زندگینامه حامد ابراهیمپور
با زندگینامه حامد ابراهیمپور بیشتر اشنا شوید
حامد ابراهیمپور (زاده ۲۴ آبان ۱۳۵۸) شاعر، نویسنده و منتقد ایرانی است.
زندگینامه
حامد ابراهیمپور در ۲۴ آبان ۱۳۵۸ در تهران متولد شد. تحصیلات متوسطه در رشته علوم انسانی را در دبیرستان فرهنگ به پایان رساند وتحصیلات دانشگاهی خود را از سال ۱۳۷۷ دررشته حقوق قضایی و سپس حقوق عمومی دانشگاه تهران ادامه داد.
اولین مجموعه شعر او با عنوان یک مرد بی ستارهٔ آبانی که شامل غزل، مثنوی، چهارپاره و نیماییهای سروده شده در طی سالهای ۱۳۷۴–۱۳۷۸ میشد، توسط نشر تهران صدا در سال ۱۳۷۸ چاپ شده و جایزهٔ کتاب اول را در سال بعد ازآن کسب نمود. در سال ۱۳۸۷ «مجموعهای ازغزلهای سروده شده درطی سالهای۱۳۷۸–۱۳۸۶ خود را در کتابی به نام دروغهای مقدس» توسط نشر «پرنده» روانهٔ بازار کرد.
در این کتاب «ابراهیمپور» سبک خاصی از غزل مدرن را به نام «غزل فرافرم» به خوانندگان خود پیشنهاد کرد. غزل «فرافرم» با ارتباط نزدیک بین سینما، شعرکلاسیک و داستان و تغییر فرم کلاسیک به تناسب تغییر راوی، فضا و زاویه دید، فضا، دید و امکانات زبانی جدیدی را به غزل سرایان امروز معرفی کرد.
دروغهای مقدس در سال ۱۳۸۸ به عنوان برگزیده مشترک جایزهٔ شعر قیصر امین پور کتاب سال شعر جوان و نامزد نهایی کتاب سال جایزهٔ شعر خبرنگاران انتخاب شد.
در سال ۱۳۸۹ مجموعهٔ جدیدی ازشعرهای آزاد او در کشور آلمان با نام زنانی که هیچگاه نبوسیدم توسط شاعر و مترجم ایرانی حسین منصوری -پسرخواندهٔ فروغ فرخزاد- به زبان آلمانی ترجمه شد.
درهمین سال مردهها خواب نمیبینند گزیدهای از شعرهای سپید ۱۳۸۰–۱۳۸۸ او در دو دفتر به نامهای “آوازهایی برای زن شهریور” و” سردخانه ” به زبان فارسی در کشور آلمان –نشر گردون انتشار یافت. در سال ۱۳۸۹ دروغهای مقدس از نمایشگاه کتاب تهران جمعآوری شد و در نهایت بعد از ۵ سال ممنوعالچاپ بودن با حذف شعرهایی در نشر فصل پنجم به چاپ مجدد رسید.
در سال ۱۳۹۰ مجموعه شعر «با دست من گلوی کسی را بریدهاند» او توسط نشر شانی منتشر شد.در سال ۹۰ توسط نشر فصل پنجم مجموعههای “نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند ” و “به هزار دلیل دوستت دارم ” را منتشر کرد” مجموعه “نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند”کاندید جایزه کتاب سال خبرنگاران شده و در مراسم اختتامیه هشتمین دورهٔ این جایزه مورد تقدیر قرار گرفت.
در سال ۱۳۹۱ و ۹۲ و ۹۳ نیز مجموعههای “آلن دلون لاغر میشد و کتک میخورد، “براندویی که عرقگیر خیس پوشیده، “تریلوژِی” و “دور اخر رولت روسی او از سوی انتشارات فصل پنجم روانهٔ بازار شد.
در سال ۱۳۹۴ گزیدهٔ غزلهای او در کتابی تحت عنوان «به احترام سی و پنج سال گریه نکردن» منتشر شد. این کتاب در نمایشگاه کتاب همان سال توقیف و جمعآوری شد و واکنشهای مختلفی را در محافل ادبی و هنری برانگیخت.
