زندگینامه نوستراداموس بزرگترین پیشگوی جهان
نوسْتْراداموس (به فرانسوی: Nostradamus) با نام واقعی میشِل دو نُسْتْرِدام (Michel de Nostredame) (زادهٔ ۱۴ یا ۲۱ دسامبر ۱۵۰۳-درگذشتهٔ ۲ ژوئیه ۱۵۶۶) عطار و پیشگوی اهل فرانسه بود.
بسیاری از حوادث و جنگهای آینده، پس از اتفاق افتادن، پیشگوییشان به وی منسوب شدهاست.
پدر او «پیر دو نستردام» در یک خانوادهٔ یهودی متولد شد ولی او پس از ازدواج با یک زن کاتولیک به مسیحیت گروید. میشل نخستین فرزند آنها بود.
میشل دو نستردام در روز ۱۴ یا ۲۱ دسامبر سال ۱۵۰۳ در سن-رمی-دو-پروانس فرانسه به دنیا آمد. وی تحصیلات خود را در شهر اوینیون به پایان رساند.
میشل هنگام تحصیل به نجوم و ریاضیات علاقه بسیاری نشان میداد. با وجود این به خواست پدرش درسال ۱۵۲۱ در آموزشگاه پزشکی «مون پلیه» ثبت نام کرد.
در آنجا بود که با نویسندهٔ نامدار فرانسوی «فرانسوا رابله» آشنا شد و با تشویق او به سرودن شعر و نوشتن قطعات ادبی پرداخت.
در سال ۱۵۵۰ نخستین تقویم نجومی را که در آن پیشگوییهایی دربارهٔ رخدادها و اوضاع جوی سال بعد انجام شده بود، منتشر نمود.
در این سالنامه برای نخستین بار نام وی «نوسترآداموس» و شغل و زمینه مورد علاقهاش، پزشک و آستروفیل (یعنی دوستدار ستارگان یا نجوم) آورده شد.
کلمه آستروفیل به معنای دوستدار ستارهها است. نوسترآداموس این کلمهٔ ساختگی را به آسترولوگ یا «ستارهشناس» ترجیح داده بود.
از سال ۱۵۵۴ نوسترآداموس یادداشتهای خود را به صورت رباعی (دوبیتی) نوشت. صد رباعی نخست را با نام «سِنتِریِ نخست» یا «نخستین صدگانه» یا «صد شعر»، در ۱۵۵۵ منتشر کرد.
در سرآغاز این این رباعیها که خطاب به پسرش سزار نوشتهاست؛ تأکید میکند که سرنوشت بشر و آیندهٔ جهان را از روی حرکات ستارگان میتوان پیشگویی نمود و اینکه هر رباعی او گویای رخدادیست که در آیندهٔ دور یا نزدیک رخ خواهد داد.
تعداد این پیشگوییها که بیشتر به صورت رباعی است به ۹۶۵ عدد میرسد. علاوه بر این رباعیها او ۵۶ مُسَدَس (شش بیتی) هم دارد.
بطور کلی او در بیش از یک هزار رباعی و مسدس رخدادهای برجستهٔ گیتی را تا پایان سال ۱۹۹۹ میلادی پیشبینی کردهاست.
نوسترآداموس قید میکند که در پیشگوییهایش رمزها و محاسبههایی دارد که هر کس توانایی درک آنها را ندارد. این رمزها را او در نامهای که به «هانری دوم» پادشاه فرانسه نوشته، توضیح دادهاست.
خانوادهٔ پدری او اصالتاً یهودی بودند، اما پدرش، «گی گسنت»، در حدود سال ۱۴۵۵ به مذهب کاتولیک روی آورد و نام مسیحی «پیر» و نام خانوادگی «دو نستردام» را برای خود انتخاب کرد (این نام خانوادگی از روز مقدسی که در آن تشریفات گرایش وی به مذهب کاتولیک اجرا شد، گرفته شدهاست).
دِلفین، ژان (۷۷–۱۵۰۷)، پیر، هکتور، لوئیس، برتراند، ژان دوم (متولد ۱۵۲۲) و آنتونی (متولد ۱۵۲۳) از جمله خواهران و برادران نوستراداموس هستند.
