زندگینامه لویی داگر، نابغه صنعت فتوگراف
بیوگرافی لویی داگر، نابغه صنعت فتوگراف
لویی داگر، نابغه صنعت فتوگراف
نام: لوئی ژاک مانده داگِر
متولد: ۱۸ نوامبر ۱۷۸۷ – قریه کورمی آن پاریزی
مرگ: ۱۰ ژوئیه ۱۸۵۱ میلادی (۶۳ سال)
ملیت: فرانسوی
رشته فعالیت: هنرمند و شیمی
دلیل شهرت: اختراع فرایند داگرئوتیپ در عکسبرداری
انقلاب صنعتی در واقع انقلابی در جهان تصویر هم بود. پدید آمدن صنعت عکاسی یکی از مهمترین رخدادهای قرن هجدهم است که با انقلاب بزرگ صنعتی در اروپا گره خورده است. یکی از نخستین چهرههای اثرگذار و خلاق در صنعت عکاسی، نابغه فرانسوی یعنی لویی ژاکمانده داگر ( Louis Jacques Mande’ Daguerre) است. لویی داگر در سال ۱۷۸۷ در قریه کومی– آن- پَری زی واقع بر کرانه شمالی رود سن در نزدیکی پاریس به دنیا آمد. خانوادهاش از طبقه متوسط پایین محسوب میشدند؛ پدرش دفترنویس املاک خالصه سلطنتی در شهر اُرلئان بود.
دانشآموزی داگر جوان در چهارده سالگی پایان یافت. وی را به مدت سه سال در دفتر یک معمار به کارآموزی گماشتند و او در این مدت نقشه کشی و اصول پرسپکتیو را به خوبی آموخت. سپس به شاگردی دگوتی (Degotti) طراح معروف دکور تئاتر و اپرا درآمد و این دوره کارآموزی دوم نیز سه سال طول کشید. لویی داگر سپس دستیاری یک دکورساز مشهور دیگر به نام پره وست ( Prevost ) را برعهده گرفت و ۹ سال با او همکاری کرد. در سال ۱۸۱۳ وقتی داگر از پره وست جدا شد خودش دیگر طراح قابل و مبتکری بود که کارش را تماشاگران تئاتر و اپرا میپسندیدند.
یکی از نخستین کسانی که سعی کرد تصویر تشکیل شده در اتاقک تاریک را «ثابت» کند، فرانسوی دیگری به نام «ژ.ن. نیپس» بود. او از ماده ای به نام «اسفالتوم» یا «قیریهودا» که حلالیت آن در برخی از محلولها پس از قرار گرفتن در معرض نور کم میشد استفاده کرد.لویی داگر در حوالی سال ۱۸۲۲ تصویری کم و بیش دائمی از اتاقک تاریک به دست آورد. شاید عکس او را بتوان نخستین عکس دانست، اما تصویر به دست آمده رضایتبخش نبود و روش تهیهاش کارآیی نداشت. در همین زمان، داگر با نمکهای نقره که میدانست حساسیت بیشتری به نور دارند دست به آزمایش طرحهای خود میزد. وقتی از کار نیپس مطلع شد با او تماس گرفت و با یکدیگر شریک شدند. هنوز چندی از این شراکت نگذشته بود که نیپس ( در سال ۱۸۳۳) فوت کرد و اگر چه داگر سرپرستی پسر نیییبس، ایزیدور، را به عهده گرفت، اما به تنهایی به کار ادامه داد.
لویی داگر صفحههایی از مس نقره اندود بسیار صیقلی تهیه میکرد و آنها را در معرض بخار یُد که بر صفحهها لایه نازکی از یُدید نقره تشکیل میداد میگذاشت. داگر با استفاده از اتاقک تاریک، این صفحهها را در معرض نور قرار میداد و تصویر محوی به دست میآورد. وی روشهای گوناگون سعی کرد این تصویر را روشنتر سازد، اما موفقیت چندانی نداشت. روزی صفحه مصرف شدهای را که فقط تصویر بیرنگ و رویی بر آن نقش بسته بود و قصد داشت آن را برای مصرف مجدد تمیز کند، در اشکافی (قفسه در دار که در آن ظرف و… گذارند، شکاف) که مواد شیمیایی مختلفی در آن بود قرار داد. پس از چندین روز لویی داگر صفحه را برداشت و در کمال شگفتی مشاهده کرد که تصویر پررنگی بر سطح آن ایجاد شده است.
این از تصادفی که اتفاق افتاد. حال بپردازیم به اکتشافی که از «ذکاوت» و «ذهن مستعد» داگر سرچشمه گرفت. لویی داگر نتیجه گرفت که یک یا چند ماده از مواد شیمیایی درون اشکاف باید به نحوی تصویر را پر رنگ کرده باشند. به این سبب هر روز یکی از مواد شیمیایی را از اشکاف برمیداشت و صفحه یـُدید نقره مصرف شدهای را در آن قرار میداد. وقتی تمام مواد شیمیایی را از اشکاف خارج کرد، باز هم تصاویر پررنگ میشدند! وقتی اشکاف را دقیقتر بررسی کرد، چند قطره جیوه را که از دماسنج شکستهای بیرون ریخته بودند روی یکی از قفسهها پیدا کرد.
لویی داگر، نابغه صنعت فتوگراف
داگر نتیجه گرفت که بخار جیوه علت پررنگ شدن تصویراست و اندکی بعد این را به تجربه اثبات کرد. نتیجه این اکتشاف «داگرئوتیپ» بود؛ از آن پس تصویر برداران، عکسهای محو خود را با قرار دادن صفحه مصرف شده بر بالای فنجانی از جیوه که در حدود ۷۵ درجه سانتیگراد حرارت داده شده بود ظاهر میکردند.
