مارلون براندو یک ساعت قبل از نیمه شب سوم آوریل  1924 (چهاردهم فروردین 1303) در زایشگاه اوماها به دنیا آمد. خانواده ی او جد اندر جد در نبراسکا زندگی می کردند اما اصل و نصبشان ایرلندی بوده است. مادرش دوروتی پن بیکر براندو – بیست و هفت ساله و پدرش مارلون براندو – بیست و نه ساله .
مارلون به نوعی دایره خانواده شان را کامل کرد. خواهر بزرگترش جاسلین تقریبا پنج ساله بود که مارلون به دنیا آمدو خواهر دیگرش فرانسیس تقریبا دو ساله  هرکدام اسم دیگری هم داشتند که در خانه با ان صدایشان می کردند. مادر(دودی)
پدر(بوی) جاسلین(تیدی) و فرانسیس(فرنی) و مارلون هم (باد)

در سال ۱۹۴۰ او به پانسيون نظامي فرستاده شد كه در آنجا شروع به تمرين‌هاي نمايش كرد ولي به خاطر سرپيچي از قوانين كمي پيش از فارغ‌التحصيلي اخراج شد. در سال 1943 براندو به نيويورك نزد خواهرش رفت و دركارگاه هنرهاي دراماتيك» ثبت نام كرد كه در آن‌جا با بازيگراني مثل «هدي بلافونت» و «شيلي و نيترز» آشنا شد. اولين معلمش در آن‌جا «استلا آدلر» (Stella Adler) بود كه اهل خانواده بزرگي از روسيه بود. او شعارش اين بود كه «بازي نكنيد، خودتان باشيد». او راهنماي براندو بود و از همان چيزهايي آموخت كه امروز به آن «متد بازيگري» مي‌گويند. آنچه «استلا آدلر» به دانش‌آموزان خود ياد داد اين بود كه چگونه نيروهاي دروني خود را كشف كنند تا به كمك آن‌ها، احساسات ببيننده خود را هم بيدار كنند. براندو يك‌بار درباره آدلر نوشت:«او به من ياد داد كه طبيعي باشم و سعي نكنم حسي را كه خودم هنگام بازي، لمس نكرده‌ام، تظاهر كنم»

او یکی از تاثیرگزارترین بازیگران تاریخ سینما است. بسیاری بهترین نقش او را پدر خوانده می‌دانند. این بازیگر آمریکایی در بین بسیاری از علاقمندان به سینما و منتقدان به عنوان «بهترین بازیگر تاریخ سینما» شناخته می‌شود.آنچنان که خودش بیان کرده هرگز فکر نمی کرده در جهان سینما به چنین شهرتی برسد و می گوید همه چیز اتفاقی شد.او در دوران نوجوانی وارد آکادمی نظامی شد ، ولی آن را نیمه تمام گذاشت و بعد ها به آکادمی بازیگری استلا آدلر (زنی که تا کنون یکی از بزرگترین استادان بازیگری مخصوصا در رشته تاتر شناخته می شود) رفت ، و سپس به تاتر برادوی راه یافت.در واقع بیشتر بازیگران بزرگ هالبوود مدتی را در تاتر برادوی خاک خورده اند.با نمایش اتوبوسی به نام هوس که بعد ها فیلم آن را نیز بازی کرد نامش سر زبانهاافتاد.همچنین نقد هایی که بعد از تاتر اتوبوسی به نام هوس در روزنامه ها نوشته شد یکی از دلایلی هست که مارلون براندو در تمام عمر خود رابطه ی خوبی با روزنامه ها و مجلات نداشت ، روزنامه ها در مورد این نمایش که مارلون در آن نقش یک مرد نظامی بی احساس و وحشی خوی را بازی میکرد نوشته بودند که مارلون براندو در حقیقت شخصیت خود را در این نمایش به صحنه برده است. اون بعد از سه سال پیایی بازی در نمایش اتوبوسی به نام هوس بالاخره قراردادهایی با کمپانی های سازنده فیلم نوشت و در اولین فیلم سینمایی اش به نام مردان که در آن نقش یک سرباز جانباز را بازی میکرد ظاهر شد.