در مورد کودکی نوستراداموس اطلاعات بیشتری وجود ندارد، با این وجود روایتی وجود دارد که بر طبق آن وی تحت آموزش پدربزرگ مادریاش «ژان دو سن رِمی» بودهاست.
سالهای تحصیل
نوستراداموس در ۱۵ سالگی وارد دانشگاه اوینگتن شد. کمی بیش از یک سال بعد (زمانی که وی به جای تحصیل «چهارگانه Quadriviuml» (هندسه، حساب، موسیقی و ستارهشناسی)
مشغول تحصیل «سهگانه Trivium» (دستور زبان، علوم بلاغه و منطق) بود، دانشگاه به دلیل ترس از شیوع بیماری «مرگ سیاه یا همان طاعون» تعطیل شد و او مجبور به ترک دانشگاه گردید.
در ۱۵۲۹ پس از چند سال کار کردن به عنوان عطار، برای تحصیل طب وارد دانشگاه «مونپلیه» شد. پس از اندک زمانی، دانشگاه از این که وی به عنوان «عطار» کار میکرده، اطلاع یافت و او را اخراج نمود، زیرا در آن زمان طبق مقررات دانشگاه عطاری ممنوع بود.
اسناد اخراج او(BIU Montpellier, Register S 2 folio ۸۷) در حال حاضر هنوز در کتابخانه دانشکده موجود است. با این وجود، برخی از ناشران و خبرنگاران بعدها وی را «دکتر» میخواندند.
او پس از اخراج از دانشگاه به کار خود به عنوان عطار ادامه داد و با ساختن «قرص رز» که گمان میشد ضد طاعون است، شهرت یافت.
ازدواج و کارهای درمانی
در سال ۱۵۳۱ جولس-سیسر اسکالیر که یک دانشمند رنسانس بود نوستراداموس را برای آمدن به اژان دعوت کرد.
نوستراداموس در آنجا با زنی که نامش مورد تردید است (احتمالاً Henriette d’Encausse) ازدواج کرد و او دو فرزند برای نوستراداموس به دنیا آورد.
در سال ۱۵۳۴ همسر و دو فرزند نوستراداموس احتمالاً از بیماری طاعون درگذشتند. پس از مرگ آنها، نوستراداموس به سفر ادامه داد و از فرانسه و احتمالاً از ایتالیا عبور کرد.
در بازگشتش در سال ۱۵۴۵، او به یاری پزشک مشهور «لوئیس سر» در جنگ علیه شیوع بیماری طاعون در مارسی پرداخت و سپس خود به تنهایی به مبارزه علیه این بیماری در منطقهٔ سال ون(Salon-de-Provence) و در ناحیهٔ مرکزی(Aix-en-Provence) پرداخت.
در نهایت نوستراداموس در سال ۱۵۴۷ در منطقهٔ «سالون» در خانهای که امروزه هنوز موجود است سکنی گزید. وی در آنجا با یک بیوه ثروتمند بنام «آن پونسارد» ازدواج کرد که این خانم سه پسر و سه دختر برایش به دنیا آورد.
بین سالهای ۱۵۵۶ تا ۱۵۶۷، نوستراداموس و همسرش یک سیزدهم سهام پروژه عظیم کانال که «آدام دی کراپون» برای آبیاری منطقه بی آب «سالون» و بیابان نزدیک آن از آب رودخانه دورانس طرح کرده بود، بدست آوردند.
پیشگویی
پس از بازدیدی دیگر از ایتالیا، نوستراداموس از طب به علوم ناشناخته یا علوم غریبه و پیشگویی روی آورد.
به دنبال شیوههای مرسوم آن دوره، نوستراداموس تقویم نجومی سال ۱۵۵۰ را نوشت و برای اولین بار نام خود را به پیروی از شیوهٔ لاتین از «نستردام» به «نوسترداموس» تغییر داد.
او از موفقیت نوشتن سالنامه چنان انگیزه یافت که تصمیم گرفت هر سال یک یا چند سالنامه نجومی بنویسد.
