تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

امام‌ ابوجعفر محمد بن علی ۲

ادامه بخش اول : در همه‌ منابع‌ از دو پسر امام‌ به ‌نامهای‌ علی‌الهادی‌*(امام‌دهم ‌شیعیان‌) و موسی‌ مُبَرقَع‌*یاد شده ‌است‌(برای ‌نمونه‌ رجوع کنید به حسن‌بن‌ محمد قمی‌، ص‌۲۰۱؛ دلائل ‌الامامه‌، ص‌۳۹۷؛ مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۹۵؛ فضل‌بن‌ حسن‌ طبرسی‌، ۱۴۱۷، ج‌۲، ص‌۱۰۶) که ‌نسل ‌امام ‌از طریق‌ این ‌دو ادامه ‌یافت‌(رجوع کنید به ابن‌عنبه‌، ص‌۲۴۲؛ ضامن‌بن ‌شدقم‌، ج‌۲، قسم‌۲، ص ۴۲۹). در برخی‌ کتابهای ‌انساب‌، با اختلاف‌، پسران ‌دیگری ‌به ‌امام نسبت ‌داده‌ شده‌ است‌(رجوع کنید به عمری‌، ص‌۱۲۸؛ فخررازی‌، ص‌۷۸؛ ضامن‌بن ‌شدقم‌، همانجا). که ‌در منابع ‌کهن ‌ذکری ‌از آنان‌ نیست‌. نامهای ‌دختران‌ گوناگون ‌ذکر شده ‌است‌؛ شیخ‌مفید(۱۴۱۴،همانجا؛ نیز رجوع کنید به فضل‌بن ‌حسن‌ طبرسی‌، ۱۴۱۷، ج۲‌، ص۱۰۶‌؛ ابن‌شهرآشوب‌، ج‌۴، ص‌۳۸۰؛ ابن‌صباغ‌، همانجا)، از دو دخترِ وی ‌به‌ نامهای ‌فاطمه‌ و اَمامه ‌یاد کرده‌است‌، اما در دلائل‌الامامه‌ (ص‌۳۹۷؛ نیز رجوع کنید به حسن‌بن ‌محمد قمی‌، همانجا؛ طبرسی‌، ۱۴۰۶، ص‌۱۳۰؛ ابن‌شهر آشوب‌، همانجا) نام‌ دختران‌امام‌، خدیجه‌، حکیمه ‌و ام‌کلثوم‌ ضبط ‌شده ‌است‌. فخر رازی‌(همانجا) نامهای‌ بهجت‌ و بَریهه ‌را نیز بر آنها افزوده‌ و یادآور شده‌ که‌ از هیچ‌یک ‌از دختران‌ نسلی ‌نمانده ‌است‌. ظاهراً مادر همگی‌ فرزندان ‌امام‌، سمانه‌ بوده ‌است‌(رجوع کنید به حسن‌بن‌محمد قمی‌؛ ضامن‌بن ‌شدقم‌، هماجاها).

