهلم با حضور گستردهٔ مردم در قم تحت تدابیر امنیتی برگزار شد که در آن جمعی از علمای سرشناس، روحانیون مشهور و فعالان سیاسی نیز حضور داشتند، طی این مراسم بیش از ۴۰ نفر بازداشت شدند.
حمله به دفتر
در تاریخ ۲۳ خرداد ۸۹ عدهای افراد ناشناس در قم به دفتر حسینعلی منتظری و یوسف صانعی دیگر مرجع تقلید منتقد حمله کردند و اموال این دفترها را تخریب کردند. احمد منتظری رئیس دفتر منتظری در بیانیهایاین حمله را در حضور نیروی انتظامی و با آگاهی آنان ولی بدون جلوگیری از حمله کنندگان دانسته و گفته است فردای آن روز با حکم دادگاه ویژهٔ روحانیت دفتر منتظری پلمب شد. سایت این دفتر نیز فیلتر شده است.
سالگرد
در آستانه سالگرد درگذشت، خانواده او طی مصاحبه و همچنین با صدور اعلامیه اعلام کردند که مراسم بزرگداشت برگذار نخواهد شد. دلیل این امر فقدان امنیت برای شرکت کنندگان و نداشتن مکان مناسب اعلام شد.[۴۵][۴۶]
آثار
نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیتالله بروجردی)
البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه آیتالله بروجردی)
دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. این کتاب توسط برخی شاگردان او به فارسی ترجمه شده و ترجمه فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی »منتشر گردیده است، و دو جلد آن هم به اردو ترجمه و چاپ شده است؛ همچنین خلاصه این اثر تحت عنوان «نظام الحکم فی الاسلام » در یک جلد به چاپ رسیده است.
کتاب الزکوه در چهار جلد
کتاب الخمس و الانفال
کتاب الحدود
دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد
التعلیقه علی العروه الوثقی
مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر درسهای آیتالله بروجردی)
مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درسهای آیتالله خمینی)
درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ شده
درسهایی از اصول کافی
مناظره مسلمان و بهایی
شرح خطبه فاطمه زهرا(س ) به زبان فارسی و اردو
از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و عربی
رساله توضیح المسائل به زبانهای فارسی و عربی و اردو
رساله استفتائات در دو جلد
استفتائات مسائل ضمان
رساله حقوق
احکام پزشکی
معارف و احکام نوجوان
معارف و احکام بانوان
احکام و مناسک حج
اسلام، دین فطرت
کتاب خاطرات در دو جلد
کتاب دیدگاهها در دو جلد
کتاب خاطرات
کتاب واقعیتها و قضاوتها
مجموعه سخنرانی ها، پیام ها، مصاحبه ها، خطبههای نمازجمعه تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده است.
مجموعه عظیمی از سخنرانیها که در دیدار با مردم و به مناسبتهای مختلف ایراد شده است.
برخی فتواها و مواضع مهم
پس از عزل از قائم مقامی رهبری در نامهای به آیتالله خمینی:
«آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس نشدهاست؟ آیا میدانید از بس دزدی و اختلاس مخصوصاً با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی نمیکنند؟ آیا میدانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است نه مال او و افراد شورای عالی قضایی از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفنهای مقامات و یا جوسازیهای غلط بر این همه خلاف شرعیها به وسیلهٔ سکوت صحّه میگذارند؟ آیا میدانید در داخل زندانها جنایت میشود و شورای عالی قضایی که وظیفه دارد، یا نمیداند و یا جرأت اقدام ندارد؟»
جواز مصافحه (دست دادن) با زنان غیر مسلمان و زنان مسلمان نامحرمی که عدم مصافحه را بیاحترامی به خود میدانند.
وی در پاسخ به استفتایی گفت که بهائیان را دارای حقوق شهروندی همچون سایرین در ایران میداند.
در پی اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به آن، آقای منتظری مسئولی را که از «عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریّت» ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشتهاست: «اگر چنین مسئولی به زور یا فریب و تقلّب بر آن منصب بماند مردم باید عدم مشروعیّت و مقبولیّت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر… و انتخاب مفیدترین و کم هزینهترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند». بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواستهای را وظیفهای همگانی دانستهاست که کسی نمیتواند به بهانهای از آن شانه خالی کند. در ادامه منتظری «ترس از مخلوق» را شرک به خداوند دانستهاست. همچنین وی گفتهاست «متولّی امور جامعه» که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاقهای ملّی» عمداً مخالفت کند جائر و ولایتش جائرانه است.
به فتوای منتظری آمر و متصدّی و مباشر اعترافات و مصاحبههای ساختگی تلویزیونی – با زور و شکنجه و تهدید – گناهکار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحقّ تعزیر خواهند بود.
او در آستانهٔ سیامین سالگرد اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام گفت اشغال سفارت آمریکا کار درستی نبودهاست
حسینعلی منتظری (۱۳۰۱ در نجفآباد – ۲۹ آذر ۱۳۸۸ در قم) مرجع تقلید شیعه، از رهبران انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷، رییس مجلس خبرگان قانون اساسی و قائممقام رهبر سابق جمهوری اسلامی ایران، روحالله خمینی بود.منتظری از شاگردان برجسته روحالله خمینی و نماینده تامالاختیار وی در ایران بود. او بدلیل مخالفت با حکومت پهلوی سالها در زندان به سر برد. وی پس از پیروزی انقلاب به ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی رسید و اصل ولایت فقیه به پیشنهاد او وارد قانون اساسی ایران شد. منتظری که در سال ۱۳۶۴ از سوی مجلس خبرگان رهبری به قائممقامی ولی فقیه انتخاب شدهبود در فروردین ۱۳۶۸ از مقام خود استعفا داد. اختلاف اصلی وی با خمینی بر سر مسائل حقوق بشری بهویژه کشتار زندانیان سیاسی در شهریور ۱۳۶۷ بود. وی در دو دهه پایانی عمر خود به انتقاد از سیاستهای دولت ادامه داد و پس از انتقادی شدید از شاگرد سابقش سید علی خامنهای در سال ۱۳۷۶ شش سال را در حبس خانگی بسر برد، مطالب درباره او در کتابهای درسی حذف شد، نام خیابانهایی که به نام او بود عوض شد و در رسانههای دولتی «شیخ سادهلوح» نامیده شد.[۲][۳]
منتظری که از مدافعان حکومت دینی و از مهمترین شارحان نظریه ولایت فقیه بود در عین حال از جدیترین منتقدان حکومت ایران بهشمار میرفت. مهمترین اعتراضات او شامل وضعیت زندانیان، رابطهٔ پنهانی با آمریکا، ادامهٔ جنگ با عراق پس از آزادی خرمشهر، استقراض خارجی، رعایت حقوق بشر و دخالت حکومت در حوزههای علمیه میشد.
