زندگینامه پیر امیدیار؛ موسس eBay، ثروتمندترین مرد ایرانی
میخواست جلوی نامزدش خودی نشان داده و او را تحت تاثیر قرار دهد که از اقبال بلندش نتیجهی این خودنمایی، شیوهی حراج و خریدوفروش را در کل جهان دگرگون کرد. با زندگینامهی «پیر امیدیار» موسس وبگاه خریدوفروش «ایبی» (eBay) همراه تاریخ ما باشید.
کودکی و تحصیل
«پیر (پییِر) مُراد امیدیار» در ۲۱ ژوئن ۱۹۶۷ در پاریس فرانسه متولد شد. پیشتر نامش پرویز بود که بعد از مهاجرت به آمریکا تغییرش داد. والدین ایرانی پیر برای تحصیل به فرانسه آمده بودند که آنجا با هم آشنا شده و ازدواج میکنند. مادرش «الٰهه میرجلالی امیدیار» یک زبانشناس مشهور و از استادان دانشگاه «سوربون» بود. پدرش جراح اورولوژی بود و با تلاش زیاد موفق شد در دانشگاه «جانز هاپکینز» ایالات متحده کار پیدا کند. به واسطهی کار پدر در ایالات متحده، پیر در کودکی به همراه خانواده به این کشور (ایالت مریلند) مهاجرت میکند.
علاقهاش به رایانه در دبیرستان «سنت اندرو»ی مریلند و در کلاس نهم شروع شد. اولین برنامهی رایانهایش را در ۱۴ سالگی و در کتابخانهی همین دبیرستان نوشت. سر کلاسهای مدرسه حاضر نمیشد و برای کار با رایانه به آزمایشگاه میرفت؛ بارها هم بهخاطر غیبت جریمه شد. مدیر مدرسه که علاقهی پیر به رایانه و برنامهنویسی را دید به جای مقابله با آن تصمیم گرفت در این مسیر هدایتش کند. او از پیر خواست برای کتابخانهی مدرسه برنامهای بنویسد که خودش کارتهای راهنمای کتابها را چاپ کند در عوض بابت کارش ساعتی ۶ دلار هم دستمزد بگیرد؛ هرچند مبلغ زیادی نمیشد ولی همین انگیزهای شد برای تلاش هدفمند در این زمینه. امیدیار بعد از دیپلم، تحصیلات دانشگاهی را در «تافتس» (Tufts) ماساچوست گذراند و در رشتهی علوم رایانه لیسانس گرفت.
دوران کارمندی و محک کارآفرینی
در دورهی لیسانس در یکی از شرکتهای زیرمجموعهی اپل به نام «کلریس» (Claris) مشغول شد و در آنجا برای کمک به برنامهنویسان مکینتاش اپل یک برنامهی مدیریت حافظه نوشت. آن برنامه را بهصورت آنلاین منتشر کرد و از کاربران خواست هر چقدر که میتوانند بابت نرمافزار بپردازند؛ ولی معدود وجوه دریافتی بهزحمت حتی هزینهی اجارهی صندوق پستیاش را تامین کرد.
پیر به همراه سه تن از دوستانش در ۱۹۹۱ یک شرکت نرمافزاری به نام Ink Development Corp در زمینهی Pen-Computing (رابط کاربری رایانه با استفاده از قلم استایلوس) تاسیس کرد. از دل آن، یک وبگاه تجارت الکترونیک به نام eShop بیرون آمد که بعدا خود شرکت هم به همین نام تغییر داده شد. Pen Computing در آن زمان یک فناوری جالبتوجه بود ولی این وبگاه eShop آنها بود که توجه شرکت مایکروسافت را به خود جلب کرد. مایکروسافت نهایتا این شرکت را در ۱۹۹۶ از امیدیار و شرکایش خرید.
راهاندازی eBay و شروع کارآفرینی
داستان شکلگیری وبگاه eBay بزرگترین حراجی آنلاین جهان به تابستان ۱۹۹۵ برمیگردد. پیر با «پالما وزلی» نامزد کرده بود؛ پالما کلکسیونر یک نوع بستهبندی آبنبات به نام Pez بود؛ او که میخواست مجموعهی خود را تا حد ممکن کامل کند از پیر کمک خواست.
امیدیار هم مثل هر تازهنامزد دیگر خیلی دوست داشت او را هیجانزده کند و خودی نشان بدهد یک صفحه در وبگاه شخصیاش درست کرد و اسمش را Auction Web (حراجی وب) گذاشت تا مردم از طریق آن کلکسیون خود را برای حراج عرضه کنند.
امیدیار: اصلا این طور نبود که برنامهریزی کرده باشم تا eBay را به یک تجارت بزرگ تبدیل کنم؛ وقتی این اتفاق خودش افتاد من فقط از آن بهدرستی استفاده کردم.