شمایل ‌و سیره‌. در منابع‌، در باره‌ اوصاف‌ ظاهری‌ امام‌ روایاتی ‌آورده‌اند، اما بیش‌ از همه‌، بر صفات‌ و رفتارهای‌ اخلاقی ‌ایشان‌ تأکید شده‌است‌؛ چنان ‌که ‌لقب ‌جواد حاکی ‌از آن‌ است‌ که ‌آن ‌حضرت‌ اهل ‌دهش ‌و بخشش‌ و به ‌سخاوت‌ مشهور بود (رجوع کنید به ذهبی‌، ج‌۵، ص‌۴۴۶؛ برای ‌مواردی ‌از بخششهای‌ وی‌ رجوع کنید به خصیبی‌، ص‌۳۰۲؛ کشّی‌، ص‌۲۴۵؛ ابن‌شعبه‌، ص‌۴۵۷). ایشان ‌در آغاز هر ماه‌ صدقه‌ می‌داد (رجوع کنید به ابن‌طاووس‌، ۱۴۱۴الف‌، ص۴۳) ، با مردم ‌به ‌نیکی‌ معاشرت‌ و به‌ ایشان ‌سلام‌ می‌کرد (رجوع کنید به ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۴، ص ۳۸۲)، برای ‌رفع‌ گرفتاریهای‌ مردم ‌نزد صاحبان ‌مناصب ‌شفاعت‌ می‌کرد (رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۵، ص‌۱۱ـ ۱۱۲)، از خطاها درمی‌گذشت‌(رجوع کنید به دلائل‌الامامه‌، ص‌۴۰۱) و برای ‌اصحابش ‌دعا می‌فرمود (رجوع کنید به خصیبی‌، ص‌۳۰۶ـ ۳۰۷؛ کشّی‌، ص‌۵۰۶، ۵۲۹، ۵۵۰، ۶۱۱). مردم‌ نیز به ‌او احترام‌می‌گذاشتند و به ‌او علاقه‌مند بودند (رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص ۳۲۲؛ خصیبی‌، ص‌۳۰۸؛ کشّی‌، ص‌۴۲۹، ۴۷۶).امام‌جواد هر روز به‌ مسجدالنبی ‌می‌رفت ‌و به ‌پیامبر اکرم ‌صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم ‌سلام ‌می‌کرد و به‌ خانه‌ حضرت‌ فاطمه‌سلام‌اللّه‌علیها می‌رفت ‌و نماز می‌خواند (رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص‌۴۹۳). وی‌ علاقه‌ شدیدی‌ به‌ نماز و دعا و به ‌طور کلی ‌عبادت ‌داشت‌، از جمله ‌نماز ویژه‌ای ‌به ‌آن ‌حضرت‌ منسوب‌ است‌(رجوع کنید به قطب‌ راوندی‌، سلوه‌ الحزین‌، ص‌۸۹؛ قس‌ ابن‌طاووس‌، ۱۳۷۱ ش‌، ص‌۱۷۹). علاقه ‌وی ‌به‌ دعا و مناجات ‌از حجم ‌زیاد ادعیه‌ای ‌که ‌از او نقل ‌شده‌ هویداست‌ (برای ‌نمونه‌ دعاها و مناجاتهای ‌آن ‌حضرت‌ رجوع کنید به کلینی‌، ج۲‌، ص۴۵۷‌، ۵۳۴، ۵۴۷، ۵۶۰، ج۳‌، ص‌۱۶۷؛ طوسی‌، ۱۴۱۱، ص‌۳۵۹، ۵۶۶ ـ ۵۶۷، ۶۷۶، ۷۹۸). تعویذات ‌روزهای‌ هفته‌(رجوع کنید به قطب ‌راوندی‌، سلوه‌الحزین‌، ص‌۹۹ـ ۱۰۵) و حرز*های ‌مشهوری‌(رجوع کنید به ابن‌طاووس‌، ۱۴۱۴ ب‌، ص‌۵۲ ـ۶۰؛ مجلسی‌، ج‌۹۱، ص‌۳۵۴ـ۳۶۱) از امام‌ نقل ‌شده‌ است‌.