گفته میشود که کلاً در این اثرات نوستراداموس حداقل ۶ هزار و ۳۳۸ مورد پیشگویی، و حداقل ۱۱ تقویم موجود است که شروع تمامی آنها بر خلاف آنچه که گاهی تصور میشد در مارس نیست، بلکه در اول ژوئن است.
در پی نوشتن سال نامههای نجومی بود که نجیبزادگان و دیگر اشخاص مهم از نقاط دور تقاضای طالع بینی و اظهار نظر در مورد آینده را از نوستراداموس کردند و او بر خلاف آنچه که طالعبینان حرفهای انجام میدادند از «مشتریانش» میخواست که اطلاعات مربوط به جداول تولد را که طالع بینی بر اساس آنها بود دقیق ارائه کنند.
او سپس پروژه نوشتن کتاب یک هزار پیشگویی را آغاز کرد که شامل پیشگوییهای نامعلومی است که او را امروزه مشهور ساختهاست.
در پی خطری که او از جانب متعصبان مذهبی حس میکرد، با استفاده از نحو سبک «ویرجیل»، بازی با کلمات و استفاده از آمیزه زبانهایی مانند یونانی، ایتالیایی، لاتین و زبانهای منطقهای سعی در مبهم نمودن معانی نوشتههای خود کرد.
بنا به دلایل تکنیکی مربوط به انتشار پیشگوییها در سه نوبت، چنین به نظر میرسد که ناشر سومین و آخرین بخش تمایلی به شروع کار خود از «کتاب صد شعر» نداشتهاست. هیچ نسخهای از آخرین ۵۸ رباعی هفتمین قرن باقی نماندهاست.
رباعیهایی که در کتاب پیشگوییها(Les Propheties) چاپ شدند، با واکنشهای مختلفی روبرو شدند.
برخی بر این باور بودند که نوستراداموس برده شیطان و یک انسان ریاکار و دیوانه است؛ در حالیکه بسیاری از دانشمندان معتقد بودند رباعیات او پیشگوییهایی روحانی است، زیرا در سایه منابع نوشته شده پس از زمان کتب مقدس نوستراداموس نیز چنین ادعایی میکرد.
کاترین دو مدیسی همسر هنری دوم پادشاه فرانسه یکی از بزرگترین ستایندگان نوستراداموس بود. وی پس از خواندن تقویم نجومی نوستراداموس مربوط به سال ۱۵۵۵، که به تهدیداتی نسبت به خاندان سلطنتی اشاره داشت، او را به پاریس فرا خواند تا در مورد آن تهدیدات توضیح دهد و برای کودکانش طالع بینی کند.
در آن زمان نوستراداموس فکر میکرد که به دار آویخته میشود، اما در سال ۱۵۶۶ که از دنیا رفت، کاترین او را به عنوان مشاور و پزشک پادشاه انتخاب کرده بود.
در بیوگرافی نوستراداموس عنوان شدهاست که وی از اینکه به جرم بدعتگذاری مورد شکنجه قرار گیرد واهمه داشتهاست، اما نه پیشگویان و نه طالع بینان هیچکدام در این گروه قرار نمیگیرند و تنها زمانی که وی از جادو (خلاف طبیعت) برای این مقاصد استفاده میکرد، اینگونه خطرات وجود داشت.
در حقیقت ارتباط نوستراداموس با کلیسا به عنوان یک پیشگو و شفابخش روحانی درجه یک بود. زندانی شدن کوتاه مدت نوستراداموس در اواخر سال ۱۵۶۱ به این دلیل بود که وی سالنامه ۱۵۶۲ را بدون اجازه قبلی از اسقف منتشر کرد، در حالیکه مطابق فرمان جدید سلطنتی کسب اجازه لازم بود.
سالهای پایانی و مرگ
مقبره نوسترآداموس در Collégiale St-Laurent,Salon.
در سال ۱۵۶۶ بیماری نقرس که سالها باعث رنجش نوستراداموس شده بود، به ورم یا آب آوردگی تبدیل شد. در اواخر ژوئن او وکیل خود برای آماده کردن وصیتش فراخواند
که در آن تمامی داراییهایش را تا زمان تولد بیست و پنج سالگی پسرانش و تا زمان ازدواج دخترانش به علاوه ۳ هزار و ۴۴۴ کرون، با کم کردن اندک بدهیها، (کلاً حدود ۳۰۰ هزار دلار آمریکا) نزد همسرش تا زمان ازدواجش به امانت گذاشت.