منتظری که یکی از مورد احترامترین شخصیتهای مذهبی شیعه و از نظر بسیاری اعلم ِ فقهای ایران بود، در ماههای پایانی عمر خود با صدور فتاوایی علیه برخورد حکومت با معترضان به انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ به رهبر معنوی جنبش سبز بدل شد.[۴] مراسم تشییع جنازهٔ او با حضور صدها هزار نفر برگزار شد، و مراسم ختم وی نیز به اجبار لغو شد.
زندگی شخصی
او در سال ۱۳۰۱ خورشیدی (۱۹۲۲ میلادی) در نجفآباد، استان اصفهان در خانوادهای کشاورز به دنیا آمد.
پدرش حاج علی کشاورز سادهای بود که در کنار کار روزانهاش با کتاب و کتابخانه دمساز، و معلم اخلاق و مدرس قرآن بود. منتظری از هفت سالگی آموختن را با ادبیات فارسی و سپس صرف و نحو عربی آغاز کرد، و در سن ۱۲ سالگی به حوزه علمیه اصفهان وارد شده و در سن ۱۹ سالگی اصفهان را برای ادامهٔ تحصیل ترک کرد و به قم وارد شد.
تثبیت مرجعیت روح الله خمینی و بازداشت در سال ۱۳۴۲
پس از رحلت سید حسین طباطبایی بروجردی (در سال ۱۳۴۰ خورشیدی) نظر بسیاری از بزرگان و اساتید حوزهٔ علمیه متوجه چند نفر از علما از جمله سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد صادق روحانی ومحمدکاظم شریعتمداری، شهابالدین مرعشی نجفی و روح الله خمینی گردید. از جمله منتظری و مطهری قائل به اعلمیت خمینی بوده و زعامت وی را به صلاح اسلام و مسلمین تشخیص دادند.
بازداشتها در جریان مبارزات قبل از پیروزی انقلاب اسلامی
بازداشت به همراه فرزند در عید نوروز سال ۱۳۴۵
در عید نوروز سال ۱۳۴۵ به دنبال دستگیری محمد منتظری به دلیل پخش اعلامیه در حرم حضرت معصومه ساواک بی درنگ به سراغ منتظری رفته و مجدداً وی را بازداشت نمود و بالاخره اعتراض علما و روحانیون حوزهٔ علمیه موجب شد تا او پس از هفت ماه از زندان آزاد گردد.
بازداشت در سال ۱۳۴۶
حسین علی منتظری چند ماه پس از آزادی از زندان جهت توسعهبخشی و تداوم جریان مبارزه ضرورتاً به طور مخفیانه برای زیارت عتبات در عراق و ملاقات با روح الله خمینی راهی عراق شد، اما حکومت که از این سفر مطلع شده بود هنگام بازگشت از عراق او را در منطقهٔ مرزی دستگیر و روانهٔ زندان کرد، که پس از تحمل حدود پنج ماه زندان آزاد گردید.[۵]
تبعید به مسجد سلیمان در سال ۱۳۴۶
ساواک در خارج از زندان نیز همیشه او را تحت نظر داشته و در زمان برگزاری جشنهای تاجگذاری به عنوان راهکاری جدید تصمیم به تبعید وی به مسجد سلیمان گرفت، که این تبعید سه ماه به طول انجامید. پس از آن در مسجد سلیمان به منتظری ابلاغ کردند که نباید به قم برود، ولی او به قم مراجعت نمود و با وجود ممانعت شدید ساواک عدهٔ زیادی از علما، اساتید و طلاب حوزهٔ علمیه با او دیدار کردند؛ تا اینکه از ناحیهٔ ساواک او را به نجفآباد منتقل نموده و در آنجا تحت مراقبت شدید قرار دادند.[۶]
بازداشت در سال ۱۳۴۷
هنوز چند ماهی از پایان تبعید به مسجد سلیمان و انتقال به نجفآباد نگذشته بود که به دلیل ادامهٔ فعالیتهای سیاسی حسینعلی منتظری – بویژه در خطبههای نماز جمعه که او آن را در نجفآباد پایهگذاری کرده بود – ساواک مجددا او را دستگیر و پس از محاکمه به سه سال زندان و در دادگاه تجدید نظر به یک سال ونیم زندان محکوم کرد و به زندان قصر انتقال داد.
تبعید دوباره به نجفآباد در سال ۱۳۴۹
منتظری پس از سپری کردن دوران محکومیت، در اردیبهشت ۱۳۴۹ آزاد و راهی قم گردید؛ ولی حکومت مایل به حضور او در میان طلاب و علمای حوزهٔ علمیهٔ قم نبود و دوباره وی را به زادگاه خود تبعید نمود. او در نجفآباد به فعالیتهای خود ادامه داده و در ضمن ایراد خطبههای نماز جمعه و سخنرانیهای خود از حکومت شاهنشاهی انتقاد مینمود. هجوم جمعیت در روزهای جمعه از شهرهای دور و نزدیک به نجفآباد به اندازهای بود که این شهر به عنوان دومین پایگاه انقلاب بعد از قم درآمده بود و گزارش ساواک اصفهان در مورد آن چنین بود: «نماز جمعهٔ منتظری یک پایگاه سیاسی برای مبارزه با رژیم است.» مدت تبعید به نجفآباد مجموعاً حدود سه سال به طول انجامید.
تبعید به شهر کویری طبس در سال ۱۳۵۲
بار دیگر رژیم حضور حسین علی منتظری در زادگاه خود را تحمل نکرد و او را به سه سال تبعید در طبس محکوم نمود. حضور او در طبس باعث اجتماع مبارزین گردید. طبق گفتهٔ مقامات امنیتی شهر طبس، در طول اقامت منتظری علاوه بر مردم شهر، نزدیک به پنجاه هزار نفر از مردم شهرهای دیگر ایران برای دیدار با او وارد طبس شدند؛ که همین رقم بزرگ دیدارکننده موجب نگرانی ساواک و انتقال او از طبس پس از گذشت یک سال گردید. از جمله اقدامات مهم منتظری در طبس، نامهٔ سرگشاده به علما و مردم ایران در مورد اتحاد علیه «امپریالیسم و صهیونیسم» (آمریکا و اسرائیل) بود، که خشم رژیم را برانگیخت و طبق اسناد به جای مانده از ساواک عدهٔ زیادی – از جمله رهبر کنونی جمهوری اسلامی آیتالله علی خامنهای – به جرم توزیع این اعلامیه دستگیر و یا تحت تعقیب قرار گرفتند.