امامت‌. ادله ‌امامت‌ حضرت‌جواد علیه‌السلام‌، همچون ‌دیگر امامان‌، نصوص‌عام‌(برای‌ نمونه‌ رجوع کنید به کافی‌، ج‌۱، ص‌۲۸۶ـ ۲۹۲) و نصوص‌ خاصی‌ است ‌که‌ از پیامبر اکرم‌ و امامان ‌علیهم‌السلام ‌بخصوص ‌امام‌رضا در این ‌باب ‌وارد شده‌است‌. در منابع ‌حدیثی ‌شیعه‌ احادیث‌ و نصوص‌ صریحی ‌از قول ‌امام‌رضا مبنی‌ بر نصب‌ امام‌جواد به ‌عنوان‌ امام ‌پس‌ از خود از طریق ‌کسانی ‌چون‌علی‌بن‌جعفر(عموی‌ امام‌رضا علیه‌السلام‌)، صفوان‌بن‌یحیی‌، معمربن‌خالد، حسین‌بن ‌یسار و کسانی ‌دیگر که ‌از اصحاب‌معتبر و معتمد امام‌رضا و امام‌جواد علیهماالسلام ‌بودند نقل ‌شده ‌است‌(برای‌نمونه رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص۳۲۰‌ـ۳۲۳؛ مفید،۱۴۱۴، ج‌۲، ص۲۷۴- ۲۸۰). از آنجا که‌ حضرت‌رضا علیه‌السلام‌ خیلی ‌دیر صاحب‌ فرزند شده ‌بودند، نگرانیهایی ‌در میان شیعیان ‌بروز کرده‌بود و حتی‌ گروه‌ واقفه‌، این‌ امر را بهانه‌ انکار امامت‌ حضرت‌رضا قرار داده‌ بودند. به ‌همین‌سبب‌، ایشان ‌پس‌ از ولادت ‌فرزندشان‌، اعلام‌ کردند که ‌این ‌فرزند حق‌ را از باطل‌ جدا کرد (رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص۳۲۰‌ـ۳۲۱، ۳۵۴؛ کشّی‌، ص۵۵۳‌؛ مسعودی، ۱۴۲۴، ص۲۱۷‌، ۲۱۹؛ مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۷۷ـ ۲۷۸). پس ‌از تولد امام‌جواد علیه‌السلام‌، حضرت‌رضا علیه‌السلام به ‌شیوه‌های ‌گوناگون ‌از جمله‌ با نشان ‌دادن ‌مُهر امامت ‌وی ‌به ‌یاران ‌خود، و با ذکر اینکه‌ مولودی‌ با برکت‌تر از او زاده‌نشده‌ــ چرا که‌ شبهه‌افکنی‌ جماعت‌ واقفه ‌را بی ‌اثر کرده‌است‌ــ بر امامت ‌وی ‌پس‌ از خود تأکید می‌کردند (رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص‌۳۲۱؛ مسعودی‌، ۱۴۱۴، ص‌۲۱۸؛ مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۷۸ـ ۲۷۹). امام‌رضا شبهات ‌راجع‌ به‌ خردسال ‌بودن‌ امام‌جواد برای ‌احراز مقام ‌امامت‌ را هم‌ که‌ بیشتر از سوی‌ واقفه ‌مطرح‌ می‌شد با مقایسه ‌وی ‌با حضرت‌عیسی‌ علیه‌السلام ‌رفع ‌می‌کردند و توضیح‌ می‌دادند که‌ خردسالی‌ مانع‌ انتصاب به‌ مقام‌ امامت‌ الاهی ‌نمی‌شود (کلینی‌، ج‌۱، ص‌۳۲۱ـ۳۲۲، ۳۸۲ـ۳۸۴؛ مسعودی‌، ۱۴۲۴، ص‌۲۱۹ـ۲۲۰؛ مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۷۶، ۲۷۹). با این‌ همه‌ پس‌ از رحلت ‌امام‌رضا علیه‌السلام‌، در میان‌ شیعیان‌،در آغاز امر در باب ‌تعیین ‌و قبول‌ امام ‌پس ‌از ایشان ‌اختلاف ‌اندکی ‌پیش ‌آمد (رجوع کنید به طبری‌، دلائل‌الامامه‌، ص‌۳۸۸). منشأ عمده‌ این‌ اختلاف ‌خردسالی ‌امام‌ جواد بود و حتی‌ در این ‌باره‌ از خود امام‌جواد علیه‌السلام‌ سؤال‌کردند و حضرت‌ حال ‌خود را با امام‌علی‌علیه‌السلام ‌سنجیدند که ‌آن ‌حضرت‌ در نه ‌سالگی‌ اسلام‌آورد یا با حضرت‌ سلیمان ‌مقایسه ‌کردند که ‌داوود او را در کودکی‌ جانشین ‌خویش‌کرد(رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص۳۸۳-۳۸۴). تردید کنندگان ‌اظهار می‌کردند که‌ بلوغ‌ شرط‌ امامت ‌است‌ و کودک‌ قادر به ‌درک‌ مسائل ‌دقیق ‌احکام ‌و عقاید که ‌امت ‌به ‌آنها نیاز دارند نیست‌(سعدبن‌عبداللّه‌اشعری‌، ص‌۹۵؛ نوبختی‌، ص‌۸۷ ـ ۸۸؛ نیز رجوع کنید به مفید، ۱۴۰۵، ص‌ ۲۵۶). در برابر، معتقدان ‌به‌ امامت ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ چنین ‌استدلال‌می‌کردند که ‌امامان‌، برهان‌ خدا و حجت‌ او بر روی‌ زمین‌اند و نباید سن ‌آنها را ملاک ‌قرار داد (رجوع کنید به سعدبن‌عبداللّه‌اشعری‌، ص‌۹۵ـ۹۶). البته‌، این‌ عده در باره ‌کیفیت ‌و منشأ علم‌ امام‌ چند نظر داشتند. عده‌ای‌ گفتند او از پدرش‌ تعلیم‌ گرفته‌است‌. عده‌ای‌ دیگر، شروع‌ بالفعل‌ امامت را به ‌پس‌ از بلوغ ‌موکول‌کردند و معتقد شدند که‌ امام‌،پس‌ از بلوغ‌، از طرق ‌مختلف‌، مثلاً الهام ‌و رؤیا، به ‌علوم‌ امامت ‌دست‌ خواهد یافت‌، گرچه‌ پیش ‌از بلوغ‌ هم‌ امامت ‌حق ‌اوست‌، چرا که‌ نص‌امام‌رضا علیه‌السلام‌ بر امامت ‌آن ‌حضرت ‌قرار گرفته ‌و او تنها فرزند امام ‌است (سعدبن‌عبداللّه‌اشعری‌، ص‌۹۷). برخی ‌نیز بر آن‌بودند که‌ اطاعت ‌از اوامر و نواهی ‌امام ‌پیش ‌از بلوغ ‌واجب نیست‌و باید کسی‌از آگاهان ‌به‌ علوم‌دین ‌و صلاح امت‌، تولی ‌امر را به‌ عهده‌ گیرد تا امام‌ به‌ شرایط ‌لازم‌ دست‌ یابد (همان‌، ص‌۹۷ـ ۹۸؛ علی‌بن ‌اسماعیل‌ اشعری‌، ص‌۳۱). به‌ عقیده ‌این ‌گروه‌، منشأ علم ‌امام‌ پس ‌از بلوغ‌، الهام‌ و شیوه‌های ‌نامتداول ‌نیست‌،بلکه ‌کتب ‌و میراث‌ به‌ جای‌ مانده ‌از پدران ‌وی ‌است‌. حتی ‌برخی ‌برای ‌رفع‌ مشکل ‌نداشتنِ علم‌، گمان ‌کردند که ‌برای‌ امامان‌ قیاس ‌رواست‌، چه ‌ایشان‌ از خطا و اشتباه ‌مصون‌اند (سعدبن‌ عبداللّه ‌اشعری‌، ص‌۹۸؛ نوبختی‌، ص‌۹۰). به‌ عقیده ‌جمعی ‌دیگر، برخورداری ‌امام ‌از علم ‌الاهی‌ با خردسالی ‌او منافاتی ‌ندارد، زیرا وی‌ حجت‌ خداست ‌و همه ‌اسباب ‌و عوامل‌طبیعی ‌برای ‌وی‌ فراهم‌ است‌ و در این‌باره ‌به ‌برخی ‌از انبیای‌پیشین‌، نظیر یحیی‌، عیسی‌، یوسف‌ و سلیمان ‌علیهم‌السلام‌، استناد می‌کردند، که ‌بر این ‌اساس‌علم‌ می‌تواند به ‌طور لدنی ‌در حجت‌خدا وجود داشته‌باشد، گرچه‌ به ‌بلوغ‌ نرسیده‌باشد (سعدبن‌عبداللّه ‌اشعری‌، ص‌۹۸ـ۹۹؛ نوبختی‌، همانجا).

