زندگینامه اشتفان گئورگه
شاعر اشتفان گئورگه در مورخ ۱۲ ژوئیه ۱۸۶۸ در دهاتی به نام «بودشایم» در کشور بزرگ آلمان چشم به جهان گشود.
زندگینامه اشتفان گئورگه
شاعر اشتفان گئورگه در مورخ ۱۲ ژوئیه ۱۸۶۸ در دهاتی به نام «بودشایم» در کشور بزرگ آلمان چشم به جهان گشود. از جانب پدرش که نامش اسلافش دهقان های «لرن» اصالت شمالی داشتند. که حدود چهارصد سال قدمت داشتند و خصلت فرانسوی و آلمانی را متحداً دارا بودند. گئورگه دوران کودکی را در بینگن گذرانید.گئورگه در ۱۲ ژوئیه ۱۸۶۸ در روستای «بودشایم» نزدیک بینگن آن در راین آلمان به دنیا آمد. از طرف پدر اسلافش دهقانهای «لرن» شمالی بودند که حدود چهارصد سال قدمت داشتند و خصلت فرانسوی و آلمانی را متحداً دارا بودند. گئورگه دوران کودکی را در بینگن گذرانید.
او حتی از زمان کودکی علاقهای عمیق به ساختمان و آهنگ زبان و ادبیات داشت و در نهسالگی زبانی مرموز و تازه ابتکار کرد که از لحاظ سیلاب از زبان مادریش قویتر بود. از ۱۸۸۱ در شهر دارمشتات به تحصیل لاتین و یونانی پرداخت و پس از فراغت از آن مطالعاتش را برای فراگیری انگلیسی، ایتالیایی و فرانسوی تا سال ۱۸۸۸ ادامه داد. با هدف بررسی زبانهای جدید شروع به سفر کرد و به لندن رفت ولی در آنجا دوستی به دست نیاورد و بعدها فقط یک بار برای دیدن ارنست داوسن به آنجا رفت. سپس به قسمت فرانسویزبان سوئیس رفت و پس از اقامت مختصری در شمال ایتالیا، به پاریس وارد شد.
او مدتی را در پاریس گذراند، جایی که در میان نویسندگان و هنرمندان در برنامۀ سهشنبهشبها (به انگلیسی: Tuesday soireés) که توسط استفان مالارمه شاعر برگزار میشد شرکت میکردند. او توسط آلبر سن پول به این مجمعکه در منزل استفان مالارمه برگزار میشد دعوت میشود. در این مجمع توسط مالارمه به پل ورلن معرفی گردید. پس از سفری به اسپانیای شمالی و پایتخت آن، به برلین بازگشت و به تدریس زبانشناسی و ادبیات پرداخت.
او از دهۀ ۱۸۹۰ درحالی که هنوز بیستساله بود شروع به انتشار شعر کرد. سالهای بعد باز به سفر پرداخت و در وین با هوگو فن هوفماناشتال شاعر اتریشی طرح دوستی ریخت و در اکتبر ۱۸۹۲ با کمک او و پل ژراردی شاعر بلژیکی روزنامهای به نام اوراق هنر (به آلمانی: Blätter für die Kunst) را انتشار داد.گئورگه به عنوان مؤسس و ویراستار در این نشریهٔ ادبی مهم فعالیت میکرد.
او همچنین در مرکز حلقهٔ ادبی و دانشگاهی حلقهٔ جورج (به آلمانی: George-Kreis) بود، که شامل بسیاری از نویسندگان جوان برجستهٔ آن روز (از جمله فریدریش گوندولف و لودویگ کلاوگز) میشد. علاوه بر به اشتراک گذاری علایق فرهنگی، این حلقهٔ ادبی منعکسکنندهٔ مباحث عرفانی و سیاسی آن روزگار نیز بود. گئورگه در همین جلسات به «کنتس بوهمی» شوابینگ، فانی زو رونلو معرفی شده و با وی دوست شد، کسی که گاهی اوقات این حلقهٔ ادبی را برای اقدامات و دیدگاههای ملودرام آن مورد تمسخر قرار میداد. گئورگه و نوشتههاش با جنبش انقلابی محافظهکار شناخته شد. او همجنسگرا بود و در عین حال از دوستان جوان خود را ترغیب به در پیش گرفتن یک زندگی مانند خود را میکرد.
قلمرو جدید اشتفان گئورگه
در ابتدای جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ او برای آلمان پیشگویی پایان غمانگیزی کرد و بین این زمان و ۱۹۱۶ شعر بدبینانهٔ جنگ (به آلمانی: Der Krieg) را نوشت. نتیجهٔ جنگ به واقعیت پیوستن ترسهای بدبینانهٔ او بود.در ۱۹۳۳ پس از به قدرت رسیدن نازیها، یوزف گوبلز به او پیشنهاد ریاست آکادمی جدید هنر را داد، که او از پذیرفتن آن سر باز زد. او همچنین به مراسم جشن تولد ۶۵ سالگیش که قرار بود برای وی بگیرند نرسید. در عوض او به سوئیس سفر کرد، جایی که او در نزدیکی لوکارنو و در چهارم دسامبر همان سال در لا گوما گیور درگذشت. پس از مرگ وی، حکومت آلمان میخواست او را در یکی از کلیساهای جامع دفن کند ولی معدودی از دوستان وی مانع شدند و بدنش قبل از حضور هیأت یک به نمایندگی از دولت ناسیونال سوسیالیست وارد کشور و در کلیسایی کوچک در کنار مینوزیو به خاک سپرده شد.