زندگینامه و آراء متیو لیپمن
فلسفه شناس مشهور آمریکایی
زندگینامه و آراء متیو لیپمن
و آراء متیو لیپمن در سال ۱۹۷۲ دانشگاه کلمبیا را به قصد تدریس در رشته فلسفه در کالج ایالتی مونتکلر ترک کرد و بعد از دو سال موسسه آموزشی خود را پایه گذاری کرد. او در این موسسه به آموزش، برنامه ریزی و انتشار کتاب هایی برای آموزشی فلسفه به کودکان مبادرت ورزید.
همسر اول پروفسور لیپمن، وینونا مور، اولین سناتور زن سیاه پوست نویوجرسی بود که البته سالها بعد این ازدواج به جدایی انجامید. همسر دوم لیپمن، ترزا اسمیت نیز در سال ۲۰۰۶ درگذشت و از او یک دختر به نام کارن باقی مانده است.
فلسفه برای کودکان
در میانه سالهای جنگ ویتنام، پروفسور لیپمن، متوجه شد که بسیاری از مردم آمریکا قادر به تشریح دیدگاه های خود در مورد جنگ به طور منطقی نیستند. وقتی از آنها در مورد نظرشان در مورد ادامه جنگ سوال می شد نمی توانستند به دور از احساسات، و با استدلال و منطق پاسخ دهند. او نگران بود که برای آموزش تفکر منطقی و فلسفی به بزرگسالان، دیر شده باشد از این جهت تمرکز خود را روی آموزش فلسفه به کودکان قرار داد.
نظریات متیو لیپمن در رابطه با آموزش فلسفه به کودکان، با دیدگاه بسیاری از نظریه پردازان آموزشی، از جمله ژان پیاژه در تضاد است از این جهت که پیاژه معتقد بود کودکان قبل از حدود ۱۱ سالگی، قابلیت تفکر انتزاعی را ندارند. بنابراین استدلال منطقی و تفکر انتزاعی نمی تواند در سنین پائین شکل بگیرد. بسیاری از آموزشگران نیز در مورد وارد کردن زمینه جدیدی به برنامه آموزشی به عنوان فلسفه برای کودکان، مردد بودند. اما لیپمن، در سال ۱۹۷۴ با پشتیبانی کالج ایالتی مونتکلر، نخستین موسسه خود را برای توسعه آموزش فلسفه برای کودکان تاسیس کرد و برنامه های خود را برای بیش از چهار هزار مدرسه در سراسر ایالات متحده امریکا و ۶۰ کشور دیگر و در قالب ۴۰ زبان مختلف ارائه داد.
رویکرد لیپمن به آموزش فلسفه برای کودکان، درگیر کردن ذهن آنها با سوالات جدی و مهم زندگی پیرامون آنها است. او معتقد بود که کودکان بالذات، دارای قابلیت تفکر منطقی هستند تنها کاری که باید در جهت پرورش قدرت استدلال آنها انجام داد، طرح سوالات و ایجاد جرقه های ذهنی برای به حرکت در آوردن قدرت منطق آنهاست. او به سبک بزرگان فلسفه قرون باستان، همچون افلاطون و ارسطو، کودکان را با سوالات فلسفی و وجودی رو به رو می کند و قدرت استدلال و تفکر منطقی را در آنها به وجود می آورد.
لیپمن، بر این باور بود که کودکان داغدیده بهتر از هر کس دیگری با سوالات فلسفی درمورد وجود خود و جهان خلقت رابطه برقرار می کنند برای مثال سوالاتی نظیر اینکه: “آیا روح حقیقت دارد؟” ، ” پدربزرگم بعد از مرگ به کجا می رود؟”، ” چرا زمان گاهی متوقف می شود؟”، ” پدرم از من خواست پسر خوبی باشم، خوب بودن یعنی چه؟” و ….
متیو لیپمن در طی تحقیقاتش دریافت که نه تنها کودکان می توانند مسائل فلسفی را درک کنند بلکه می توانند از پس حل معضلات فلسفی نیز برآیند. او تا سال ۱۹۸۳، برنامه درسی خود را در بیش از ۳۰۰۰ مدرسه در نیوجرسی، برگزار کرد و نتایج تحقیقات او دیدگاهش را تائید کرد که کودکان آموزش دیده، دو برابر بیشتر از کودکان در گروه گواه، (آموزش ندیده)، در سایر دروس خود پیشرفت تحصیلی نشان دادند.
تاسیس موسسه آموزش فلسفه به کودکان و طراحی برنامه درسی، تنها فعالیت های لیپمن نوبدند، او نویسنده ای چیره دست بود که چندین داستان و کتاب برای کودکان به رشته تحریر در آورد. کتابهای او عمدتا بر روی آموزش غیر مستقیم فلسفه به کودکان متمرکز بود و او با زبان کودکانه و بسیار ساده، الفبای فلسفه و تفکر منطقی را به کودکان می آموزد. نخستین کتاب او برای کودکان با عنوان ” کشف هری استولتمایر” در سال ۱۹۶۹ نوشته شد این نام برگرفته از شخصیت یکی از نمایش های ارسطو بود. برای مثال عبارات فلسفی ساده ای مثل اینکه “تمام خیارها، سبزی هستند” درست است اما لزوما ” تمام سبزی ها ، خیار هستند” درست نیست.
متیو لیپمن سرانجام در ۲۶ دسامبر ۲۰۱۱ در وست اورنج نیوجرسی، در سن ۸۷ سالگی درگذشت.