زندگی نامه پیر لاپلاس، اخترشناس بزرگ فرانسوی
اولین مسئله مورد توجه لاپلاس، دنبال نمودن کار اسحاق نیوتن دانشمند انگلیسی بود. زیرا نیوتن قانون اصلی مکانیک آسمانی را یافته بود و لاپلاس میخواست این قانون را درمورد تمام اجسام منظومه شمسی بهکار برد. وی در ابتدا قوانین مکانیک سیارات را تعیین و عنوان کرد که اگرچه وضع سیارات نسبت به خورشید تغییر میکند ولی این تغییرات، تناوبی است.
لاپلاس تمام این اکتشافات را تحت عنوان «مکانیک آسمانی» (در پنج جلد) منتشر ساخت ولی چون فهم مطالبش برای همه مقدور نبود لذا کتاب «شرح دستگاه جهان» را با روش آسانتری نگاشت. لاپلاس همچنین درباره حرکت ماه، سیارات و ستارگان دنباله دار و جزر و مد دریاها، مطالعه و تحقیقات بسیار انجام داد و نظریه هایى ارائه نمود.
براساس نظریه سحابی لاپلاس، سحاب چرخنده بزرگی، مدت زیادی در فضا حرکت میکرده است. به مرور زمان، گازهای فروزانی از آن جدا شده، خورشید و سیارگان را تشکیل داده است و تکه جدا شده از سحاب، کرات مستقل و اقمارشان را بهوجود آورده است. نظریه لاپلاس گرچه با مخالفت هایى روبهرو شد اما سرانجام اعتبار و ارزش خود را بهدست آورد. با این حال، بیشتر شهرت او بهسبب ارائه فرضیه آفرینش و تشکیل جهان و منظومه شمسی است.
لاپلاس درباره تشکیل زمین بر این عقیده بود که زمین، میلیونها سال قبل، از ستاره مذاب خورشید جدا شده است. زمین از آن پس در فضای بی پایان به دور خورشید به چرخش درآمد و طی مرور زمان، سرد و سخت گردیده است. همچنین چون بخار اطراف آن را گرفته بود، بارانهای شدیدی باریده است و با پر شدن گودالهای این سیاره، دریاها پدیدار شدند.
لاپلاس در شیمی نیز دست به آزمایش هایى زد و به یافته هایى رسید. او ثابت کرد که مقدار حرارت لازم برای تجزیه یک جسم مرکب به عناصر سازنده آن، درست معادل حرارتی میباشد که هنگام ترکیب عناصر سازنده و تشکیل جسم مرکب بهدست میآید و این کشف، آغاز شیمی حرارتی بود.
در فیزیک نیز لاپلاس به اندازهگیری گرماسنجی مربوط به حرارت مخصوص مواد و به فعل و انفعالات شیمیایى و بیان فرمول ظاهراً زائد است، تغییرات یک گاز و بهکار بستن آن در تعیین سرعت سیر صوت پرداخته است. لاپلاس علاوه بر نجوم و ریاضیات، استاد بزرگ فیزیک نیز بود و درباره لوله های موئین و انتشار امواج صوتی، مطالعات فراوانی داشت.
پیر سیمون مارکویس لاپلاس، سرانجام در پنجم مارس ۱۸۲۷م در سن هفتاد و هشت سالگی جان سپرد و آخرین حرف او این بود: «آنچه میدانیم بسیار ناچیز و آنچه نمیدانیم، عظیم و وسیع است.»