دكتر علي شريعتي در سال ۱۳۱۲ در روستاي مزينان از حوالي شهرستان سبزوار متولد شد.اجداد او همه از عالمان دين بوده اند.

مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های كودكی را در كاهك گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله: مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مكتب دار ده كاهك). دكتر در سال ۱۳۱۹ در سن هفت سالگی در دبستان ابن یمین در مشهد، ثبت نام كرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضا خان و اشغال كشور توسط متفقین، استاد (پدر دكتر)، خانواده را بار دیگر به كاهك فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابن یمین بر می گردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیت های استاد كم می شود. در این دوران تمام سرگرمی دکتر مطالعه و گذراندن اوقات خود در كتاب خانه پدر بود. دكتر در ۱۶ سالگی سیكل اول دبیرستان (كلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانش سرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.

▪ آغاز كار آموزی:

با گرفتن دیپلم از دانش سرای مقدماتی، دكتر در اداره ی فرهنگ استخدام شد. ضمن كار، در دبستان كاتب پور در كلاس های شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم كامل ادبی گرفت. در همان ایام در كنكور حقوق نیز شركت كرد. دكتر به تحصیل در رشته فیزیك هم ابراز علاقه می كرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. دكتر در این مدت به نوشتن چهار جلد كتاب دوره ابتدایی پرداخت.

این كتاب ها در سال ۳۵، توسط انتشارات و كتاب فروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ شد و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس شد. در سال ۳۴، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیات انسانی در مشهد، دكتر و چند نفر از دوستانشان برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام كردند. ولی به دلیل شاغل بودن و كمبود جا تقاضای آنان رد شد. دكتر و دوستانشان همچنان به شركت در این كلاس ها به صورت آزاد ادامه دادند.

تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شركت كنند. در این دوران دكتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را می آزمود. هفته ای یك بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گه گاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ می كرد. در این دوران فعالیت های او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شكل ایدئولوژیك به خود نگرفته بود.

▪ ازدواج :

در تاریخ ۲۴ تیرماه سال ۴۷ با پوران شریعت رضوی، یكی از همكلاسی هایش ازداوج كرد. دكتر در این دوران روزها تدریس می كرد و شب ها را روی پایان نامه اش كار می كرد. زیرا می بایست سریع تر آن را به دانشكده تحویل می داد. موضوع تز او، ترجمه كتاب «در نقد و ادب» نوشته مندور (نویسنده مصری) بود. به هر حال دكتر سر موقع رساله اش را تحویل داد و در موعد مقرر از آن دفاع كرد و مورد تایید اساتید دانشكده قرار گرفت. بعد از مدتی به او اطلاع داده شد بورس دولتی شامل حال او شده است. پس به دلیل شناخت نسبی با زبان فرانسه و توصیه اساتید به فرانسه برای ادامه تحصیل مهاجرت کرد.

▪ تحصیلات و اساتید :

دكتر در آغاز تحصیلات، یعنی سال ۳۸، در دانشگاه سربن، بخش ادبیات و علوم انسانی ثبت نام كرد. وی به پیشنهاد دوستان و علاقه شخصی به قصد تحصیل در رشته جامعه شناسی به فرانسه رفت. ولی در آنجا متوجه شد كه فقط در ادامه رشته قبلی اش می تواند دكتراییش بگیرد. پس بعد از مشورت با اساتید، موضوع رساله اش را كتاب «تاریخ فضائل بلخ»، اثری مذهبی، نوشته صفی الدین قرار داد. بعد از این ساعت ها روی رساله اش كار می كرد. دامنه مطالعاتش بسیار گسترده بود. در واقع مطالعاتش گسترده تر از سطح دكترایش بود. ولی كارهای تحقیقاتی رساله اش كار جنبی برایش محسوب می شد.

درس ها و تحقیقات اصلی دكتر، بیشتر در دو مركز علمی انجام می شد. یكی در كلژدوفرانس در زمینه جامعه شناسی و دیگر در مركز تتبعات عالی در زمینه جامعه شناسی مذهبی. دكتر در اروپا، به جمع جوانان نهضت آزادی پیوست و در فعالیت های سازمان های دانشجویی ایران در اروپا شركت می كرد. در سال های ۴۰ ۴۱ در كنگره ها حضور فعال داشت. دكتر در این دوران در روزنامه های ایران آزاد، اندیشه جبهه در امریكا و نامهء پارسی حضور فعال داشت. ولی به تدریج با پیشه گرفتن سیاست صبر و انتظار از سوی رهبران جبهه، انتقادات دكتر از آنها شدت یافت و از آنان قطع امید كرد و از روزنامه استعفا داد.

در سال ۴۱، دكتر با خواندن كتاب «دوزخیان روی زمین»، نوشته فرانس فانون با اندیشه های این نویسنده انقلابی آشنا شد و در چند سخنرانی برای دانشجویان از مقدمه آن كه به قلم ژان پل سارتر بود، استفاده كرد. دكتر در سال (۱۹۶۳) از رساله خود در دانشگاه دفاع كرد و با درجه دكترای تاریخ فارق التحصیل شد. از این به بعد با دانشجویان در چای خانه دیدار می كرد و با آنان در مورد مسائل بحث و گفتگو می كرد. معمولا جلسات سیاسی هم در این محل ها برگزار می شد. سال ۴۳ بعد از اتمام تحصیلات و قطع شدن منبع مالی از سوی دولت، دكتر علی رغم خواسته درونی و پیشنهادات دوستان از راه زمینی به ایران برگشت.