تبعید به خلخال در سال ۱۳۵۳
تسلیم ناپذیری منتظری و پافشاری وی در فعالیتهای سیاسی چنان شد که در اواسط سال ۱۳۵۳ رژیم به تبعید مجدد وی تصمیم گرفت و او را از طبس به خلخال تبعید نمود. از آنجا که زبان مردم آن سامان آذربایجانی بود نفوذ منتظری در آغاز سرعت چندانی نیافت، اما اختلاف زبان نیز منجر به سکوت و سکون وی نشد، و بالاخره یکی از امام جماعتهای آن شهر مسجد خود را در اختیار او قرار داد. این مسجد نوساز که توسط هیأت امنا اداره میشد، مکان مناسبی جهت بسط و گسترش اندیشههای اسلامگرائی گردید. منتظری نماز در آن مسجد را آغاز کرد و همچون سایر تبعیدگاههای خویش در بین نماز تفسیر قرآن میگفت. به تدریج تعداد نمازگزاران بیشتر و فضای مسجد برای تبلیغ نهضت اسلامی آمادهتر میشد. مأموران رژیم از بیباکی غیرمنتظرهٔ تبعیدی به نگرانی افتاده و از راههای مختلف در جهت تضعیف منتظری کوشیدند و در نهایت پس از گذشت حدود چهار ماه او را به تبعیدگاه سقز منتقل نمودند.
سقز آخرین تبعیدگاه
در تبعیدگاه سقز – با وجود زمستانی بسیار سخت و حداقل امکانات شهری – منتظری آخرین دوران تبعید خویش را گذراند. با وجود دوری از شاگردان و دوستان و اختلاف با مردم بومی منطقه از نظر مذهب و زبان، ساواک از دیدار مردم با وی دچار نگرانی شده و از مرکز خواستار تصمیمگیری در این زمینه شد؛ از طرف دیگر در ارتباط با برگزاری مراسم سالگرد پانزده خرداد در مدرسهٔ فیضیهٔ قم که دهها نفر از دوستان و شاگردان او دستگیر شده و ساواک به ارتباط دستگیرشدگان با منتظری پی برده بود، تصمیم به بازداشت و انتقال او به تهران گرفت.
بازداشت از تبعیدگاه سقز و انتقال به زندان اوین در سال ۱۳۵۴
در تیرماه ۱۳۵۴ منتظری را از تبعیدگاه سقز روانهٔ زندان نمودند. ابتدا او را به بازداشتگاه کمیتهٔ مشترک تهران بردند و فردای آن روز روانهٔ زندان اوین کردند. در اوین مدت شش ماه را در سلول انفرادی گذراند. در این بازداشتگاهها با فشارهای روحی و جسمی روبرو گردید. در زیر همین فشارها و شکنجهها بود که شکنجهگر «ازغندی» به او گفته بود: «علت این که تو را از حوزه دور نگه میداریم و از این طرف به آن طرف میفرستیم این است که یک خمینی دیگر به وجود نیاید».
پس از شش ماه بلاتکلیفی در زندان اوین بالاخره در یک دادگاه نظامی به اتهام کمک به جنبش اسلامی و خانوادهٔ زندانیان سیاسی و اقدام برای تشکیل حکومت اسلامی، به ده سال زندان محکوم گردید؛ اما در زندان نیز همراه رهبرانی همچون آیتالله طالقانی به فعالیتهای جنبش اسلامی و سیاسی ادامه داد. با اینکه در زندان از بیماریهای مختلف رنج میبرد، خارج بحث «خمس» و متن «اسفار» و کتاب طهارت را برای زندانیان تدریس نمود و شخصیتهای اسلامی زندانی همچون آیتالله طالقانی و آیتالله مهدوی کنی در مجالس بحث او حاضر میشدند.
منتظری در زندان اوین نیز نماز جمعه را اقامه نمود و بسیاری از زندانیان سیاسی مسلمان از جمله آقایان طالقانی، مهدوی کنی، هاشمی رفسنجانی، لاهوتی و دیگران در نماز جمعه حاضر میشدند؛ هرچند ساواک پس از مدتی مانع اقامهٔ آن شد.
سرانجام با اوجگیری مبارزات و عقبنشینیهای پی درپی حکومت پهلوی، منتظری پس از گذراندن حدود سه سال ونیم از دوران محکومیت به همراه آیتالله طالقانی در هشتم آبان ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد و مورد استقبال چشمگیر مردم قرار گرفت.
در پیامی که خمینی خطاب به منتظری به مناسبت آزادی وی صادر کرد اینچنین آمده: «هیچ از دستگاه جبار جنایتکار تعجب نیست که مثل جنابعالی شخصیت بزرگوار خدمتگزار به اسلام و ملت را سالها از آزادی، ابتداییترین حقوق بشر محروم، و با شکنجههای قرونوسطایی با او و سایر علمای مذهب و رجال آزادیخواه رفتار کند. خیانتکاران به کشور و ملت از سایهٔ مثل شما رجال عدالتخواه میترسند. باید رجال دین و سیاست در بند باشند تا برای اجانب و بستگان آنان هرچه بیشتر راه چپاول بیت المال و ذخائر کشور باز باشد.»
میزان مقبولیت و محوریت منتظری در مبارزه و انقلاب تا آنجا بود که خمینی در زمان تبعید، او را به عنوان نمایندهٔ تام الاختیار خویش در ایران منصوب کرد و در نامهای از وی خواست که بر جریانات بیت او در قم اشراف داشته باشد؛ و دربارهٔ او با تعابیری همچون «فقیه عالیقدر»، «مجاهد بزرگوار»، «حاصل عمر من»، «ذخیرهٔ انقلاب» و «برج بلند اسلام» یاد میکرد و حیثیت او را «واجب المراعات» دانسته و پس از پیروزی انقلاب بسیاری از مسائل فقهی و سیاسی مربوط به قوهٔ قضائیه و وزارتخانهها را به او ارجاع میداد. در پائیز سال ۱۳۵۷ زمانی که روحالله خمینی در نوفل لوشاتو در پاریس به سر میبرد، حسینعلی منتظری به پاریس سفر کرد و در خصوص جنبش انقلاب و شکلگیری حکومت اسلامی در ایران با خمینی مشورت نموده و دستورها و نظرات رهبر انقلاب را دریافت کرد.
پس از انقلاب اسلامی
تدوین قانون اساسی
منتظری ریاست خبرگان قانون اساسی را به عهده داشت و در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نقش مهمی را ایفا کرد. وی از عوامل کلیدی در گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی به شمار میرود.