او خیلی زودتر از هر کسی در جهان سینما راه خود را به سوی ترقی و شهرت باز کرد و طی سالها نقش آفرینی در مقابل دوربین همیشه به سلطان صحنه ها مشهور بود.

اولین فیلم مارلی اتوبوسی به نام هوس ساخته الیا کازان بود که نقش اول زن ان جسیکا تندی بود. و اولین بار به صورت نمایش در سالن اتل بری مور در تاریخ سوم دسامبر ۱۹۴۷ افتتاح شد. و او این فیلم را در ۲۳ سالگی بازی کرد.  

مارلون می گوید :همیشه فکر کرده ام که یکی از مزیتهای بازیگری این است که می توان عقده ها و احساسا تی را که معمولا در زندگی عادی نمی توان بیان کرد بیرون ریخت.

دومین فیلم او مردان ( سرباز فلجی که بعد از جنگ جهانی دوم در بیمارستان به سر می برد . ) تهیه کننده (استنلی کرامر)   فیلمنامه ( کارل فورمن )
کارگردان( فرد زینه مان ( Fred  Z innemann ) )
شیرهای جوان فیلم بعدی مارلون بود که ان را در سال ۱۹۵۷ بازی کرد.
زنده باد زاپاتا (براساس داستان زندگی یک انقلابی به نام املیا زاپاتا ) و در فیلم آنتونی کویین نقش برادر او را دارد.

مارلون در فیلم جولیوس سزار با اینکه نقش اول فیلم نیست ولی در نقش یک انقلابی مکزیکی به نام مارک آنتونی بازی خوبی را ارائه می دهد. کارگردان این فیلم جوزف منکویچ است.
پنجمین فیلم او وحشی (The wild one ) براساس رویدادی واقعی ساخته شد.
این فیلم ماجرای یک دسته موتورسوار که مردم شهر کوچکی را در کالیفرنیا
به وحشت انداختند. ( بعد از دیدن فیلم تی شرت، جین و کاپشن چرمی یکدفعه به سمبل شورش بدل شد). استنلی کریمر(تهیه کننده)   لارلو بندک ( کارگردان )و جان پاکستن ( فیلمنامه نویس) این فیلم هستند.
مارلون براندو می گوید : پس از تمام شدن وحشی ، چندین هفته نمی توانستم تماشایش کنم . وقتی که این کار را کردم از آن خوشم نیامده چون فکر می کردم زیادی خشن است.

در فیلم درباراندازنقشی که مارلون بازی کرد تری مالوی بود ، یک مشت زن حرفه ای سابق که کاراکترش از روی یک کارگر واقعی بندر ساخته شده بود که به رغم تهدید شدن به مرگ در دادگاه علیه دار و دسته ای که در بارانداز جرسی را اداره می کردند شهادت داده بود. 
 