وی با دانستن اوضاع سیاسی – فرهنگی ایران بعد از سال ۴۰ که به كسی چون او – با آن سابقه سیاسی – امكان تدریس در دانشگاه ها را نخواهند داد و نیز علی رغم اصرار دوستان هم فكرش مبنی بر تمدید اقامت در فرانسه یا آمریكا، برای تداوم جریان مبارزه در خارج از كشور، تصمیم گرفت كه به ایران بازگردد. این بازگشت برای او، عمدتاً جهت كسب شناخت عینی از متن و اعماق جامعهء ایران و توده های مردم بود، همچنین استخراج و تصفیه منابع فرهنگی، جهت تجدید ساختمان مذهب. شریعتی از آبان ماه ۱۳۵۱ تا تیر ماه ۱۳۵۲ به زندگی مخفی خود روی آورد. ساواک به دنبال او بود و از تعطیلی حسینیه ارشاد به بعد، متن سخنرانی‌های شریعتی با اسم مستعار به چاپ می‌رسید. در تیر ماه ۱۳۵۲، علی شریعتی در نیمه شب به خانه‌اش مراجعه کرد و دو روز بعد به شهربانی مراجعه کرد و خودش را معرفی کرد. بعد از آن روز به مدت ۱۸ ماه به انفرادی رفت.

وی در ۲۹ خرداد ۱۳۵۶ در حالیکه سه هفته از سفرش به انگلستان می‌گذشت، در ساوت همپتون درگذشت. دليل رسمی مرگ وی حمله قلبی اعلام شد(هرچند مرگ وي به دليل نداشتن سابقه‌ي بيماري قلبي مشكوك بود). شریعتی وصیت کرده بود که وی را در حسینیهٔ ارشاد دفن کنند، ولی در قبرستانی کنار آرامگاه زینب کبری، در شهر دمشق نگهداری می‌شود و خانواده اش هزینه نگهداری جسد وی را متقبل شدند.

شریعتی در یک نگاه:

v 1312-تولد دوم آذر ماه

v 1319-ورود به دبستان «ابن یمین»

v 1325-ورود به دبستان«فردوسی مشهد»

v 1327-عضویت در کانون نشرحقایق

v 1329-ورود به دانشسرای مقدماتی «مشهد» v 1331-اتمام دوره دانشسرا و استخدام در اداره فرهنگ «مشهد» -بنیانگذاری انجمن اسلامی دانش آموزان -شرکت در تظاهرات خیابانی علیه حکومت موقت قوام السلطنه ودستگیری کوتاه مدت v 1332-عضویت در نهضت مقاومت ملی v 1333-گرفتن دیپلم کامل ادبی و انتشار کتاب (ترجمه)نمونه های عالی اخلاقی در بحمدون اثر کاشف الغطاء v 1334-انتشار کتابهای «ابوذر غفاری»و«تاریخ تکامل فلسفه».ورود به دانشکده ادبیات«مشهد»

v 1336-دستگیری به همراه ۱۶نفر از اعضای نهضت مقاومت در مشهد

v 1337-فارغ التحصیلاز دانشکده ادبیات،با احراز رتبه اول

v -24 تیر ماه ، ازدواج با یکی از همکلاسان خود به نام(بی بی فاطمه)شریعت رضوی

v 1338-اعزام به فرانسه با بورس دولتی به دلیل کسب رتبه اول -تولد فرزند اولش احسان -پیوستن به سازمان آزادیبخش الجزایر v 1339-بردن همسر و فرزند به فرانسه. -زندانی شدن در پاریس،به خاطر مبارزاتش در راه آزادی الجزایر v 1340-همکاری باکنفدراسیون دانشجویان ایرانی،جبهه ملی،نهضت آزادی نشریه ایران آزاد v 1341-مرگ مادر v -تولددومین فرزندش«سوسن»(زری) v -آشنایی با افکارفانون نویسنده انقلابی- عضو جبهه نجات بخش الجزایر –کتاب دوزخیان روی زمین وآشنایی با ژان پل سارتر

v 1342-تولد سومین فرزندش «سارا»

v -اتمام تحصیلات و اخذ مدرک دکترا در رشته تاریخ و گذراندن کلاسهای جامعه شناسی

v 1343-بازگشت به ایران و دستگیری در مرز و انتقال به زندان قزل قلعه پایان انتظار خدمت واز شانزهم شهریورماه انتصاب مجدد در اداره فرهنگ

v 1344-انتقال به تهران بعنوان کارشناس و بررسی کتب درسی

v 1345-استاد یاری رشته تاریخ در دانشگاه مشهد v 1347آغازسخنرانیهای او در حسینیه ارشاد و دانشگاه ها و انتشارکتابهای «اسلامشناسی مشهد»مجموعه آثار شماره ۳۰ واز «هجرت تا وفات». v 1350-تولد چهارمین فرزندش «مونا» v 1351-تعطیل حسینیه ارشاد وممنوعیت سخنرانیهای او v 1352-معرفی خود به ساواک و هیجده ماه زندان انفرادی در کمیته شهربانی

v 1354-خانه نشینی و آغاز زندگی سخت در تهران و مشهد

v 1356-هجرت به اروپا وشهادت