مقام “قائممقامی” روحالله خمینی
انتصاب
از بعد از پیروزی انقلاب، مسئله انتخاب وی به عنوان جانشین آیتالله خمینی به عنوان ولی فقیه آینده ایران مطرح گردید.[۷]
در سال ۱۳۶۴ مجلس خبرگان رهبری با نظر به ادامهٔ رهبریت پس از فوت سید روحالله خمینی و با در نظر داشتن اقبال عمومی مردم به سمت حسینعلی منتظری تصمیم گرفت حسینعلی منتظری را به عنوان قائممقام روحالله خمینی معرفی و اعلام کند.[نیازمند منبع]
وی در طول دوران قائم مقامی رهبری از سوی مخالفان گربه نره لقب داده شده بود. وی سالها بعد گفت از این امر مطلع بوده ولیکن از آن احساس ناراحتی نمی کرده است.[۸][۹][۱۰][پیوند مرده]
برکناری
پس از بازداشت مهدی هاشمی، وی که مهدی هاشمی را بیگناه میدانست به نشانهٔ اعتراض درسهای خود را تعطیل کرد.[۱۱] مهدی هاشمی که در افشای ماجرای مک فارلین نقش مهمی داشت به دلیل یک سری اتهامات مجرم شناخته شده و در سال ۱۳۶۶ اعدام شد. تلاشهای منتظری برای نجات او، که برادر داماد او بود، بیثمر ماند.
از سوی دیگر مخالفان سیاسی منتظری که توان تحمل انتقادات و برخوردهای او را نداشتند این موضوع -که گویا از قبل نیز رویش برنامه ریزی کرده بودند- را بهانه قرار داده و در پی حذف کامل منتظری از صحنههای سیاسی و اجتماعی انقلاب برآمدند.
این برنامه با جوسازی نزد خمینی علیه منتظری شروع گردید، و پس از دو سال ادامه این روند با ارسال نامهای از بیت رهبر در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۶ به منتظری وارد مرحلهٔ تازهای شد، و سپس جواب او در جهت واگذاری رهبری به انتخاب مجلس خبرگان به وسیلهٔ نامهای در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۷ و نهایتاً اعلام برکناری منتظری از قائممقامی رهبری (تحت عنوان استعفای او) توسط رسانههای جمعی همزمان با نامهٔ خمینی در تاریخ ۱۳۶۸/۱/۸ منتشر شد.[۱۲][۱۳]
پس از بروز اختلافات به دلیل اعتراض آگاهانه و عامدانهٔ منتظری به اعدامهای گستردهٔ زندانیان سیاسی در تابستان سال ۱۳۶۷ [۱۴] نظر خمینی از قائممقام خویش برگشت و در آخرین نامهای که به خمینی منسوب شده است او را «سادهلوح» خوانده و نوشت: «شما پس از این وکیل من نمیباشید.»
به دنبال این مسأله بلافاصله ادامهٔ اقدامات به شکل تخریب دیوار و حصار اطراف بیت، محو و حذف نام و عکسهای منتظری از کتب درسی، ادارات دولتی و معابر عمومی، تغییر نام خیابانها و اماکنی که به نام منتظری نامگذاری شده بود و جمعآوری رساله و تألیفات او و مزاحمت نسبت به بسیاری از شاگردان و علاقهمندان او ادامه یافت. علاوه بر فعالیتهای فیزیکی فوق، تخریب شخصیت منتظری نیز با نوشتن «رنجنامه» توسط احمد خمینی و «خاطرات سیاسی» توسط ری شهری، مقالات توهینآمیز در روزنامهها، سخنرانیها و بیانیههای اهانتآمیز از طریق رادیو و تلویزیون و در مجالس و خطبههای نماز جمعه به طور مکرر صورت میگرفت؛ همه این موارد در حالی صورت میگرفت که وی مجال دفاع از خود را نداشت و هیچ نشریهای مقالهای از وی نمینوشت.[۱۵]
مطرح شدن مسألهٔ استقراض خارجی
در اواخر سال ۱۳۶۸ با مطرح شدن مسألهٔ استقراض خارجی، منتظری در سخنرانی اعتراضی این مطلب را عنوان کرد که «استقراض خارجی به ضرر مملکت است و به استقلال سیاسی و اجتماعی ما لطمه میزند». این انتقاد موجب شد که عدهای به سوی بیت او هجوم آورند و پس از دادن شعارهای توهینآمیز و کندن تابلوی دفتر وی محل را ترک کنند.
سخنرانی سال ۱۳۷۱
در ۲۱ بهمن ۱۳۷۱ در سخنرانی به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در اعتراض به جو ارعاب و خفقانی که برای برخی از نیروهای انقلابی پیش آورده و عدهای _از جمله فرمانده داوود کریمی_ را دستگیر و زندانی نموده بودند، منتظری در دفاع از آنان اظهاراتی را در حدود یک ربع ساعت گفت. دو روز بعد عدهای در برابر بیت تجمع کرده و با سنگپرانی و شعار ایجاد اغتشاش نمودند، و سپس صبح روز بعد به محل درس حمله کرده و عدهای از شاگردان او را مضروب و دستگیر کردند، و شب هنگام در ساعت ده شب حدود هزار نفر نیروی نظامی با قطع برق و تلفنها و با محاصرهٔ کامل منطقه با کندن دربها به وسیلهٔ جرثقیل و شکستن شیشهها به دفتر و حسینیهٔ وی حمله کرده و پس از این تهاجم آرشیو دفتر و اموال زیادی را به غارت بردند.
