زندگینامه اوس ابن قیظى
زندگینامه مشاهیر تاریخ ما:
اوسبن قیظى: اوسبن قیظىبن عمرو اوسى از تیره بنى حارثه[1]
برخى، نام پدرش را قِبْطى[۲] و قَنْطَر[۳] آوردهاند که گویا در نقل و استنساخ اشتباه شده است. وى از منافقان مدینه[4] و حتى از سرانِ آنان به شمار آمده است.[5] اوس با دو پسرش کَباثَه و عبدالله در جنگ احد شرکت کرد[6]؛ امّا چون کارزار برپیامبر(صلى الله علیه وآله) و مسلمانان سخت شد، همراه گروهىگریخت.[7] سخنى از پیامبر(صلى الله علیه وآله) خطاب به وىگزارش شده که نفاق وى و برادرش مِرْبَع را تأییدمىکند.[8]
اوسبن قیظى در شأن نزول:
1.اوسبن قیظى در جمع اوسیان و خزرجیان نشسته بود که پیرمردى کینهتوز از یهود با ابراز نگرانى از صمیمیت اوس و خزرج، از جوانى یهودى خواست تا با خواندن اشعارى، نزاعها و مفاخرات پیشین را در میان اوس و خزرج مطرح کند که این حربه، کارساز افتاد. اوسبن قیظى در رأس اوسیان قرار گرفت و افرادى از این دو قبیله ضمن تهدید همدیگر، در آستانه درگیرى بودند که پیامبر فتنه راآرام کرد. آیه 100 آلعمران/3 درباره اوسبنقیظى ودیگر مسلمانان سست ایمان که بازیچه آن مرد یهودى شدند فرود آمد[9] و به آنان هشدار داد که اگر از اهل کتاب فرمان برند، یهود آنان را به کفر باز مىگردانند: «یـاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا اِن تُطیعوا فَریقـًا مِنَ الَّذینَ اوتُوا الکِتـبَ یَرُدّوکُم بَعدَ ایمـنِکُم کـفِرین». نزول 5 آیه بعد نیز درباره همینرخداد است.[10]
2. به نقل برخى مفسران، آیه ۱۱ حشر/۵۹ درباره سران نفاق از جمله اوسبن قیظى نازل شد که به یهود بنى نضیر وعده همراهى، همدلى و همیارى داده، آنان را به پایدارى در برابر مسلمانان تشویق کردند.[11] آیه، ضمن برادر خواندن منافقان با یهودیان، آنان را دروغگو شمرد: «اَلَم تَرَ اِلَى الَّذینَ نافَقوا یَقولونَ لاِِخونِهِمُ الَّذینَ کَفَروا مِناَهلِ الکِتـبِ لـَئِن اُخرِجتُم لَنَخرُجَنَّ مَعَکُم ولا نُطیعُ فیکُم اَحَدًا اَبَدًا و اِن قوتِلتُم لَنَنصُرَنَّکُم واللّهُ یَشهَدُ اِنَّهُم لَکـذِبون = آیا منافقان را ندیدى که به برادران کافرشان از اهل کتاب مىگفتند: اگر اخراج شُدید، هرآینه با شما خارج خواهیم شد و درباره شما هیچ کس را فرمان نمىبریم و اگر با شما جنگیدند، بىگمان شما را یارى مىکنیم و خداوند گواهى مىدهد که آنان دروغ مىگویند».
