زندگینامه عبدالرحمن شرفکندی
عبدالرحمان شرفکندی (به کردی: عهبدولڕهحمان شهرهفکهندی) (زاده ۲۵ فروردین ۱۳۰۰در روستای شرفکند بین بوکان و مهاباد– درگذشته ۲ اسفند ۱۳۶۹ در کرج)، متخلص به هژار (به کردی: ههژار)، شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگنویس، واژهشناس، محقق، اسلامشناس، مفسر و فرهنگنویس کُرد ایرانی بود. برخی منابع محل تولد شرفکندی را روستای شرفکند از توابع بوکان ذکر کردهاند.
از کارهای برجستهٔ او میتوان به ترجمهٔ کتاب قانون در طب ابن سینا از عربی به فارسی، ترجمهٔ منظوم رباعیات خیام از فارسی به کردی مرکزی و فرهنگ کردیبهکردی و فارسیِ هَهنبانَه بۆرینَه اشاره کرد. وی در سرودن شعر، تحت تأثیر شاعران برجستهٔ کُرد مانند احمد خانی، وفایی، ملای جزیری و قادر کویی بود.
هژار در جمهوری مهاباد بههمراه مامۆستا هێمن بهعنوان شاعر ملی کردستان برگزیده شد. وی همچنین در جنبش آزادیخواهی کردستان عراق به رهبری مصطفی بارزانی نیز مشارکت داشت. عبدالرحمن شرفکندی برادر سیاستمدار کُرد صادق شرفکندی است که در شهر برلین همراه چند سیاستمدار دیگر در جریان کنفرانس سالانه انترناسیونال سوسیالیست ترور شد، این ماجرا به ترور میکونوس شهرت یافت.
(تولد، کودکی و نوجوانی)
عبدالرحمن شرفکندی در ۶ شعبان ۱۳۳۹ (برابر با ۲۵ فروردین ۱۳۰۰ / ۱۴ آوریل ۱۹۲۱) در روستای شرفکند بین بوکان و مهاباد دیده به جهان گشود. عبدالرحمن دوساله بود که دامان محبت مادرش را از دست داد و از همان اوان کودکی، سختی و تلخی زندگی را تجربه کرد. پدر او به این دلیل که شخصی مذهبی بود و علاقهای که به عبدالرحمان سیوطی داشت، نام او را «عبدالرحمان» گذاشت.وی فرزند حاجی ملا محمد بور بود.دوران کودکی و نوجوانی را در حوزههای دینی و علمی در زادگاهش سپری کرد و در اوایل جوانی بههمراه خانوداهاش به روستای طَرَغه، از توابع شهرستان بوکان، اقامت گزیدند.او مدتی نزد سیدمحمد، که طلبهٔ جوانی بود، فرهنگ لغات عربی، معلقات سَبع و لامیّهالعجم طُغرایی اصفهانی را فراگفت و با اشعار نالی، شاعر معروف کُرد، آشنا شد. در مسجد بازار مهاباد، نزد ملاحسین مجدی قصیدهٔ بانت سعادِ کعب بن زُهَیر و لامیّهالعرب ابن وردی را آموخت. سپس به خانقاه شیخ برهان بازگشت و تا هفدهسالگی برای فراگیری دانش به اکثر روستاها و شهرهای حوالی بوکان سفر کرد. او ازآنجاییکه به شعر علاقه داشت، دواوین شعرای زیادی را خواند و اشعار فراوانی از حفظ داشت.