پس از این یک متمم کوتاه به وصیتنامه افزوده شد. گفته میشود که وی در عصر روز ۱ ژوئن، منشی خود جین دی چاوینکی را فراخواند و به او گفت:
«“تو هنگام طلوع خورشید مرا زنده نخواهی دید.» ظاهراً صبح روز بعد بدن بی جان نوستراداموس در کف اتاق نزدیک تختش و میز افتاده بودهاست.
وی در کلیسای محلی Franciscan به خاک سپرده شد (بخشی از آن امروزه به رستوران La Brocherie ملحق شدهاست) اما در زمان انقلاب فرانسه دوباره جزء nostradamus-repository. org/cgi-bin/showtour. asp?img=12 Collégiale St-Laurent شد، جایی که آرامگاه وی امروزه در آنجا قرار دارد.
پیشگوییهای مهم
نوستر آداموس در رباعی بیستم سنتری نهم، فرار لوئی شانزدهم از پاریس و دستگیری او را در وارن پیش بینی کرده و در رباعی ۵۷ اعدام او را چنین پیش بینی میکند:
در میان یک اختلاف و هیاهوی شدید
سرانجام شیپور به صدا در خواهد آمد
جلاد سر او رااز تن جدا خواهد کرد
و سر خون آلود را به آسمان خواهد گرفت
پیش بینی شگفتانگیز آداموس در بارهٔ وقایع دوران بعد از انقلاب کبیر فرانسه مربوط به عهد ناپلئون و عاقبت کار اوست. در رباعی سیزدهم و سنتری هفتم چنین بیان میکند:
از بندری در یک سرزمین دور دست
مردی ریز اندامی به فرانسه خواهد آمد
او انقلابیون را کنار خواهد زد
و خود چهارده سال مستبدانه حکومت خواهد کرد
یکی از عجیبترین پیش گوییهای آداموس در مورد ظهور ناپلئون و نقش او در تاریخ فرانسه است. در رباعی ۶۰ و سنتری ۱ دربارهٔ ناپلئون چنین گوید:
در نزدیکی ایتالیا امپراطوری به دنیا خواهد آمد
که حکومت او برای فرانسه خیلی گران تمام خواهد شد
او پیروزیهای بزرگی به دست میآورد
اما نامش به عنوان یک قصاب در تاریخ میماند.
نوستر آداموس جنگ جهانی اول را در رباعی ۵۵ وسنتری ۹ چنین تصور میکند:
جنگ هولناکی در غرب تدارک دیده میشود
که کشتگان بی شمار به بار خواهد آمد
و بیماری واگیری که به دنبال آن میآید
انسانها و جانداران بسیار دیگری را از پای در خواهد آورد
نوستر آداموس تولد و ظهور هیتلر را در رباعی ۳۵ وسنتری ۳ چنین پیش بینی میکند:
در اعماق دور افتادهٔ غرب اروپا
کودکی در یک خانوادهٔ فقیر به دنیا میآید
او با زبانش تودههای مردم را اغوا خواهد کرد
و با نیروی عظیمی به شرق خواهد تاخت.
یکی از جالبترین پیشگوییهای او دربارهٔ ایران از صفحات ۳۴۰ و ۳۴۱ کتاب «نوستر آداموس» نوشتهٔ ژان شارل دوفن برون ترجمه میگیرد:
انقلاب، جنگ و گرسنگی ایران را فرا میگیرد
تعصب و هیجان مذهبی شاه را به زانو درمیآورد
و پایان کار او در فرانسه آغاز میشود
که یک مرد روحانی به آنجا هجرت کردهاست
شاه به علت ناچیز شمردن دشمن مقاومت نمیکند
و بعد به کار بردن اسلحه را زیان بخش میداند
زیرا به فکر سلطنت پسرش میباشد
و سرانجام ایران به دست روحانیون میافتد.