مطرح شدن دوباره مسألهٔ مرجعیت حسینعلی منتظری در سال ۱۳۷۳
در سال ۱۳۷۳ پس از درگذشت آیتالله اراکی بار دیگر مسألهٔ مرجعیت آیتالله منتظری توسط عدهای از علمای حوزه عنوان گردید؛ پس از سخنرانی تند سیدعلی خامنهای که در آن سخنرانی آیتالله منتظری را منفور و خائن نام برده بود، حملهٔ گروههای فشار به بیت آیتالله منتظری صورت گرفت، و فردای آن روز مورخه سوم دی ماه ۱۳۷۳ یورش مجدد به محل درس و شکستن تریبون و لوازم حسینیه و تهدید شاگردان انجام شد.[۱۶]
سخنرانی آبان سال ۱۳۷۶ و حصر
در روز ۲۳ آبان سال ۱۳۷۶ – به دلیل احساس خطر در رابطه با مسألهٔ مرجعیت شیعه و حکومتی شدن مرجعیت و دخالت ارگانهای دولتی در آن – او در طی سخنرانی راجع به استقلال کامل قوای سهگانه، مسئول بودن کلیهٔ افراد در برابر قانون و رد فراقانونی بودن رهبری و تأکید بر محدود بودن قدرت آن طبق قانون اساسی، آزادی عمل در انتخاب مرجعیت شیعه، و آزادی تشکلهای حزبی و گروهی مطالبی را بیان کرد. این بار مخالفین با قدرتنمایی و اعزام نیروهایی از سپاه، اطلاعات و بسیج شهرستانهای مختلف ضمن حمله به حسینیه و تخریب و اشغال آن، به منزل مسکونی و دفتر منتظری نیز یورش برده و با شکستن اثاثیه و پاره کردن اوراق و غارت مدارک خسارت زیادی وارد کردند. در حمله به منزل و محل سکونت وی، تعدادی از مسئولین سپاه پاسداران اصرار داشتند منتظری را به بهانهٔ حفظ جان به مکان نامعلومی انتقال دهند که با مخالفت وی روبرو شدند. حسینیه پس از چند روز که محل استقرار و مانور دادن اشغالگران بود، در حالی که به شکل مخروبهای درآمده و هنوز هم به همان صورت باقی است به حکم دادگاه ویژهٔ روحانیت پلمب گردید؛ و پس از چند روز در یورشی مجدد و باز بنا به حکم دادگاه ویژه روحانیت -در زمان دادستانی آقای ری شهری- دربهای ورودی به منزل منتظری مسدود و جوش داده شد و تنها درب ورودی به قسمت داخلی منزل او را باز گذاشتند که این درب نیز به وسیلهٔ قراردادن کیوسک و گماردن نیروهای سپاه پاسداران در جلوی آن به طور شبانهروزی کنترل میشد و بیش از پنج سال ایشان جز با فرزندان و خواهر و برادران و نوههای خویش با شخص دیگری اجازهٔ ملاقات نداشت.[۱۷]
منتظری در تابستان ۱۳۷۹ وبگاه اینترنتی خود را تأسیس کرد و اولین مرجع تقلید شیعه بود که نظرات و فتاوای خود را از طریق اینترنت به اطلاع پیروانش رساند. تأسیس پایگاه اینترنتی منتظری شگفتی زیادی را در جامعه برانگیخت چرا که او چندین سال در حبس خانگی بهسر می برد.[۱۸] تمامی آثار منتظری بر روی این پایگاه اینترنتی قرار گرفته بود. او بگفته نزدیکانش مثل یک آدم امروزی خبرهای سایتهای مختلف را دنبال میکرد و در مورد مطالب سایتش صحبت میکرد.[۱۹] پس از مرگ منتظری واحد سایبری سپاه پاسداران این سایت را برای مدتی بطور کامل مسدود کرد.[۲۰]
کیوسک حصر در تاریکی شب پنجشنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۱ برداشته شد که از حضور خبرنگاران و تصویربرداران جلوگیری شد.[۲۱] گرچه وی پس از چندی از تداوم مزاحمتها و شنود از سوی سپاه شکوه کرد.[۲۲]
واکنش به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ایران
حسینعلی منتظری در واکنش حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) از مسئولان خواست نسبت به «اشتباهات انجام شده در رویدادهای اخیر»، از مردم عذرخواهی کنند و گفت: «اینکه عدهای نسبت به حکومت خودی بوده و بتوانند دست به هر جنایتی بزنند، به خوابگاه دانشجویان حمله کرده و آنها را مورد ضرب و شتم قرار داده و از طبقه بالا به پایین پرتاب کنند، قتلهای زنجیرهای را انجام دهند و فرهیختگان این ملت را وحشیانه ترور کنند و از مجازات مصون باشند، با هیچ دین و آئینی سازگار نیست.» [۲۳]
پس از سخنرانی آیتالله خامنهای در نماز جمعه تهران در ۲۹ خرداد ماه ۸۸، تظاهرات و اعتراضات خیابانی مردم به نتیجه انتخابات همچنان ادامه داشت. در پی کشته و زخمی شدن برخی از مردم در روزهای پایانی خرداد ماه ۸۸ آیتالله منتظری بیانیه ای صادر کرد، وی در بیانیه خود نوشت: «با حمایت قاطع خود از حرکتهای غیر خشونت بار ملت مسلمان برای دفاع از حقوق حقه خود در چارچوب قانون متقن اساسی جمهوری اسلامی که جمهوریت را رکن اصلی نظام میداند، هرگونه اقدامی که منجر به ضرر غیر قابل جبران به جمهوریت نظام گردد را جایز نمی دانم. هریک از برادران و خواهران دینی ما موظف است ملت را در دستیابی به حقوق حقه خود یاری دهد. بر این اساس، هرگونه مقاومت در این راستا، به خصوص ضرب و شتم و کشتار ملت را مصداق بارز مخالفت با اصول اساسی اسلام مبنی بر حاکمیت ملت بر سرنوشت خود دانسته و حرام شرعی اعلام می کنم.»[۲۴] مهدی کروبی نیز با نگارش نامهای به حسینعلی منتظری از حمایتهای ایشان از خویش در حوادث پس از انتخابات تقدیر کرد . در این نامه آمده است : ” از اینکه بخاطر برخی حوادث و تعرضات پیش آمده بعد از انتخابات دور دهم ریاست جمهوری برای اینجانب از این حقیر تفقد نمودید و طی نامهها و بیاناتی اظهار تاسف فرمودید لازم دانستم بدین وسیله تشکر و قدردانی خود را اعلام دارم” [۲۵]
منتظری در این دوران رهبر معنوی جنبش سبز ایران [۲۶] و نیز مرجع سبز [۲۷] نامیده شد.
