زندگینامه دکتر محمدرضا حکیم زاده موسس آسایشگاه کهریزک
دکتر محمدرضا حکیم زاده در سال ۱۲۹۳ در شهر لاهیجان متولد شد.
او تحصیلات ابتدایی اش را در آن زمان گذراند و برای ادامه ی تحصیل و گرفتن مدرک دیپلم به شهر رشت رفت . سپس برای ادامه تحصیل به دانشکده ی پزشکی دانشگاه تهران رفت. پس از آن دکتر حکیم زاده به منظور کسب علم بیشتر به کشور فرانسه نقل مکان کرد و پس از برگشت از فرانسه،او رسماً با سمت مدیر کل، اولین پرورشگاه و زایشگاه را در زادگاهش ایران احداث نمود و حتی او خانه ی پدری اش را صرف آموزش و پرورش افراد کرد.
مدتی نگذشت که مسئولیت ریاست بهداری شهر همدان و سپس مدیریت بیمارستان (نجات ) تهران را برعهده گرفت .و مدتی بعد به کمک جذامیان خراسان شتافت و خیلی زیاد تحت تأثیر حال آنان قرار گرفت. پس از آن او برای کمک از شهر خراسان به رشت رفت. بعضی وقت ها دکتر حکیم زاده به افراد سالخورده ای برمیخورد که فکر او را سخت مشغول خود میکرد نهایتا این موضوع سبب شد به فکر تهیه و احداث سرپناهی بیفتد تا محیطی را فراهم آورد که به دور از کشمکش های خانوادگی باشد تا بتوانند در این سن با آرامش زندگی کنند .
به همین علت،او آسایشگاه معلولین رشت را با نظم و شایستگی بسیار زیبایی احداث کرد. به طوری که آوازه و شهرت این کار بزرگ به تهران که از شهر های رو به رشد بود رسید و سبب شد از وجود اندیشه و توانایی های دکتر حکیم زاده در تهران نیز استفاده شود .
برای مطالعه ی ادامه زندگینامه دکتر حکیم زاده با ما همراه باشید.
خاطره ای تاثیر گذار برای دکتر حکیم زاده
در زندگینامه دکتر حکیم زاده آمده است، زمانی که رییس بیمارستان فیروز آبادی واقع در شهر ری بود در سن ۵۸ سالگی از محل کارش راهی منزل شد که ناگهان چشمش به سه فرد سالمند افتاد که آن ها بی جا و مکان در گوشه ای ایستاده بودند. بسیار کنجکاو شد و بعد از پرس وجو و پیگیری موضوع، متوجه آن شد که این سه مشکل جسمانی ندارند که برای درمان بخواهند به بیمارستان منتقل شوند، ولی به علت بالا بودن سن قادر به تأمین نیازهای خود نبوده و بی سرپناه مانده بودند.
او پس از این قضیه، از طریق دوستانش، منطقه ی متروکه ای را به طور امانت گرفت و آن سه را در آنجا اسکان داد و حتی خوراک و پوشاک مورد نیازشان را نیز از بیمارستان تهیه می کرد. دکتر حکیم زاده با گذشت زمان رفته رفته احساس کرد که افراد بسیاری هستند که با همین وضعیت روبرو می باشند، سپس به فکر مکانی بسیار بزرگ تر افتاد و با کمک گروهی از دوستان نیکوکار و خیر خود مکان بسیار بزرگتری را احداث کرد .
که درصد بسیاری از این اقدامات به صورت خیریه و کاملا به صورت رایگان صورت می گرفت. با گذشت سالیان پی در پی تغییرات بسیاری در ساختمان آسایشگاه کهیزک ایجاد شد، و امروزه این مرکز پذیرای افزون بر ۱۷۵۰ مددجو، سالمند و بیماران مبتلا به ام اس می باشد.
۹۵۰ کارمند(در رده های گوناگون) و بیش از ۷۵۰ بانوی نیکوکار و بیشتر از ۲۵۰ آقای نیکوکار به نظافت و استحمام این بیماران می پردازند. ۸۲ درصد از هزینه های آسایشگاه از خیرین و بقیه آن از سازمان های بهزیستی، کمیته ی امداد و سایر سازمان ها تأمین می گردد.
بخش های مختلف آسایشگاه کهریزک
آسایشگاه کهریزک شامل قسمت های مختلفی از جمله : توان بخشی که خود شامل : فیزیک درمانی( فیزیوتراپی)، کارگاه های سفالگری، قالیبافی، خیاطی، گلسازی، سواد آموزی، نمایش، موسیقی، مینیاتور، تذهیب، سراجی و نقاشی و … و بخش درمانگاه شامل : بازارچه ی تعاونی، قرنطینه، مسجد، گلخانه، ورزشگاه، مهدکودک و ……می باشد.