شیعیان ‌با اینکه‌ به ‌مسئله ‌امامت ‌از جنبه‌ الاهی ‌آن ‌می‌نگریستند و به‌ همین‌دلیل‌، سن ‌کمِ امام‌ در عقیده‌ آنان‌ خللی ‌وارد نمی‌کرد، اصرار داشتند تا این ‌وجهه ‌الاهی ‌در علم‌ و دانش‌امام ‌بروز یابد؛ ازاین‌رو، با طرح پرسشهایی‌، امام‌ را می‌آزمودند (رجوع کنید به جعفریان‌، ص‌۴۷۴) که ‌به ‌امتحان ‌وی ‌در موسم‌ حج ‌توسط ‌فقهای ‌اصحاب‌ انجامید (رجوع کنید به دلائل‌الامامه‌، ص۳۸۸ ـ۳۹۰؛ مسعودی‌، ۱۴۲۴، ص‌۲۲۰ـ۲۲۱؛ حسین‌بن‌عبدالوهاب‌، ص‌۱۰۹). به‌ جز این‌، در مواضع و فرصتهای‌گوناگون‌، از امام‌جواد علیه‌السلام‌ پرسشهای‌ بسیاری‌ کرده‌اند و آن ‌حضرت‌، با وجود خردسالی‌، به‌ تمام ‌آنها پاسخ ‌داده ‌است‌(برای‌نمونه‌ رجوع کنید به کلینی‌، ج‌۱، ص‌۴۹۶؛ ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۴، ص‌۳۸۲ـ۳۸۳، ۳۸۴؛ الاختصاص‌، ص‌۱۰۲). اختلافها و تردیدهای‌ مذکور، هیچگاه ‌به ‌بحران‌ در جامعه ‌شیعه ‌نینجامید (رجوع کنید به مدرسی‌ طباطبائی‌، ص‌۸۸). مشکلات ‌نظری مطرح‌شده‌ پس‌ از وفات ‌امام‌رضا علیه‌السلام ‌هم ‌به ‌زودی ‌پاسخهای‌ مناسب‌ خود را یافت ‌و تقریباً همه ‌پیروان‌ تشیع‌، امامت ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ را پذیرفتند (همان‌، ص‌۸۹؛ نیز رجوع کنید به عاملی‌، ص‌۲۶)، گر چه ‌گروههایی ‌مثل‌ زیدیه ‌و اسماعیلیه‌، گاهی ‌امامت‌ امام‌ جواد در کودکی‌ را مایه‌ طعن ‌قرار دادند (برای‌نمونه‌ رجوع کنید به رسی‌، ص‌۹۹؛ یمنی‌، ص ۲۵۲ـ۲۵۳).

در منابع‌ شیعی‌، برخی‌ کرامات ‌و امور خارق‌العاده‌ به ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ نسبت ‌داده ‌شده ‌است‌، از جمله ‌سخن‌ گفتن ‌در هنگام‌ولادت‌(رجوع کنید به دلائل‌الامامه‌، ص۳۸۳‌ـ۳۸۴؛ ابن شهر آشوب‌، ج‌۴، ص‌۳۹۴)، طی‌الارض‌از مدینه ‌به ‌خراسان ‌برای ‌مراسم‌ تجهیز امام‌رضا علیه‌السلام‌ (مسعودی‌، ۱۴۲۴، ص‌۲۱۵ـ ۲۱۶؛ ابن‌بابویه‌، ۱۳۶۳ ش‌، ج‌۲، ص‌۲۴۲ـ ۲۴۵)، شفا دادن ‌بیماران‌(کشّی‌، ص۵۸۲‌؛ قطب‌راوندی‌، الخرائج‌، ج۱‌، ص۳۸۶‌ـ ۳۸۷؛ ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۴، ص۳۹۰ )، استجابت‌دعاهای ‌او برای ‌یاران ‌و علیه‌ دشمنانش‌ (کلینی‌، ج۱‌، ص۴۹۶‌؛ مفید، ۱۴۰۳، ص۱۹۱‌؛ ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۴، ص‌۳۹۱)، اطلاع‌ دادن ‌از باطن ‌و اسرار درونی‌ افراد (کلینی‌، ج‌۱، ص‌۳۵۳؛ کشّی‌، ص۵۹۶‌؛ خصیبی‌، ص۳۰۳‌؛ قطب‌راوندی‌، الخرائج‌، ج‌۱، ص ۳۸۳‌، ج‌۲، ص۶۶۸)، خبر دادن ‌از رویدادهای‌آینده‌(ابن‌بابویه‌، ۱۳۶۳ش‌، ج‌۲، ص‌۲۴۵؛ کشّی‌، ص‌۵۸۱؛ ابن‌حمزه‌، ص‌۵۱۸) و آگاهی ‌از زمان ‌شهادت‌ خود (کلینی‌، ج‌۱، ص‌۳۲۳؛ بهاءالدین ‌اربلی‌، ج‌۳، ص‌۱۵۳). این ‌کرامات‌ و، به‌ ویژه‌ اظهاراتی‌ که ‌نشانه ‌علم ‌غیرمتعارف‌ آن‌ حضرت‌ بود، حتی‌در دل‌ مخالفان ‌و منکران ‌آن ‌حضرت ‌تأثیر می‌گذاشت‌، به ‌طوری‌ که‌ امامت‌ او را تصدیق‌ می‌کردند (رجوع کنید به دلائل‌الامامه‌، ص‌۴۰۱ـ ۴۰۳؛ کلینی‌، ج‌۱، ص‌۴۹۵؛ مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۹۱ـ۲۹۳؛ ابن‌حمزه‌، همانجا).

اوضاع ‌سیاسی‌ دوران‌امام‌. خلفای ‌عباسی ‌از زمان ‌امامت ‌امام‌موسی ‌کاظم‌ علیه‌السلام‌ بر آن ‌شدند برای‌ جلوگیری ‌از شورشها و قیامهای ‌علویان‌ و وابستگان‌ ائمه‌، فعالیتهای‌ امامان ‌شیعه ‌را تحت‌نظر بگیرند. این‌ سیاست ‌به‌ زندانی‌شدن‌ و در نهایت‌ شهادت ‌امام‌هفتم ‌انجامید (رجوع کنید به جاسم‌ حسین‌، ص‌۳۴ـ ۳۹؛ جعفریان‌، ص‌۳۸۴ـ۳۸۵، ۳۹۳ـ ۴۰۵؛ نیزرجوع کنید به الکاظم‌*، امام‌). مأمون‌در باره ‌امام‌رضا علیه‌السلام‌ سیاست‌ دیگری‌ در پیش ‌گرفت‌. او با انتصاب ‌حضرت ‌به ‌ولایت‌عهدی ‌و تزویج ‌دخترش‌ به ‌وی‌، بر آن‌ بود تا ضمن ‌تقویت ‌رابطه‌اش‌ با امام‌، در میان ‌علویان‌، که ‌بعضاً قصد قیام‌ داشتند، شکاف‌ بیندازد و امام ‌را در کاخ‌ عباسیان ‌محصور کند (رجوع کنید به جاسم‌حسین‌، ص‌۲۸، ۴۲، ۴۴؛ جعفریان‌، ص‌۴۳۱ـ۴۳۶؛ نیز رجوع کنید به الرضا*، امام‌). وی ‌همین ‌سیاست ‌را در مورد امام‌جواد ادامه ‌داد و ام‌فضل‌ را به‌ عقد او در آورد تا از اینطریق‌ وی ‌را تحت‌نظر بگیرد(جاسم‌حسین‌، ص‌۲۸). این ‌تصمیم چندان‌خوشایند عباسیان ‌نبود و از بیم ‌آنکه ‌سرانجامِ مأمون‌ با امام‌جواد علیه‌السلام‌، به ‌آنچه ‌در مورد امام‌رضا رخ‌ داد ختم‌ شود، مأمون ‌را از این ‌کار برحذر داشتند (رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴، ج‌۲، ص‌۲۸۱). با این ‌حال ‌مأمون ‌به ‌امام‌جواد بسیار ابراز علاقه ‌و او را تکریم ‌و تعظیم‌ می‌کرد (همان‌، ۱۴۱۴، ج‌ ۲، ص‌۲۸۱، ۲۸۸).