مرگ
حسینعلی منتظری ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۹ آذر سال ۱۳۸۸ درگذشت.[۲۸][۲۹] ناصر منتظری یکی از نوادگان منتظری در گفتگو با آسوشیتدپرس گفت که وی در خواب فوت کردهاست.[۳۰] به گفتهٔ یکی از فرزندانش او به مرگ طبیعی مردهاست.[۳۱] سید علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی در روز درگذشت منتظری، پیام تسلیتی به مناسبت فوت وی صادر کرد.[۳۲]
مراسم تشییع پیکر و رخدادهای آن
این مراسم با حضور صدها هزار نفر از مردم که از سراسر ایران به قم آمده بودند آمده بودند برگزار شد. [۳۳] برآوردهای اولیه حکایت از حضور صدها هزار نفر در این آیین را داشت؛ هر چند که برخی آن را میلیونی نامیدند.[۳۴]
بعد از دفن منتظری جمعیت در خیابانهای اطراف به ویژه خیابان ارم مشغول راهپیمایی و سردادن شعارهای تند سیاسی شد.[۳۵] مردم شعار میدادند «تسلیت کینه ای نمی خوایم، نمی خوایم» ، «منتظری نستوه راهت ادامه دارد، حتی اگر دیکتاتور بر ما گلوله بارد» ، «منتظری مظلوم، آزادیت مبارک» ، «منتظری نمرده، این دولته که مرده» ، «دیکتاتور دیکتاتور، منتظری راهش ادامه دارد» ، «موسوی کروبی تسلیت تسلیت».[۳۶]
نیروهای «امنیتی و انتظامی» پس از پایان مراسم تشییع پیکر منتظری «با مردم درگیر» شدند. ساعتی پس از دفن ، «گروههای از بسیجیان وطلاب» با شعارهایی درحمایت از رهبری و علیه معترضین به سمت بیت منتظری حرکت کردند. از سوی دیگر معترضین و و هواداران منتظری متقابلا شعارهایی دادند. در این میان طرفین «اقدام به پرتاب اشیا به سوی یکدیگر» کرده که با دخالت پلیس به قصد جدا کردن، دو طرف آرام شده و به شعارهای خود ادامه دادند.[۳۷]
فرزند منتظری از جمعیت حاضر «موکدا خواست تا آرامش را حفظ» کنند این شعارها در ساعت ۱۱:۱۵ پیش از ظهر رو به آرامی رفت.[۳۵] البته ماجرا به همین جا ختم نشد. بعد از نماز مغرب طلاب و انقلابیون با حمله به مسجد اعظم حرم حضرت فاطمه معصومه از برگزاری مراسم ختم منتظری جلوگیری کردند. این افراد ساعتی بعد با یورش به سمت بیت و دفتر ایشان و همچنین آیتالله یوسف صانعی (دیگر مرجع تقلید طرفدار جنبش سبز در قم)، با سنگپرانی اقدام به شکستن شیشههای بیت آیتالله منتظری و آیتالله صانعی کردند.[۳۸]
مراسم چهلمین روز درگذشت
در آستانهٔ چهلمین روز درگذشت آیتالله منتظری، بیت آن مرحوم در تاریخ ۴ بهمن با انتشار اطلاعیهای از برگزاری مراسم چهلم منتظری در روز ۹ بهمن در بیت آن مرحوم خبر داد.[۳۹] همچنین در روز پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۸۸، بازار شهر نجف آباد به نشانهٔ احترام به آیتالله منتظری تعطیل شد.[۴۰] در روز جمعه ۹ بهمن مراسم چهلم با حضور گستردهٔ مردم در قم تحت تدابیر امنیتی برگزار شد که در آن جمعی از علمای سرشناس، روحانیون مشهور و فعالان سیاسی نیز حضور داشتند، طی این مراسم بیش از ۴۰ نفر بازداشت شدند.[۴۱][۴۲]
حمله به دفتر
در تاریخ ۲۳ خرداد ۸۹ عدهای افراد ناشناس در قم به دفتر حسینعلی منتظری و یوسف صانعی دیگر مرجع تقلید منتقد حمله کردند و اموال این دفترها را تخریب کردند.[۴۳] احمد منتظری رئیس دفتر منتظری در بیانیهایاین حمله را در حضور نیروی انتظامی و با آگاهی آنان ولی بدون جلوگیری از حمله کنندگان دانسته و گفته است فردای آن روز با حکم دادگاه ویژهٔ روحانیت دفتر منتظری پلمب شد. [۴۴] سایت این دفتر نیز فیلتر شده است.
سالگرد
در آستانه سالگرد درگذشت، خانواده او طی مصاحبه و همچنین با صدور اعلامیه اعلام کردند که مراسم بزرگداشت برگذار نخواهد شد. دلیل این امر فقدان امنیت برای شرکت کنندگان و نداشتن مکان مناسب اعلام شد.[۴۵][۴۶]
آثار
- نهایه الاصول (تقریر درس اصول آیتالله بروجردی)
- البدرالزاهر فی صلاه الجمعه و المسافر (تقریر درس فقه آیتالله بروجردی)
- دراسات فی ولایه الفقیه و فقه الدوله الاسلامیه در چهار جلد. این کتاب توسط برخی شاگردان او به فارسی ترجمه شده و ترجمه فارسی آن با نام «مبانی فقهی حکومت اسلامی »منتشر گردیده است، و دو جلد آن هم به اردو ترجمه و چاپ شده است؛ همچنین خلاصه این اثر تحت عنوان «نظام الحکم فی الاسلام » در یک جلد به چاپ رسیده است.
- کتاب الزکوه در چهار جلد
- کتاب الخمس و الانفال
- کتاب الحدود
- دراسات فی المکاسب المحرمه در سه جلد
- التعلیقه علی العروه الوثقی
- مباحث فقهی الصلوه، الغصب، الاجاره و الوصیه (تقریر درسهای آیتالله بروجردی)
- مباحث استصحاب، تعادل و تراجیح (تقریر درسهای آیتالله خمینی)
- درسهایی از نهج البلاغه در ده جلد که شش جلد آن تاکنون چاپ شده[۴۷]
- درسهایی از اصول کافی
- مناظره مسلمان و بهایی
- شرح خطبه فاطمه زهرا(س ) به زبان فارسی و اردو
- از آغاز تا انجام (در گفتگوی دو دانشجو) به زبان فارسی و عربی
- رساله توضیح المسائل به زبانهای فارسی و عربی و اردو
- رساله استفتائات در دو جلد
- استفتائات مسائل ضمان
- رساله حقوق
- احکام پزشکی
- معارف و احکام نوجوان
- معارف و احکام بانوان
- احکام و مناسک حج
- اسلام، دین فطرت
- کتاب خاطرات در دو جلد
- کتاب دیدگاهها در دو جلد
- کتاب خاطرات
- کتاب واقعیتها و قضاوتها
- مجموعه سخنرانی ها، پیام ها، مصاحبه ها، خطبههای نمازجمعه تهران و قم، که تاکنون ده جلد آن منتشر شده است.
- مجموعه عظیمی از سخنرانیها که در دیدار با مردم و به مناسبتهای مختلف ایراد شده است.
