زندگینامه سید عبدالحسین لاری
حاج سید عبد الحسین فرزند سید عبد الله، معروف به مجتهد لاری یکی از علما و مراجع بزرگ استان فارس در قرن اخیر بود.
زادگاهش دزفول بود. در جوانی چند سال عتبات عالیات اقامت گزید و از محضر میرزای بزرگ و همچنین علامه کاظمینی، علامه ایروانی، آخوند خراسانی سالها استفاده نمود، و خود به مقام اجتهاد رسید. پس از خاتمه تحصیلات در شهرستان لار (و جهرم) سالها به خدمات دینی و تدریس علما اشتغال داشت. ابتدا چند سالی را در لار فارس بود و سپس به درخواست و اصرار مردم متدین و خدا دوست مردم جهرم، سنوات آخر عمر او به این دیار سپری گردید.
از تألیفات اوست: اکسیر سعادت، عقوبت حب دنیا، علم امام، معارف سلمان، حاشیه فوائد، حاشیه مکاسب، حاشیه قوانین، آیات الظالمین و تقریرات و خلافیات….
او در سال ۱۳۴۲ در جهرم وفات نمود.
ولادت
سید عبدالحسین لاری فرزند سید عبدالله در شب ولادت حضرت امام باقر علیه السلام است، شب جمعه سوم ماه صفر ۱۲۶۴ ق / ۱۸ اسفند ۱۲۶۶ ش دیده به جهان گشود.
آقا سید عبدالله نسب از شاه رکن الدین دزفولی میبرد و در واقع از ساداتی است که در ایران نشو و نما کرده است، او پس از چندی در شهر نجف اشرف سکنی گزید و در همانجا سید عبدالحسین به دنیا آمد.
تحصیلات
سید عبدالحسین پس از طی نمودن دوران نوباوگی با راهنمایی پدر تحصیل دانش را شروع نمود و بعد از اتمام دوره مقدماتی و سطح، در درس های خارج فقه و اصول «آیت الله العظمی سید محمدحسن شیرازی» حاضر شد. میرزای شیرازی در اندک مدتی از هوش سرشار شاگردش آگاهی مییابد و وی را مورد تجلیل قرار میدهد. سرانجام تلاش بیوقفه سید عبدالحسین او را به قوهاستنباط احکام الهی مجهز مینماید و در ۲۲ سالگی به درجه اجتهاد نائل میآید. آیت الله سید عبدالحسین موسوی با هجرت میرزای شیرازی از حوزه درس آیات دیگری هم استفاده مینماید. نام فقهای بزرگی که پس از آشنایی با دانش و فضل شاگرد به وی اجازه اجتهاد میدهند. چنین است:
- آیت الله شیخ محمدحسین کاظمی (متوفی ۱۳۰۸ ق)
- آیت الله محمد فاضل ایروانی (متوفی ۱۳۰۶ ق)
- آیت الله شیخ لطف الله مازندرانی (متوفی ۱۳۱۱ ق)
- آیت الله شیخ حسینقلی همدانی (متوفی ۱۳۱۱ ق)
آب حیات
ستمی که خون آشامان انگلیس به یاری رژیم قاجار در پیش گرفتهاند، زندگی مردم را به سیاهی کشانده و آب حیات را از آنان دریغ داشته است. مردم بسان چمن خشکیدهای در زیر پای چکمه پوشان انگلیس توان حیات از کف داده و به زردی گراییدهاند. فروغ زندگی از جنوب ایران رخت بربسته و خون و آتش و عفریت مرگ همه جا را فراگرفته است.
میرزای شیرازی به هیأت لارستان میفرماید: «در حال حاضر کسی را در نظر ندارم. مهلت دهید تا در این باره تدبیری کنم و شخص برازندهای را برای شما اختیار نمایم». هیأت برای زیارت مرقد مولای متقیان حضرت امام علی بن ابیطالب علیه السلام راهی نجف میشوند. در نجف اشرف با سید مرتضی کشمیری ملاقات مینمایند و سفره درد و رنج ستم را به آن بزرگ بازگو کرده، تقاضا میکنند تا با هجرت به لار رهبری آن دیار را بر عهده گیرد. سید با سابقه آشنایی که از آیت الله سید عبدالحسین لاری دارد، این مهم را شایسته وی میبیند و آنان را متوجه فقیه فرزانهای مینماید که در نجف اشرف با تدریس و تألیف فقه استدلالی به تربیت دانشجو مشغول است.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین لاری در چهل و پنج سالگی است و یکی از بزرگترین اساتید حوزه علمیه نجف. از این رو وقتی هیأت لاری از ایشان دعوت به عمل میآوردند، او با توجه به مسئولیتهای حوزوی، از قبول عزیمت به ایران خودداری میکند. حاج سید علی کبیر با سابقه آشنایی که از مردان خداجوی و مجاهد دارد، از همان برخورد اول، خصایص رهبری را در وجود سید لاری مشاهده میکند و رهبری لارستان را سزاوار چنین شخصیتی میداند. وی شوریده سر، از نجف به سامرا میرود و ماجرای نجف را با میرزای شیرازی در میان مینهد.