لویی داگر ضمن شرح چگونگی کشف روش جیوهای، در آن هنگام که آزمایشهایی روی ترکیبات جیوه انجام میداد، گفت: «تنها یک قدم کوتاه با بخار جیوه فلزی فاصله داشتم و بخت بلند باعث شد همان یک قدم را بردارم.» (متاسفانه به دلیل خواص سمی شدیدی که اکنون برای بخار جیوه شناخته شده است، در آن زمان بسیاری از داگرئوتیپ کاران گرفتار بیماریهای سختی میشدند و حتی عدهای به مرگ زودرس میمردند.
داگر ئوتیپ یک عکس مثبت مستقیم بود. وقتی یُدید نقره در جاهایی که نور رسیده بود تجزیه شیمیایی پیدا میکرد، جیوه با نقره آزاد شده مخلوط میشد و مـُلغمه (فلزی که با جیوه ترکیب شده) روشنی به وجود میآمد. در قسمتهایی که نوری نتابیده بود، یُدید نقره در مراحل بعدی شسته میشد. وقتی زمینه تاریکی در آینه صفحه نقره اندود اولیه منعکس میشد، ملغمه نقره و جیوه تصویر روشنی ایجاد میکرد (اگر داگرئوتیپی را در زمینهای روشن، مثلا زیر نور چراغ یا آسمان روشن ببینید، تاریک و روشن تصویرمعکوس میشود). روشی که در ابتدا برای برداشت یُدید نقره دست نخورده استفاده میشد، شستوشویی ساده با محلول نمک (کلرید سدیم معمولی) بود، اما وقتی معلوم شد تیوسولفات سدیم (هیپو) عامل «ثابتکننده» بهتری است، روش شستوشو بهبود پیدا کرد.
بزرگترین دستاورد لویی داگر در کار طراحی دکور به وجود آوردن دیوراما (Diorama) بود، تماشاخانهای که مردم صرفا برای مشاهده پردههای نقاشی عظیم آن ( هر یک در حدود ۱۴ در ۲۲ متر) بلیت میخریدند. داگر در ابتدا با کنترل نور روز که از دریچههای سالن از لابهلای کرکرههایی که دستیارانش باز و بسته میکردند به نقاشیها میتاباند جلوههای متفاوتی از ساعات روز و شب را پدید میآورد و بینندگان را مسحور واقع نمایی چشماندازهای خود میکرد.
در سالهای بعد وقتی روشنایی با چراغ گاز نیز مرسوم شد، داگر نورپردازی مصنوعی را نیز به جلوههای تصویری دیوراما افزود. ابتکاریترین کارش ترسیم دو چشمانداز متفاوت در دو طرف پارچه نازک و تور مانند دکور بود که اول یکی و بعد با تغییر نور چشمانداز دوم نمایان میشد. دیوراما در سال ۱۸۲۲ در پاریس افتتاح و چون با اقبال عامه مردم روبهرو شد سال بعد شعبه آن را در لندن نیز برپا کردند.
اختراع فرایند داگرئوتیپ در عکسبرداری
در حوالی سال ۱۸۳۷ لویی داگر کم و بیش به پایان تحقیقات خود رسیده بود و راهی را که نیییبس برای برداشتن عکس آغاز کرده بود با ابداعات خود به آستانه استفاده عملی رسانده بود. یک لوحه سیمین داگرئوتیپ از این سال در دست است که گوشهای از استودیوی نقاش را نشان میدهد و در آن اشیایی از جمله چند نقش برجسته گچی، یک نقاشی قاب شده و یک کوزه با پوششی از حصیر بافته شده دیده میشوند. این قدیمیترین داگرئوتیپ یافته شده تا امروز است.
حالا این مساله اصلی باقی مانده بود که داگر با اختراعش چه بکند؟ قبل از هر کار داگر ایزودور نیییبس مفلس را راضی کرد که در شراکتنامه تجدید نظر کنند. در متن جدید تصریح شد که مسیو داگر حقیقتا مخترع شیوه داگرئوتیپی است و بعد قرار شد ترتیب نامهای دو شریک در عنوان رسمی شرکت معکوس شود و نام داگر مقدم بر نام نی یپس قرار بگیرد.
اقدام بعدی داگر این بود که از فرانسوا آراگو (F.Arago) رئیس رصدخانه پاریس دعوت کند به کارگاهش بیاید و شیوه برداشتن و ظهور داگرئوتیپ را از نزدیک تماشا کند. وی روز هفتم ژانویه ۱۸۳۹ گزارشی از این امر به فرهنگستان علوم فرانسه داد و گفت که اگر در ادامه تفحص خود از سودمند بودن و عملی بودن داگرئوتیپ اطمینان حاصل کند، خرید این اختراع را به دولت فرانسه توصیه خواهد کرد.
چند ماه بعد لایحهای در این باره به مجلس نمایندگان و مجلس سنای فرانسه تسلیم شد و دو مجلس پس از شنیدن گزارش دانشمندان و رویت نمونههای داگرئوتیپ قانع شدند و لایحه را تصویب کردند. قرار شد دولت فرانسه مادامالعمر ۶هزار فرانک در سال به داگر و چهارهزار فرانک در سال به ایزودور نی یپس بپردازد و در عوض آن دو پاکت لاک و مهر شدهای را که حاوی مفصلترین و دقیقترین توضیحات ممکن در مورد اختراع مذکور باشد تسلیم وزارت کشور فرانسه کنند.