برخی فتواها و مواضع مهم
- پس از عزل از قائم مقامی رهبری در نامهای به آیتالله خمینی:
« | آیا میدانید در زندانهای جمهوری اسلامی به نام اسلام جنایاتی شده که هرگز نظیر آن در رژیم منحوس نشدهاست؟ آیا میدانید از بس دزدی و اختلاس مخصوصاً با لباس پاسدار و کمیته زیاد شده مردم احساس امنیت جانی نمیکنند؟ آیا میدانید در جمهوری اسلامی بر خلاف آنچه در فقه خواندیم نه جان مسلمان محترم است نه مال او و افراد شورای عالی قضایی از ترس یکدیگر و یا ترس از تلفنهای مقامات و یا جوسازیهای غلط بر این همه خلاف شرعیها به وسیلهٔ سکوت صحّه میگذارند؟ آیا میدانید در داخل زندانها جنایت میشود و شورای عالی قضایی که وظیفه دارد، یا نمیداند و یا جرأت اقدام ندارد؟[۴۸] | » |
- جواز مصافحه (دست دادن) با زنان غیر مسلمان و زنان مسلمان نامحرمی که عدم مصافحه را بیاحترامی به خود میدانند.[۴۹]
- وی در پاسخ به استفتایی گفت که بهائیان را دارای حقوق شهروندی همچون سایرین در ایران میداند.[۵۰][۵۱]
- در پی اعلام نتایج دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران و اعتراضات گسترده به آن، آقای منتظری مسئولی را که از «عدالت، امانتداری یا برخوردای از رأی اکثریّت» ساقط شده باشد، فاقد مشروعیت دانسته و نوشتهاست: «اگر چنین مسئولی به زور یا فریب و تقلّب بر آن منصب بماند مردم باید عدم مشروعیّت و مقبولیّت آنها را در نزد خود و برکناری آنان از منصب را با رعایت مراتب امر به معروف و نهی از منکر… و انتخاب مفیدترین و کم هزینهترین راه ممکن ابراز داشته و بخواهند». بر این اساس، آقای منتظری ابراز چنین خواستهای را وظیفهای همگانی دانستهاست که کسی نمیتواند به بهانهای از آن شانه خالی کند. در ادامه منتظری «ترس از مخلوق» را شرک به خداوند دانستهاست. همچنین وی گفتهاست «متولّی امور جامعه» که «با احکام شرع، موازین عقل و میثاقهای ملّی» عمداً مخالفت کند جائر و ولایتش جائرانه است.[۵۲][۵۳]
- به فتوای منتظری آمر و متصدّی و مباشر اعترافات و مصاحبههای ساختگی تلویزیونی – با زور و شکنجه و تهدید – گناهکار و مجرمند و شرعاً و قانوناً مستحقّ تعزیر خواهند بود. [۵۴]
- او در آستانهٔ سیامین سالگرد اشغال سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام گفت اشغال سفارت آمریکا کار درستی نبودهاست
با سلام، به نظرم مطالب خود را جهت دار، متعصبانه، بدون ذکر منبع/منابع و مأخذ/مآخذ و کمی هم به دور از انصاف نگاشته اید. شما حتی حرمت مرحوم آیت ا… حسینعلی منتظری را نگاه نداشته اید. و در پس این نوشتار به دنبال چیز دیگری هستید. مردم ایران اهل اندیشه هستند هر چند که در هر جامعه ای چندی مخل هنجارهای آن جامعه یافت می شوند. ولایت فقیهی که شما در ذهن کانالیزه خود داشته اید و از آن هم به دور از منطق و انصاف یاد کرده اید و در متن خود کنایه های شیطنت آمیزی هم بر آن نواخته اید، حتی با فهوا و اصولی که مرحوم آیت ا… حسینعلی منتظری در کتاب خود فرموده اند، هیچگونه تطابق شکلی و ماهوی ندارد. معلوم نیست که در نوشته خود چه در پس اندیشه داشته اید که از این بستر برای انتقال آن استفاده کرده اید! آیا واقعا می خواسته اید خبر رسانی کنید!؟ آیا به واقع می خواسته اید زندگی یک فقیه و مرجع شیعه را بررسی و ایشان را به عنوان یکی از مشاهیر بزرگ ایرانی – اسلامی تکریم کنید! به نظر بنده هیچ کدام ! آنچنان ناشیانه نگاشته اید که تناقضات متن خودتان تداعی می کند یا می خواسته اید شایعه سازی کنید و یا می خواسته اید وجهه سایر مراجع شیعه را تخریب کنید!! به هر حال حق تنها بر حضرت حق روشن است و سابقه فرهنگی این ملت شریف نشان داده است، که بالاخره حق همچون آفتاب خود نمایی خواهد کرد! خوبی همواره خوب است و بدی همواره بد! و حق خود منیر است و منشأ روشنی!چنین نوشتارهایی که با تعصب نگاشته شوند نه تنها کمکی بر مشخص شدن موضع حق نخواهند کرد بلکه به دلیل اصرار بر پوشاندن برخی حقایق برای دفاع از برخی تعصبات، محکوم به نیستی هستند!!! تلاش برای حق شناسی نیز منطق و اصول می خواهد نه تعصب و دروغ!!خداوند عاقبت همه ما را ختم به خیر بگرداند.
ایمان گرامی، لطف بفرمایید تا به صورت جزیی و مصداقی مشکلات و ابهامات خود را در مورد متن نگاشته شده بیان فرمایید.
این تارنما حق پاسخ به شبهات و ایرادات خوانندگان محترم را برای خود محفوظ می دارد.
در اینکه نوشته شما کاملا جهت دار و آلوده به اغراض است جای شبهه ای نیست.
درمورد اختلاف ایشان با امام لطفا در مورد حرکات مهدی هاشمی(اعترافاتش از تلوزیون هم پخش شده)و برخورد آقای منتظری با این موضوع بررسی دوباره بفرمائید.
درضمن دلیل این که به شیخ ساده لوح معروف شده را در نامه های امام به ایشان جستجو نمایید.
در ضمن انتخاب ایشان به عنوان مشاهیر!!!جای سوال دارد. درحالیکه دههانفر در حوزه از ایشان قوی تر بودند.
مضحک ترین قسمت بحث هم فتوای ایشان در غائله ۸۸ بود که اگر نمیدانید ایشان از چند سال قبل بدلیل کسالت و کهولت سن قادر به نطق و نوشتن نبودند و تمامی فتاوای ایشان توسط دیگران صادر شده و ایشان انگشت میزدند(سوئ استفاده از انگشت علما!!!)
بزرگوار شما نیز کتاب خاطرات آیه الله را و بالاخص بخش مهدی هاشمی را مورد مطالعه قرار دهید خوب است..(این کتاب به همراه نقد نامه بادامچی چاپ شده است)
اما بخش آخر کلامتان(قدرت نطق و نوشتن..) خیلی مضحک به نظر می رسد. البته اشکالی ندارد،شاید شما به فیلمهای منتشر شده ایشان دسترسی ندارید.
البته با این طرز فکر شما احتمالا فیلم ها نیز خود ایشان نبوده اند و بدل ایشان بوده :))
روز دیدار میشود معلوم سود کردیم یا ضرر کردیم
http://www.ahestan.ir/?p=5165
لینک مطلبی با عنوان اگر منتظری ولی فقیه می شد
لینک شما مطالعه گردید. مشکل شما و دوستان همفکرتان این است که انسان را شیء فرض می نمایید که همواره در طی زندگی ثابت است و متاسفانه طبق این طرز فکر دو مشکل برایتان بوجود می آید ، یکی اینکه اگر راهی را انتخاب نموده اید فکر می کنید همواره باید در این راه ثابت قدم باشید و اگر بدی و زشتی هم در این راه دیدید آنرا بعنوان یک خوبی و یا حتی المقدور یک مصلحت می اندیشید و به هیچ عنوان لامتغیر می گردید.
و دوم آنکه دیگران را نیز مانند خود می اندیشید که آنان هم مثل شما هستند ، انسانها را به دو گروه سیاه یا سفید تقسیم بندی می کنید و هرگز بینابین آنها را متصور نیستید.
ما در این سایت به هیچ عنوان هوادار شخص یا گروهی نستیم و تنها به مروری بر زندگانی افرادی می پردازیم که نامشان در تاریخ با عنوان چهره های ماندگار ثبت گردیده است.
