زندگینامه قمرالملوک وزیری خواننده
قمرالملوک وزیری | |
---|---|
قمرالملوک وزیری | |
اطلاعات | |
نام مستعار | قمر هزاردستان آواز ایران |
تولد | ۱۲۸۴ تاکستان، ایران |
ملیت | ایرانی |
مرگ | ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ (۵۴ سال) شمیران، ایران مدفن: گورستان ظهیرالدوله، دربند |
سبک(ها) | موسیقی سنتی ایرانی |
سالهای فعالیت | ۱۳۰۲-۱۳۳۸ |
ناشرین | کمپانی «هیز ماسترز ویس» کمپانی «پولیفون» رادیو |
قمرالملوک وزیری (زاده ۱۲۸۴ در تاکستان – درگذشته ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ در تهران) خواننده آوازهای سنتی ایرانی بود که در دورهٔ خود بسیار شهرت یافت. وی نخستین زن خواننده ایرانی بود که صدایش ضبط شد و نخستین زنی بود که در ایران بدون حجاب روی صحنه رفت. مهمترین عامل موفقیت شتابنده او نیاز زمانه به نو شدن و دگرگونی بود. وی در نوعدوستی و بخشش زیاده روی داشت، چنانکه اواخر عمر خود را به تنگدستی گذراند
زندگینامه
قمرالملوک وزیری که نام شناسنامهاش پیشتر «قمرخانم سید حسینخان» بود، نخستین زن در دوران تاریخ معاصر ایران بود که بیحجاب به خوانندگی در حضور مردان پرداخت. از وی به عنوان پرآوازهترین خواننده زن آوازهای سنتی ایران یاد میشود.
در جلد نخست کتاب سیمای هنرمندان ایران که بیش از یکصد و سی صفحه از قمرالملوک نوشتهاست، به “نقل از جهانشاه صارمی در آدینه شمارهٔ ۳۷” آمدهاست: «قمر در ۱۲۸۴ خورشیدی در تاکستان چشم به جهان گشود. پدرش سید حسن چهار ماه پیش از تولد او درگذشته بود. از دامان مادرش که طوبی نام داشت بیش از هشت ماه بهرهمند نشد و از هشت ماهگی تحت تکفل و سرپرستی مادربزرگش خیرالنساء ملقب به افتخارالذاکرین قرار گرفت».[۵] در هجده ماهگی مادرش به دلیل ابتلا به بیماری حصبه درگذشت و از این زمان تحت سرپرستی مادربزرگش که روضهخوان زنانه حرم ناصرالدین شاه بود قرار گرفت. او در جایی گفتهاست: «من مدیون تربیت اولیهٔ خودم هستم، چراکه همان پامنبری کردنها به من جرئت خوانندگی داد.»
در جوانی پس از آشنایی با مرتضی نیداوود با ردیف موسیقی ملی آشنا شد و راهش را برای کسب تجربیات از استادان دیگر هموار ساخت. کار پیشرفت قمر در مدتی کوتاه به آنجا رسید که کمپانی هیز ماسترز ویس (His Master’s Voice ) بهخاطر ضبط صدای او دستگاه صفحهپُرکُنی به تهران آورد. بعد از آن کمپانی پولیفون (Polyphone) هم آمد. به گفته ساسان سپنتا و امیرجاهد ۲۰۰ صفحه از قمر ضبط شدهاست.
قمر نخستین کنسرت خود را در سال ۱۳۰۳ در گراند هتل برگزار کرد. روز بعد نظمیه از او تعهد گرفت که بیحجاب کنسرت ندهد، زیرا در آن زمان، زنان بیچادر را در خیابانها دستگیر میکردند و به کلانتریها و بازداشتگاهها میبردند. اما این اتفاق باعث ریختن ترس زنان از خوانندگی و ورود خوانندگان دیگری چون ملوک ضرابی و روحانگیز شد.[۶] قمر عواید کنسرت را به امور خیریه اختصاص داد. قمر در سفر خراسان در مشهد کنسرت داد و عواید آن را صرف آرامگاه فردوسی کرد. در همدان در سال ۱۳۱۰ کنسرت داد و ترانههایی از عارف خواند. وقتی نیرالدوله والی خراسان چند گلدان نقره به او هدیه کرد، آن را به عارف پیشکش نمود، با اینکه عارف مورد غضب والی و دستگاه رضاشاه بود. در سال ۱۳۰۸ به نفع شیر و خورشید سرخ کنسرت داد و عواید آن به بچههای یتیم اختصاص داده شد. گشایش رادیو ایران در سال ۱۳۱۹ صدای قمر را به عموم مردم رساند.