میرزای شیرازی رهبر امت اسلامی از منطقه حساس جنوب ایران و موقعیت استراتژیکی آن در مقابل استعمارگران آگاهی کامل دارد. همچنین از مجاهد مردانی که برای حفظ استقلال اقتصادی ایران در آن سرزمین تلاش های پیگیر نمودهاند و در «تحریم تنباکو» ایفای نقش کردهاند؛ دانشمندان مجاهدی چون سید علیاکبر مجتهد فال اسیری که با دعوت مردم به جهاد عمومی، خواب راحت را از چشم دشمنان اسلام ربود و پس از چندی از سوی قاجار به بصره تبعید گردید.
اعزام دانشمندی دیگر به این منطقه، تداوم رهبری سیاسی شیعه را فراهم میآورد. فرمان استاد و ولی فقیه برای دانشمند آگاهی چون سید لاری جوابی جز اطاعت نمیتواند داشته باشد. از همین رو تقاضای مردم لارستان را میپذیرد و آماده هجرت میگردد.
هجرت
ظلم و استبداد انگلیس به یاری رژیم قاجار موجب شد که مردم لارستان با گسیل هیأتی به عراق از میرزای شیرازی، فقیه مجاهد و مبارزی را طلب کنند که توان مقابله با ظلم و استبداد را داشته باشد.
میرزای شیرازی با ارسال نامهای سید لاری را از وقایع آشفته جنوب ایران باخبر میسازد و با استفاده از منصب ولایت فقیه برایشان فرض مینماید که به لارستان هجرت کند.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری در سال ۱۳۰۹ ق نجف اشرف را ترک میکند و به لارستان میرود. میرزای شیرازی هنگام خروج سید لاری خطاب به حاج سید علی کبیر و هیأت همراهش میفرماید: «با بردن آقا سید عبدالحسین به لارستان، نجف را به آنجا بردهای و گهواره فضیلت و دانش را از فرزند فضیلت و علم خالی گذاردی».
سید لاری در ایران با تأسیس حوزه علمیه لار، فعالیتهای مرکز بزرگ جهان شیعه را ادامه میدهد و دانشمندان و فقهای گرانقدری را در آن حوزه تربیت مینماید.
برخی از آنان عبارتند از: سید عبدالباقی موسوی شیرازی، سید عبدالمحمد موسوی لاری، سید محمدحسین مجتهد لاری، سید احمد مجتهد فال اسیری، سید عبدالمحسن مهری، سید اسدالله اصفهانی، سید ابوالحسن لاری، سید محمد سیرجانی، سید محمدعلی شریعتمداری جهرمی، شیخ محمدحسین لاری و شیخ عبدالحمید مهاجری نوایجانی. وی بسان دیگر علمای شیعه به اصل ولایت فقیه عقیده مند است و جدایی دین از سیاست را از شعراهای استعماری میداند و فقیه جامع الشرایط را نماینده حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف میشناسد که در دوران غیبت کبری نیابت عام دارد و وظیفهاش اجرای احکام اسلامی در جامعه است.
او نظامهای حاکم و دولتهای ستم پیشهای چون حکومت قاجار را دولت قانونی نمیداند و خود در صدد تشکیل حکومت است تا قوانین الهی را در جامعه اجرا کند. او میخواهد با تشکیل حکومت اسلامی به نظریههای فقه سیاسی اسلام وجود عینی بخشد و با اجرای عدل، مستضعفان جنوب را امیدی دوباره دهد ترغیب پیروان به آموزش نظامی و تشکیل گروههای مسلح در لار از جمله فعالیتهای او در این زمینه است. گروههایی که بعدها به «تفنگچیان سید لاری» و «چریکهای فارس و سید لاری» مشهور میشوند.
این سید مجاهد در تمامی مسائل فقهی علاوه بر جنبههای عبادی، به نقش اجتماعی و سیاسی آن توجه تام دارد و به موازات اعتقاد به ولایت فقیه، احیای امر به معروف و نهی از منکر و برپایی نماز جمعه را امری لازم میشمارد.
تهاجم فرهنگی
دولت انگلیس برای سلطه استعماری خود، عده زیادی توجهی مبلغ مسیحی را به ایران اعزام میدارد. کتب و نشریات بسیاری همراه این گروه است. آنان زیر پوشش دین مسیح برای ترویج فرهنگ مادی غرب آمدهاند تا جای پایی در منطقه جنوب ایران بازکنند و انگلیس به راحتی نقاط مهم و حساس را تصرف کند.
آیت الله لاری با توجه عمیقی که به مسائل اجتماعی ایران اسلامی دارد، این عمل انگلیس را ریشهیابی کرده فرمان اخراج مبلغان مسیحی را صادر مینماید. همچنین دستور میدهد تا کتاب گمراه کننده آنان جمعآوری شده، از بین برود. این فرمان از طرف مجتهد مقتدر لار برای دولت بریتانیا گران میآید. چه با این کار قدرت روحانیت شیعه و نقش رهبری آنان در جامعه تأیید میشود و مردم خداجوی فارس که از طرف دولت مستبد قاجار و استعمار انگلیس به تنگ آمدهاند، با نفوذ کلامی که از رهبر دینی خود میبینند، به سوی وی متمایل میگردند.