اما برای آگاه سازی شما دوست گرامی ، شما را به نظریات آیت الله منتظری در باب ولایت فقیه در سالهای اخیر و همچنین مرور جزوات حقوق بشر و اسلام، حقوق زنان ، رساله حقوق و … که در اواخر عمرشان نوشته شده همت گمارید تا متوجه تغییر دیدگاه ها و نظرات ایشان گردید.
حق روشنی بخشتان!
اصطلاح گربه نره را رادیو بی بی سی برای ایشان مطرح کرد و حالا مدعی شده است.
در ضمن اگر عکسی از تشیع جنازه صدها هزار نفری ایشان دارید بگذارید تا ما معنای صدها هزار نفری را بفهمیم
لطفا با ذکر منبع اقدام به دادن نظرات انتسابی کنید و از تهمت به هر فرد ، گروه یا شخصیت حقوقی پرهیز نمایید تا افراد در مورد شما درست فکر کنند.
سلام.خسته نباشید.خیلی ممنون که در مورد آقی منتظری صحبت کردید.اگر میشود در مورد او بیشتر صحبت کنید .
من هرگز آدمی به اندازه شما بی شعور ونفهم ندیده بودم.قبلا نظرات دیگری از شما در باره شریعتی ……… خوانده بودم امیدوارم دفعه دیگه که اومدم تو ایترنت دنبال یه چیزی بودم دیگه قیافه نهس تو رو نبینم.در صمن حوصله بحث با آدم چندش آوری مثل شما رو ندارم.موفق باشید.
سلام می خواستم به آقا سعید بگم این گونه توهین وبی ادبی کردن کار بسیار زشت ونشانه شخصیت پایین شماست.
اما آقای ناظری به شما هم بگم شما هم مطالب رو مغرضانه نوشتید وخط فتنه گران سبز رو دنبال کردید، چرا وقتی اسم حضرت آیت الله خامنه ای وحضرت امام خمینی(ره) رو سرچ میکنی ، نام آقای منتظری یا بازرگان یا شریعتی میاد؟!!!! مگر امام یا رهبر جزء مشاهیر جهان اسلام نیستند؟؟؟!!!!!!!!
وصدالبته که ایشون عالم بزرگی بود.ولی ایشون یه کم رنگ وبوی لیبرالیسم داشت وبه قول حضرت امام شما مملکت رادرآینده به دست لیبرالها می دهیدودیدیم چه طور ازموسوی وخاتمی لیبرالیست دفاع می کرد.
البته کف وسوت بیگانه برای موسوی وطرف دارانش را هم دیدیم.به هرحال آقای منتظری عالم بزرگی بود وبهتربود به تربیت شاگردانی فهیم روی می آورد نه اینکه وارد سیاست شود.
واقعا مطلب جالب و پر محتوایی بود . متاسفم برای یک عده جیره خوار حکومت که نمی تونن حقیقتو ببینن. در مورد آیت الله خمینی باید گفت که نمیشه نقش ایشون رو در انقلاب مخفی کرد ولی باید گفت همه زحمات انقلاب رو آقای طالقانی و منتظری کشیدند وقتی آقای خمینی تو پاریس بود این چیزیه که مثل روز روشنه. در مورد خامنه ای هم که دیگه نیازی به گفتن کسی نیست که کار مشخصی غیر از کشتن مردم و خیانت به کشور انجام نداده. ظلم پایدار نیست.یا حق
چرا فقط جمهوری اسلامی؟این دیکتاتوری نیست. مگه جز اینه که ایت الله خمینی تمام حزب دیگه رو حذف کردو خیلی از اونا را کشتند.حزبهای مخالف باعث پیشرفتند ولی وقتی اونا را به دشمن تبدیل کردیم شد مثل مجاهدین که کلی ضرر به ما زد و یه بهونه خوب برای این حکومت شد.
منتظری هم افکارش مثل این هاست با این تفاوت که ادم خوبی.
سلام
گمان می کنم اگه نامه ی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه- به آقای منتظری را بخوانید و کمی بیشتر و بی طرفانه تر پیرامون ایشان مطالعه کنید حقیقت دستتان بیاید….
موفق باشید
درود و سپاس بخاطر انتخاب آیت اله منتظری بعنوان مشاهیر جهان اسلام
یک سوال از مخالفان این مطلب:اگر منتظری از مشاهیر نیست پس کی مشاهیره؟حجت الاسلامی که یک شبه آیت اله شد؟
به قول جناب امید”روز دیدار شود معلوم…….!”
در اینکه مطالبتان کاملا مغرضانه است هیچ شکی نیست.. با این جنبه اش مشکلی ندارم چون اساسن بی طرفانه نوشتن کار هرکسی نیست اما مطلب شما چون منبعی ندارد عملن از درجه اعتبار ساقط است .. شما نوسته اید در سال۷۳ آبت الله خامنه ای ایشون رو خاءن نامیدند.. لطف بفرمایید منبع حرفتون رو اراءه کنید… و تقاضای عاجزانه دارم که دروغ پردازی را کنار بگذارید.
منتظری ساده و مظلوم زیست و ساده و مظلوم مرد
البته از آن پدری(مرحوم حاج علی) که کشاورز بودو میوه های ریز را رو میگذاشت و درشت را زیر تا غش در معامله نشود همچین پسری بعید نبود و از همچین پسری فرزندی که به راستی فرزند اسلام و قرآن بود(شهید محمد) بعید نبود.
هنوز اسم ایشان را هر بار به زبان می رانم چه جلو آدم مخالف ایشان چه موافق با احترام فراوان از ایشان یاد می کنم گرچه بعضی ها به خاطر منافع شخصی از نام ایشان گریزان هستند. اما دنیا ارزش ندارد که آدم به خاطر منفعت، حقیقت را ذبح شرعی کند.
به فرموده مولایم : اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید.
دوستان عزیز اینوری و اونوری نداره اونم اگه رهبرمی شدمعلوم میشدچیکاره ست..کسایی که به ولایت فقیه باوردارن درواقع به به یک قدرت درراس امورباوردارن چیزی که مااحتیاج داریم جمهوری بدون پسونده..نه اسلامی نه شاهنشاهی..پس باید به افکار فکرکردنه افراد
@شیدا,
چیزی که ما احتیاج داریم فقط جمهوری اسلامی است
حقیقت همیشه دشمن داره اونم حقیقتی که آیت الله منتظری میگفت و منافع خیلیها رو به خطر مینداخت یک نامه از امام هرگز نمیتونه مقام به اون بزرگی آیت الله منتظری رو که روحیه ی اکثر سربازای دفاع مقدس رو تو دستش داشت به خطر بندازه.
آیتالله منتظری اگه به دنبال دنیا بود میگذاشت به رهبری میرسید بعد هرکار دلش میخواست میتونست بکنه ولی نه دنیارو خواست و نه مقام رو فقط با تموم سادگیش همه ی حقیقت رو میگفت