3. در جنگ احزاب اوسبن قیظى و گروهى از منافقان که به حیلههایى درصدد فرار از جبهه جنگ بودند، در میان سپاه اسلام فریاد برآوردند: اى اهلیثرب! اینجا جاى ماندن نیست، باز گردید. او به همراه جمعى از بنىحارثه نزد پیامبر(صلى الله علیه وآله)آمدند و به بهانه اینکه خانههایشان بىحفاظ و در معرض شبیخون دشمن است، از حضرت اجازه خواستند تا به شهر باز گردند. آیه 13 احزاب/ 33 درباره آنان نازل شد[12] و از قصد آنان که گریز از جنگ بود خبر داد: «و اِذ قالَت طَـائِفَةٌ مِنهُم یـاَهلَ یَثرِبَ لا مُقامَ لَکُم فارجِعوا ویَستَـذِنُ فَریقٌ مِنهُمُ النَّبىَّ یَقولونَ اِنَّ بُیوتَنا عَورَةٌ وما هِىَ بِعَورَة اِن یُریدونَ اِلاّ فِرارا».وى بعدها به گوینده جمله «اِنَّ بُیوتَنا عَورَةٌ» معروفگردید.[13]
4. گفتهاند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) منافقى را که بدو ناسزا گفته بود، بازخواست کرد؛ امّا آن منافق سوگند یاد کرد که چنین نکرده است. آیه 14 مجادله/ 58 درباره او نازل شد[14]: «…وَ یَحلِفونَ عَلَى الکَذِبِ وَ هُم یَعلمُون = آنها به دروغ سوگند یاد مىکنند و خود مىدانند [که دروغ مىگویند]». برخى وى را اوسبن قیظى دانستهاند.[15]
5. در جنگ تبوک، گروهى از منافقان از جمله اوسبن قیظى به بهانههاى گوناگون از شرکت در جهاد سرباز زده، موجب نگرانى مسلمانان شدند که خداوند آیه 47 توبه/9 را درباره آنان نازل کرد[16]: «لَو خَرَجوا فیکُم ما زادوکُم اِلاّ خَبالاً ولاََوضَعوا خِلــلَکُم یَبغونَکُمُ الفِتنَةَ وفیکُم سَمّـعونَ لَهُم واللّهُ عَلیمٌ بِالظّــلِمین = اگر با شما بیرونآمده بودند، بر شما جز تباهى نمىافزودند و میانتان به سخنچینى و خرابکارى مىشتافتند، در حالى که درباره شما فتنهانگیزى و آشوب مىخواهند و در میان شماجاسوسان دارند و خدا به حال ستمکارانداناست».
منابع
اسباب النزول، واحدى؛ الاستیعاب فى معرفة الاصحاب؛ اسد الغابة فى معرفة الصحابه؛ الاغانى؛ البحر المحیط فى التفسیر؛ البدء و التاریخ؛ التبیان فى تفسیر القرآن؛ التکمیل و الاتمام لکتاب التعریف و الاعلام؛ جامعالبیان عن تأویل آى القرآن؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبى؛ الدر المنثور فى التفسیر بالمأثور؛ روض الجنان و روح الجنان؛ السیرة النبویه، ابنهشام؛ مجمع البیان فى تفسیر القرآن؛ المحبر؛ المغازى.
پی نوشت:
[۱]. السیرة النبویه، ج2، ص556؛ الاستیعاب، ج1، ص211؛ اسدالغابه، ج1، ص327.
[۲]. التبیان، ج8، ص323؛ روضالجنان، ج9، ص260؛ البحرالمحیط، ج8، ص460.
[۳]. روض الجنان، ج4، ص454.
[۴]. المغازى، ج2، ص416؛ السیرة النبویه، ج2، ص524؛ المحبر، ص469.
[۵]. الاغانى، ج9، ص195؛ روضالجنان، ج9، ص260؛ اسدالغابه، ج4، ص18.
[۶]. الاستیعاب، ج۱، ص۲۱۱؛ اسدالغابه، ج۱، ص327.
[۷]. المغازى، ج1، ص278.
[۸]. الاغانى، ج9، ص195.
[۹]. جامع البیان، مج3، ج4، ص32ـ33؛ اسباب النزول، ص99ـ100؛ السیرة النبویه، ج2، ص556ـ557.
[۱۰]. همان.
[۱۱]. جامعالبیان، مج14، ج28، ص59؛ تفسیر قرطبى، ج18، ص23؛ الدرالمنثور، ج8، ص115.
[۱۲]. جامعالبیان، مج11، ج21، ص163ـ164؛ التبیان، ج8، ص323؛ تفسیر قرطبى، ج14، ص97.
[۱۳]. المحبر، ص469؛ البدء و التاریخ، ج4، ص179؛ الاغانى، ج9، ص194.
[۱۴]. جامعالبیان، مج14، ج28، ص31؛ روضالجنان، ج19، ص87.
[۱۵]. التکمیل و الاتمام، ص410.
[۱۶]. جامعالبیان، مج6، ج10، ص186ـ187؛ مجمعالبیان، ج5، ص55؛ الدرالمنثور، ج4، ص212.
● برگرفته از سایت مرکز فرهنگ و معارف قرآن www.maarefquran.com نوشته سید عبدالرسول حسینىزاده
منبع:
- سایت مشاهیر تاریخ ما، اِنی کاظمی
- http://bashgah.net/fa/category/show/74046
تاریخ ما امیدوار است با انتشار بیوگرافی بزرگان تاریخ، قدمی در راستای بهبود وضعیت فرهنگی و حافظه تاریخی مردم کشورمان بردارد. / انی کاظمی