انگلیس برای از بین بردن فرمان سید و نقش چشمگیر آن، از دولت ایران میخواهد تا مجتهد لاری را در تنگنا قرار دهد و مؤاخذه نماید. دولت قاجار که به صورت دولت وابسته به کشورهای استعماری، ایران را اداره میکند «عین الملک» را مأمور رسیدگی به موضوع کرده، دستور میدهد تا با دریافت دو هزار تومان وجه کتب مصادره شده، سید لاری را از فعالیتهای سیاسی و فرهنگی بازدارد. این وجه در مقایسه با کل مالیات سالانه لارستان که چهار هزار و بیست تومان است، مبلغ زیادی است. عین الملک به لار میرود و با مشاهده نیروهای مصمم مجتهد لارستان و قاطعیت و سازش ناپذیری وی با عذرخواهی به تهران برمیگردد. با ناکامی عین الملک دیگر با قدرت مجتهد لاری و نظام پوشالی استبداد آشکار میشود و مردم لار بیش از پیش به رهبر خود گرایش پیدا میکنند.
حکومت اسلامی لارستان
پیروزی آیت الله لاری در مبارزه با جریان یهودیان مسلح و مبلغان مسیحی که انگلیس و دولت قاجار را به رسوایی کشید و ابهت آنان را در هم شکست، موجب گشت که مردم سید لاری را دانشمند دینی که تنها به عبادت بپردازد و نماز جماعت بخواند، به شمار نیاورند بلکه به مثابه رهبری آگاه و دلسوز و خداشناس که در مقابل ظلم میایستد و از هیچ چیز باکی ندارد، بشناسند. خانه سید لاری و کوچههای اطراف از آن پس تنها پناهگاه مردم ستم دیده گردید. آنان دفاع از مال و جان و ناموس خود را از وی میخواستند. موضوعی که سالهای متمادی ادامه داشت و کسی نبود تا در مقابل آن همه جفا بایستد.
سید برای مقابله با زورگویی و استعمار گروهی را تربیت کرده و با مسلح نمودن آن لباس عزا بر تن دشمنان اسلام کرده است. روز موعود فرامیرسد. مجتهد لارستان با بیانی قاطع وجوب انحلال رژیم سلطنتی قاجار را صادر مینماید: «واجب است تبدیل سلطنت امویه قاجاریه به دولت حقه اسلامیه».
رزمندگان سلحشور لارستان سپاه ستم را تار و مار کرده، عدهای را کشته و جمعی را اسیر مینمایند و اموال حاکمان دست نشانده استعمار مصادره میگردد. بدین ترتیب دانشمند مجاهد و فقیه سیاستمدار لار مردم ستم دیده فارس را از زیر یوغ زورمداران زرپرست رهایی میبخشد و فروغ عدل علوی را به ارمغان میآورد. حضرت آیت الله العظمی میرزای شیرازی وقتی از اقدامات سید مطلع میگردد، به منظور تأیید اقدامات وی و سپاسگذاری از او نامهای به وی مینگارد.
حضرت آیت الله سید عبدالحسین موسوی لاری با عقیده راسخ به اصل ولایت فقیه توانست حکومت اسلامی برپا نماید و احکام الهی را در آن به مورد اجرا گذارد. آموزش نیروی نظامی و احداث کارخانه اسلحه سازی از جمله اقدامات اولیه او در تأسیس حکومت اسلامی لارستان است. همچنین از دادن مالیات به دولت مستبد مرکزی خودداری نمود و پرداخت آن را تحریم کرد. و با چاپ تمبر برای حکومت اسلامی از پرداخت وجه به پست مرکزی و کاغذهای بهادار آن مقابله نمود.
روی تمبرها «پست ملت اسلام» نگاشته شد تا از تمبرهای دوره قاجار تمییز داده شود. نصب ائمه جمعه برای شهرها و قصبات مجاور از دیگر کارهای سید لاری است و تبلیغات عملی وی که با درستی کارگزاران حکومتی به نمایش گذارده شده است، هر روز بر وسعت حکومت اسلامی میافزاید. چنانچه بندرعباس، بندرلنگه، بوشهر، استان کرمان و فارس زیر نظر حکومت اسلامی قرار میگیرد.
اخبار حکومت اسلامی به مردم ستم دیده دیگر شهرهای ایران، خبر خوشی است که رایحه بهشتی از آن شنوده میشود و آیههای سبز امید را در دل جوانان میکارد. این پدیده یکی از عمدهترین و پرهیجانترین رویدادهایی است که مردم را به نهضتی بزرگ فرامیخواند.
مشروطهخواهی مردم شهرهای ایران که در اندک مدتی در تمام کشور به صورت فراگیر و پردامنه مطرح میشود، برخاسته از تجربه مبارکی است که مردم لارستان آن را به رهبری آیت الله لاری به ارمغان آوردهاند.