در کمال تعجب این صفحه با چنان استقبالی از سوی خریداران و فروشندگان مواجه شد که پیر مجبور شد برای حراجیاش یک وبگاه مستقل درست کند؛ همان موقع بود که اسم حراجی را به eBay تغییر داد. با دریافت هزینه بین ۲۵ سنت تا ۲ دلار برای قرار دادن هر آگهی حراج و درصد جزئی از هر فروش، توانست بهراحتی به درآمد خوبی از محلی که برای اجماع خریداران و فروشندگان درست کرده بود برسد.
پیر میگوید: «هیچوقت فکر نمیکردم شرکتی راه بیندازم و روزی به موفقیت برسد. تنها انگیزهام این بود که روی فناوریهای هیجانانگیز کار کنم؛ بهعلاوه اصلا این طور نبود که برنامهریزی کرده باشم تا eBay را به یک تجارت بزرگ تبدیل کنم؛ وقتی این اتفاق خودش افتاد من فقط از آن بهدرستی استفاده کردم.»
امیدیار آن موقع در General Magic، یک شرکت تلفن اینترنتی زیرمجموعهی اپل کار میکرد. کمکم شرکت خودش را با همان نام eBay ثبت کرد و وقتی تعداد حراجیها زیاد شد General Magic را ترک کرد تا تماموقت روی شرکت خودش متمرکز شود. در ماه مه ۱۹۹۸ امیدیار به عنوان رئیس هیات مدیرهی eBay، «مگ ویتمن» (Meg Whitman) را برای مدیریت عامل شرکت انتخاب کرد. ایبی تحت هدایت ویتمن بهسرعت رشد کرد و به خدمات خود را به کشورهای مختلفی چون استرالیا، کانادا، آلمان، ژاپن و بریتانیا گسترش داد و حتی برای توسعهی بیشتر چند شرکت را به تملک خود در آورد.
شرکتش تا آخر ۱۹۹۸ بیش از ۲٫۱ میلیون عضو داشت و از طریق آنها ۷۵۰ میلیون دلار درآمد کسب میکرد. این اعداد آنقدر وسوسهکننده بود که آمازون، غول تجارت الکترونیک هم به فکر تاسیس یک حراجی بیفتد. آمازون در ۱۹۹۹ حراجیاش را راه انداخت؛ کمی بعد وبگاههای کوچک دیگری هم برای این کار تاسیس شدند و حسابی کسبوکار را آشفته کردند. ایدهی حراجی آنلاین آنقدر گرفته بود که بسیاری از ناظران این صنعت پیشبینی میکردند این شیوه حراجی در آینده مدل غالب کسبوکار الکترونیک میشود. امیدیار در ژانویهی ۲۰۰۰ میلادی برای اولین بار به عضویت هیات مدیرهی یک شرکت دیگر در آمد. به او سمتی در شرکت ePeople پیشنهاد شد که یک فروشگاه آنلاین برای عرضهی پشتیبانی فنی بود.
علایق دیگر
پیر با درآمدی که بهدست آورده بود کمکم به فکر امور خیریه افتاد تا اینکه موسسهی Omidyar Network را برای این منظور تاسیس کرد. در کنار هدایت کسبوکار اصلی و موسسهی خیریهاش او که همیشه به دنیای خبرنگاری علاقهمند تصمیم گرفت بخت خود را در این زمینه هم محک بزند. روزنامهنگاری پژوهشی را خیلی دوست داشت و میخواست محلی برای جمع کردن و هدایت این روزنامهنگاران درست کند.
به سراغ «گلن گرینوالد»، گزارشگر سابق روزنامهی گاردین رفت. گرینوالد همان روزنامهنگاری است که اسناد محرمانهی آژانس امنیت ملی آمریکا (NSA) را «ادوارد اسنودن» (Edward Snowden) در اختیار داشت منتشر میکرد. در اوایل ۲۰۱۴ به همراه دو تن دیگر از خبرگان این حوزه وبگاهی با نام The Intercept راه انداخت که پشتیبانی مالی آن را امیدیار انجام میداد. هدف این مجموعه به گفتهی او ارایهی اخبار مستقل و آزاد است.
زندگی شخصی
پیر امیدیار که با «پالما وزلی» ازدواج کرده صاحب سه فرزند است. دارایی او طبق برآورد مجلهی فوربز تا سپتامبر ۲۰۱۶ بالغ بر ۸٫۱ میلیارد دلار است و با این دارایی ثروتمندترین ایرانی بهحساب میآید.
بارها در زندگینامهی بزرگان خواندهاید که از پیش برنامهای برای تاسیس کسبوکارشان نداشتهاند و مسیر، آنها را به سمت خود کشیده است؛ اگر این طور است پس چه وجه تمایزی در این کارآفرینان بوده که با میلیونها انسان بیبرنامهی دیگر متفاوت شدهاند و به موفقیتهای بزرگ رسیدهاند؟
نظرتان دربارهی خریدوفروش اینترنتی چیست؟ تا به حال کالایی داشتهاید که برای فروش آن از اینترنت استفاده کنید؟ یا کالایی را به این شیوه خریدهاید؟ تجربهی خود را با ما و دیگر خوانندگان در میان بگذارید.