قمر در پانزدهسالگی به ازدواج یک صاحبمنصب درآمد و پس از یک ماه طلاق گرفت. بعدها که سیساله بود (۱۳۱۴)، به عقد امینالتجار درآمد که این ازدواج هم دوام نیافت.
قمرالملوک وزیری در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۳۸ در شمیران، بر اثر سکته مغزی درگذشت.وی در گورستان ظهیرالدوله بین امامزاده قاسم و تجریش شمیران به خاک سپرده شدهاست.
روابط با سیاستمداران
او با دولتمردان رابطهای محکم داشت و اگرچه اهل سیاست نبود، مراوداتش با دولتمردان از او هنرمندی آگاه به مسائل سیاسی پدیدآورده بود. شهرت قمر به جایی رسیده بود که او در مورد شرکت در مهمانیها و جشن و سرورها خود تصمیم میگرفت و غالباً دعوت خانوادههای تهیدست را بر پذیرش دعوت بزرگان ترجیح میداد و بارها جواهرات اهدایی بزرگان را پس فرستاد یا میان نیازمندان تقسیم کرد.
او در جریان برپایی جمهوری، صدای رسای خود را در اجرای مارش جمهوری عارف رها کرد و مورد تحسین روشنفکران قرار گرفت. مرغ سحر سروده ملکالشعرا بهار در صدر این ترانههاست؛ ولی بهمحض آن که کشتیبان را سیاستی دگر آمد، رفتارشان با جمهوریخواهان عوض شد و عده زیادی گرفتار تعقیب و زندان شدند. شهرت قمر که آن هم آسان به دست نیامده بود او را از مکافات مصون نگاه داشت، ولی صفحات مارش جمهوری از بازار فروش بیرون ریخته شد و تا مدتها هر جا صفحه مارش پیدا میشد برای صاحبش دردسر میآفرید.
روابط با هنرمندان
با وجود رقابت با ملوک ضرابی و روحانگیز، دوستی بین آنها وجود داشت. ملوک ضرابی دربارهٔ وی گفتهاست: «قمر زیاد من و امثال من را جدی نمیگرفت. خود را بالاتر از ما میشمرد. البته بالاتر هم بود. میان ما بیشتر رفاقت بود تا رقابت».
همچنین بنان در وصف قمر الملوک گفته: «قمرالملوک ام کلثوم ایران است.»
در میان روشنفکران و قلمبهدستان نیز اشعاری برای قمرالملوک سروده شدهاست و مقالاتی تحسینآمیز بر کنسرتهای او نوشتهاند. او نیز شعر شاعران نام یافته را در کنسرتهای خود به کار میگرفت و برخی از اجراهای خود را به آنان تقدیم میکرد. عارف قزوینی، ایرجمیرزا و تیمورتاش وزیر دربار، شیفته او شده بودند.
نوشته روی سنگ قبر
تنها نه قمر بود هنرمند به عالم | روح مَلَکی بود که از چشم بشر رفت | |
آتشی در سینه دارم جاودانی | عمر من مرگیست نامش زندگانی | |
رحمتی کن کز غمت جان میسپارم | بیش از این من طاقت هجران ندارم |
بیت اول (تنها نه قمر بود) از عبدالله طالع همدانی است. بیت دوم و سوم (آتشی در سینه…) از حسین پژمان بختیاری است که شعر کامل آن را به آواز زیبایی خواند.
در وصف قمر
محمدحسین شهریار غزلی در مدح قمر الملوک وزیری سرودهاست:
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
آری قمر آن قُمری خوشخوان طبیعت
آن نغمهسرا بلبل باغ هنر اینجاست
ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام
برخیز که باز آن بت بیدادگر اینجاست
ایکاش سحر ناید و خورشید نزاید
کامشب قمر اینجا، قمر اینجا، قمر اینجاست
صدیق تعریف آلبوم ماه بانو را برای بزرگداشت او خواند و منتشر کرد.
ثبت نام قمر در سازمان ملل
سازمان ملل در سی و هفتمین نشست سالانه خود نام قمرالملوک وزیری و مهدی رجبیان را در پرونده سالانه خود ثبت کرد.