حتی در این مرکز اردوهای تفریحی- زیارتی نیز برپا می شود. سفر به قم، جمکران، شمال و مشهد و اردوهای یک روزه. به صورت کلی مدد جویان در اینجا تنها زنده نیستند بلکه آن ها نیز در آنجا زندگی می کنند و این از اهداف بسیار بزرگ آسایشگاه است، حتی مددجویانی وجود دارند که علی رغم محدودیت هایی یا امکانات آسایشگاه ازدواج می کنند و صاحب کار و زندگی می باشند.
جالب است بدانید در تمام اعیاد در آسایشگاه جشن گرفته می شود و روز عاشورا هم بسیار پر شور در این مکان برگزار می شود. اما از بارزترین آنها عید نوروز و روز عید قربان می باشد که علاوه بر ۱۸۵۰ رأس گوسفند به آسایشگاه آورده می شود. در این روز مددجویان به دور نمادی از کعبه می چرخند و دعای لبیک را همه باهم می خوانند.
واقعاً عشق همین جاست، توکجایی؟
در آسایشگاه کهریزک همه به هم مهر و محبت می دهند. مددجویانی که به قول خودشان با یک شکلات و با یک نقاشی زیبا، قصد تشکر کردن را دارند و همه عشق و احساس خودشان را تقسیم میکنند و این شاید تنها راه ابراز مهر و محبت بسیار زیاد آنان باشد.
زمانی که صبح روز تعطیل به اینجا می آیید، از آلودگی هوا هیچ خبری نیست و همه افراد مشغول فعالیت هستند.و در این مرکز هیچ فرقی بین افراد عادی و معلول نیست. تنها در این مکان، کرامت انسان ها ارزش دارد ، شهری در دل کویر، دانشگاه انسان سازی، جامعه شناسی، روان شناختی و…… همه خبرهای دنیا در اینجاست . در این مکان افرادی به ظاهر معلول و در بیرون افرادی به ظاهر سالم وجود دارد، اما آدم هایی که ظلم می کنند، به دزدی ، دروغ ، ریا ، غرور و … مشغولند . این صفات در آنان بیداد می کند اینها همه معلولیت های جامعه ما هستند.
صحبت های خانم بهادرزاده در مورده دکتر حکیم زاده
خانم بهادرزاده( رییس هیأت مدیره ی فعلی آسایشگاه) از اولین اشخاصی است که با دکتر حکیم زاده همکاری داشته است. او می گوید:« نخستین بار به صورت تلفنی با دکتر حکیم زاده صحبت کردم و از ایشان سوال کردم که آیا به چیزی احتیاج دارید برایتان بفرستم؟» در جواب گفتند:« خیر، اینجا همه چیز موجود است، خودتان بیایید.» گفتم:« کاری از دستمان برنمی آید.» پاسخ دادند :« شما می توانید بیایید ،خدا برکت این حرکت را می دهد.»
« با ورود به آسایشگاه کهریزک ، افرادی را دیدم که غذا و خوراکی کنارشان است، اما دستی برای خوردن آن ها ندارند . با ورود به اتاق به محض در خواست کسی برای آب، دیگران نیز تقاضای آب میکردند . لیوانی در دست گرفتم و سیرآب شان کردم. در آن موقع نیز تعداد مددجویان و مدد کاران حاضر در آسایشگاه کمتر بود.»
بر روی سنگ مزار دکتر حکیم زاده چنین نوشته شده است:« به پاداش و اجر خدمت ناچیز من همین بس که در جوار پاک شما آرمیده ام.» در سال ۱۳۵۸ قبل از رفتن به کشور آمریکا برای درمان،هرگز تلاش در آسایشگاه را تعطیل نکرد و همیشه راضی و خوشحال بود. زمانی که آسایشگاه شماره ی ۲ راه اندازی گردید، اشک در چشمانش حلقه زد و گفت:« چنین آسان مگیرش ، حاصل اشک ها و لبخند هاست. خیلی رنج کشیدم تا به این گنج با ارزش رسیدم . افتادم تا در نهایت برخاستم، کاشتم تا آراستم، شکستم تا پیوستم».
در نتیجه بعد از عمری کوشش و تلاش فراوان در بیمارستان« هوستن» چشم از جهان فروبست و داغ بی پدری بر دل تمام کسانی گذاشت که به او دل بسته بودند. زندگینامه دکتر حکیم زاده، درسی بزرگ برای تمام تاریخ است، برای همه ی عصرها و نسل ها.»