(اوایل جوانی و مرگ پدر)
با مرگ پدر در سال ۱۳۱۷ خورشیدی، عهدهدار مسئولیت خانواده شد. تحصیل را رها کرد، به کسبوکار روی آورد و به شهر بوکان نقل مکان کرد. مدتی در ادارهٔ دخانیاتِ بوکان به کار پرداخت. ازآنجاکه اهل شعر بود، در آن ایام به سرودن شعر روی آورد و اشعار انتقادیِ طنزی در باب مسائل غیراخلاقیِ رایج در ادارات آن زمان سرود. او در شعر، «هژار» (به کردی: ههژار) (بهمعنی بینوا، بیچاره، ندار) را بهعنوان تخلص برای خود برگزید. نخستین دیوان اشعارش را با نام آلکوک در ۱۳۲۵ خورشیدی در تبریز منتشر کرد. هژار، بهدلیل مسائل سیاسی، مدت دو ماه در شهر سقز به زندان افتاد، ولی هنگام انتقال به مهاباد، گریخت و به عراق رفت. در آنجا بهعلت کار زیاد سخت بیمار شد و به بیمارستانی در جبل لبنان انتقال یافت. او مدت دو سال در جبل لبنان به مطالعه پرداخت و اطلاعات خود را در زمینهٔ زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد. با بازگشت به عراق، به عضویت مجمع علمی آن کشور درآمد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و برخی اشعار و مقالاتش را منتشر کرد. هژار سه سال نیز در سوریه اقامت گزید و عاقبت، بعد از هفده سال، به ایران بازگشت و در عظیمیهٔ کرج اقامت گزید.
(بازگشت به ایران)
با بازگشت به ایران، بهرام فرهوشی در دانشگاه تهران، ترجمهٔ کتاب قانون در طب، تألیف ابن سینا را از عربی به فارسی به او پیشنهاد داد.در ازای دستمزد مختصری، و با ترجمهٔ اولین کتاب (مجلد) از این اثر، در محافل علمی و ادبی راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگستان زبان ایران درآمد. با تلاش سخت و خستگیناپذیر، بیشتر ساعات شبانهروز را به تحقیق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سایهٔ این کار، آثاری را در زمینههای مختلف علمی و ادبی و فرهنگی نوشت، که از آن جملهاند: شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیری (معروف به ملای جزیری)، ترجمهٔ دورهٔ کامل کتاب قانون ابن سینا در هفت مجلد، گردآوری هَهنبانَه بۆرینَه (فرهنگ جامع لغات کردی به کردی و فارسی)، زندگینامهٔ خودنوشتش با عنوان جێشتی مجێور (بهمعنی «شلمشوربا»)، و بالاخره ترجمهٔ کامل قرآن به زبان کردی مرکزی.
هژار، سرانجام بر اثر بیماری در روز پنجشنبه دوم اسفندماه ۱۳۶۹ در تهران درگذشت. جنازهٔ او را به مهاباد منتقل کردند و درحالیکه شهر در ماتم نشستهبود و جمعیت انبوهی از دور و نزدیک برای وداع با وی گرد آمدهبودند، با تجلیل بسیار، که حتی مسعود بارزانی، رئیسجمهور کنونیِ اقلیم کردستان عراق نیز حضور داشت، تا گورستان بُداق سلطان مشایعت شد و در کنار هێمن و ملا غفور دباغی به خاک سپرده شد.
هژار در طول زندگیاش خدمات فرهنگی و علمی زیادی انجام داده که میتوان به برخی از آنها در اشاره نمود.
تألیف
دیوان اشعار: آلکوک
دیوان اشعار: بۆ کوردستان
فرهنگ کردی به کردی و فارسی: هَهنبانَه بۆرینَه
زندگینامهٔ خودنوشت: جێشتی مجێور (شلمشوربا)
ترجمهها از عربی به فارسی
ترجمهٔ قرآن کریم به کردی: قرآنی پیرۆز
هۆزی گاوان
قانون در طب از ابن سینا
آثارالبلاد و اخبارالعباد از زکریای قزوینی
تاریخ سلیمانیه
روابط فرهنگی ایران و مصر
ترجمهها از فارسی به کردی
فرهنگ لغت عمید از حسن عمید
یک، جلوش تا بینهایت صفرها از دکتر علی شریعتی
پدر، مادر، ما متهمیم از دکتر علی شریعتی
آری این چنین بود برادر از دکتر علی شریعتی
عرفان، برابری، آزادی از دکتر علی شریعتی
شرفنامهٔ بدلیسی از شرفخان بدلیسی
رباعیات خیام از عمر خیام
تاریخ اردلان از مستوره اردلان کردستانی
ترجمه از کردی
از کردی کرمانجی به کردی سورانی: مهم و زین از احمد خانی
به کردی سورانی: شرح دیوان ملا احمد جزیری