۱۹۵۳ در نقش مارک آنتونی در جولیوس سزار
۱۹۶۴ داستان وقت خواب
۱۹۵۴ جانی در وحشی و ناپلئون در دزیره
۱۹۶۸ کندی    شب بعد از حادثه
در ۱۹۵۵ در فیلم آدمها و عروسکها نقش اسکای ماسترسن رابازی می کند
( قمابازی که عاشق یک گروهبان (( ارتش رستگاری )) می شود.
۱۹۶۶ تعقیب      آپالوزا
۱۹۵۸ شیرهای جوان (شاید هم ۱۹۷۵) اما اولی معتبر تر است .
۱۹۸۷ سوپر من
۱۹۶۳ آمریکایی زشت (The ugly American)
۱۹۶۷ انعکاس در چشمان طلایی
۱۹۷۰ بسوزان     و در سال 1971   شب رو
۱۹۷۶ اینک اخرالزمان (درباره جنگ ویتنام ) و به کارگردانی کاپولا
۱۹۷۲ دن کور لئونه در پدر خوانده ( او ۴۷ ساله بود و نقشش ۷۰ ساله )
۱۹۷۹ دراپوکالیپس  
۱۹۸۰ فرمول
۱۹۸۹ یک فصل سفید خشک
فیلم بعدی او شورش در کشتی بونتی
۱۹۹۰ نو آموز (شبیه نقش دن کورلئونه )
مرد وحشی(بازیگر نقش مقابل مری مورفی )
۱۹۹۸ پول باد آورده
قهوه خانه ماه اوت ( نقش یک مترجم  اوکیناوایی به نام ساکینی را بازی کرد که در تمام طول فیلم مشغول زد و خورد با گلن فورد یک افسر آمریکایی که ماموریت داشت دموکراسی و تجارت آزاد را برای جزیره به ارمغان آورد. )
۱۹۹۷ جزیره دکتر مورو    
سربازان یک چشم تنها فیلمی است که مارلی کارگردانی کرده است . اول قرار بوده استنلی کوبریک آن را کارگردانی کند ولی بعد که فیلمنامه را خوانده گفته که چیزی از آن سر در نیاورده و مارلون خود مجبور به این کار شده است. او در آن زمان ۳۵ سال سن داشت.
 فیلم دیگر او نسل فراری درباره یک نوازنده گیتار است که در شهر کوچکی در می سی سی پی سرگردان است تا اینکه با یک زن مسن آشنا می شود که آنا مانیانی نقش را بازی کرد .

مارلون براندو گفته :
در بهار ۱۹۶۵ برای دیدن یک زن فالگیر به یکی از محله های سرخ پوستان در آریزونا رفتم. زنی بود با چشمان سیاه و جذاب که از او خواستم از روی دستانم آینده ام را پیشگویی کند. مترجمی هم آنجا بود که صحبت هایش را ترجمه میکرد . زن مشتی برگ گل برداشت و روی سرم ریخت . بعد گفت “الکل نقش مهمی در زندگیت داشته “(مادر مارلون بر اثر مصرف زياد الكل درگذشه )خشکم زد . احساس کردم اعصابم کش می اید. او سخنش را ادامه داد )) پدر ومادرت هر دو مرده اند . ))
گفتم (( نه ، مادرم مرده و پدرم زنده است .))
هنوز دقیقه ای نگذشته بود که مرا پای تلفن خواستند. یکی از خواهرانم بود و گفت که پدرمان چند لحظه پیش مرد . نمی دانم چه شد که هر دو خندیدیم . نفسی کشیدم و گفتم (( خیلی به موقع بود. ))

( در سال ۱۹۶۶ در تاهیتی جزیرهای به نام تتی آروا را از پیرزن کوری خرید .)
مارلون در فیلم کنتسی از هنگ کنگ با چارلی چا پلین کار کرد.
جیلو پونته کوروود (کارگردان) در سال ۱۹۶۸ فیلمی ساخت به نام (شعله های آتش ) که مارلون در آن فیلم نقش یک جاسوس انگلیسی را به نام ویلیام واکر بازی کرد که نماد تمام اروپایی های بد جنس در مستعمره های قرن نوزدهم بود.
آخرین تانگو در پاریس . نقش مردی آمریکایی به نام پال را که تازه همسرش را از دست داده . پال رابطه پیچیده و پر ابهامی با دختر فرانسوی داشت که نقش آن را ماریا اشنایدر بازی می کرد.

در فیلم فصل خشک سفید نقش وکیل مدافع یک سیاهپوست را در آفریقای جنوبی که بی دلیل محکوم شده بازی می کند. و در فیلم کریستف کلمب نیز بازی کرد.

سرانجام مارلون براندو ستاره افسانه ای سینما روز جمعه ۲ ژانویه در سن ۸۰ سالگی درگذشت. (احتمالا بر اثر بیماری ریوی ).

منبع نوشته ها :کتاب آوازهایی که مادرم به من آموخت .
(سرگذشت مارلون براندو )
ترجمه ی نیکی کریمی هنرمند سینمای ایران
نویسنده  رابرت لیندزی