حامد ابراهیم پور در سال ۱۳۹۵ با انتشار دو مجموعه داستان «اعترافات» و «پری سامورایی و قضایای دیگر» در کنار شعر، فعالیت رسمی خود را در حوزهٔ داستاننویسی نیز آغاز کرد.
او برگزیدهٔ هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی شعر فجر، دارای تندیس بلورین هشتمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر، دبیر جایزهٔ کتاب سال غزل و دبیر نشست ادبیبوطیقاست. ابراهیمپور وکیل پایه یک دادگستری و منتقد ادبیات و سینماست و در کنار اینها به تدریس شعر و ادبیات داستانی نیز میپردازد.
آثار منتشر شده
- یک مرد بی ستاره آبانی،انتشارات تهران صدا ،۱۳۷۸
- دروغهای مقدس، نشر پرنده ،۱۳۸۷،
- نگذار نقشهها وطنم را عوض کنند، نشرفصل پنجم، ۱۳۹۱
- با دست من گلوی کسی را بریدهاند، نشرشانی، ۱۳۹۱
- مردهها خواب نمیبینند، نشر گردون، برلین ۱۳۸۸
- آلن دلون لاغر میشد و کتک میخورد،انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۱
- به هزار دلیل دوستت دارم،انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۱
- براندویی که عرق گیر خیس پوشیده، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۲
- دور آخر رولت روسی ، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۲
- تریلوژِی، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۲
- به احترام سی و پنج سال گریه نکردن، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۳
- آوازهایی از طبقهٔ سوم، انتشارات فصل پنجم، ۱۳۹۴
- اعترافات (مجموعه داستان)، انتشارات آواژ، ۱۳۹۵
- پری سامورایی و قضایای دیگر (مجموعه داستان)، انتشارات آرادمان، ۱۳۹۵
- آقای هیچکس، نشر نیماژ، ۱۳۹۵
جایزهها
- رتبه اول شعر کلاسیک دانشجویان کشور۱۳۸۲
- رتبه اول جشن فرهنگ وهنر دانشجویان کشور۱۳۸۴
- [جایزه کتاب سال دانشجویی برای مرد بی ستاره آبانی ۱۳۷۹
- جایزه مشترک قیصر امین پور برای دروغهای مقدس۱۳۸۸
- کاندیدای جایزه شعر خبرنگاران برای دروغهای مقدس
- برگزیده نهمین جایزه کتاب سال شعر خبرنگاران برای براندویی که عرق گیر خیس پوشیده
- برگزیدهٔ هفتمین دورهٔ جشنوارهٔ بینالمللی شعر فجر
- تندیس بلورین هشتمین دوره جشنواره بینالمللی شعر فجر
نمونه شعر
وسط خون و گریه میافتی
پدرت ایستاده پشت در است
آل زیر لحاف میخندد
قابله داد میزند: پسر است!
شیر پر! روز بعد، مادر پر!
بعد از آن جنگ شد، پدر پرپر!
خانه پر! شهر پر! جوانی پر!
زندگی بازی کلاغ پر است…
درد داری، ولی نمیمیری…
بند نافت به درد بسته شده
از غم و ترس، درس میگیری …
پدرت روزگار بی پدر است…
زندگی چند پرسش دینی ست
زندگی جنگهای آیینی ست
زندگی نیست… شهر سوختهای
بعدِ نفرین یک پیامبر است
گفتی از زندگی و چک خوردی…
کار کردی، ولی کتک خوردی
وسط انقلاب و آزادی
یک خیابان به نام کارگر است!
به صدای اتاق مشکوکی
به نفسهای داغ مشکوکی
مزه کردی و عاشقی مثلِ
خوردن زهرمار با شکر است…
میروی قصه را تمام کنی
میروی روی چارپایه و بعد
از نفسهای مرگ میترسی
ترست از زندگی زیاد تر است…
از مجموعه شعر: |آوازهایی از طبقهٔ سوم /نشر: فصل پنجم