از روزگار امام‌صادق‌علیه‌السلام‌، ائمه‌ از شیعیان ‌خود وجوه‌شرعی‌ و هدایای‌مالی‌می‌پذیرفتند (رجوع کنید به صفار قمی‌، ص‌۱۱۹؛ کلینی‌، ج‌۲، ص‌۵۱۲؛ حسین‌بن‌عبدالوهاب‌، ص‌۷۸؛ قطب ‌راوندی‌، الخرائج‌، ج‌۲، ص‌۷۷۷؛ نیز رجوع کنید به الصادق‌*، امام‌)، ولی‌ امام‌صادق ‌کسی‌ را وکیل ‌در اخذ اموال ‌نکرده‌بود. نظام‌ وکالت ‌را امام‌کاظم ‌علیه‌السلام ‌بنیان ‌گذاشت‌. وکلای‌ امام ‌در شهرهای ‌مختلف ‌زندگی ‌می‌کردند (رجوع کنید به کشّی‌، ص‌۴۴۶ـ۴۴۷، ۴۵۹، ۵۹۷ ـ ۵۹۸). حضرت‌رضا علیه‌السلام‌ تشکیلات‌ منظمی‌ را که‌ پدرش‌بنا نهاده ‌بود حفظ ‌کرد و از جانب‌ خود، در همه‌ نقاط ‌وکلایی ‌گماشت‌(رجوع کنید به کشّی‌، ص‌۵۰۶؛ نجاشی‌، ص‌۱۹۷، ۴۴۷). وکلای ‌امام‌رضا نیز پس از امتحان‌ حضرت‌جواد در موسم‌حج‌ و پی‌بردن‌ به‌ حقانیت ‌آن ‌حضرت‌، فعالیت ‌خویش ‌را ادامه‌ دادند (رجوع کنید به جاسم‌حسین‌، ص‌۴۵). شیعیان ‌امامی ‌که ‌در سراسر بلاد اسلامی‌ پراکنده‌بودند (رجوع کنید به جعفریان‌، ص‌۴۹۲ـ۴۹۴)، به ‌جز در ایام حج‌، که‌ مستقیماً با امام‌جواد ملاقات می‌کردند، از طریق وکلای وی‌ در شهرها با او ارتباط ‌داشتند که‌ برخی ‌از آنها عبارت‌اند بودند از علی‌بن‌مَهْزیار در اهواز (نجاشی‌، ص‌۲۵۳)، ابراهیم‌بن‌محمد همدانی‌ در همدان‌(کشّی‌، ص‌۶۱۱ـ۶۱۲)، یحیی‌بن‌ابی‌عمران ‌در ری‌(قطب‌راوندی‌، الخرائج‌، ج‌۲، ص‌۶۶۹؛ قس‌ابن‌شهر آشوب‌، ج‌۴، ص‌۳۹۷: یحیی‌بن‌عمران‌)، یونس‌بن‌عبدالرحمان ‌و ابوعمرو حَذّاء در بصره‌(کلینی‌، ج‌۵، ص‌۳۱۶؛ کشّی‌، ص‌۴۸۷ـ ۴۸۸)، علی‌بن‌حسان ‌واسطی ‌در بغداد (مسعودی‌، ۱۴۲۴، ص‌۲۲۳)، علی‌بن‌اسباط ‌در مصر(کلینی‌، ج‌۱، ص‌۴۹۴)، صفوان‌بن‌یحیی‌ در کوفه (کشّی‌، ص‌۵۰۸؛ نجاشی‌، ص‌۱۹۷)، صالح‌بن‌ محمدبن ‌سهل ‌و زکریابن ‌آدم ‌در قم‌(کلینی‌، ج‌۱، ص‌۵۴۸؛ کشّی‌، ص‌۵۰۳؛ برای ‌توضیح ‌بیشتر رجوع کنید به جباری‌، ص‌۴۷ـ۳۴۱). حضرت ‌جواد علیه‌السلام‌ علاوه ‌بر وکلای ‌ثابت ‌و مقیم‌، گاه‌ نمایندگانی ‌ویژه‌ به ‌شهرها می‌فرستاد تا وجوه‌ شرعی ‌و نیز مبالغی ‌را که ‌نزد وکلای‌ مقیم‌ بود، جمع‌آوری‌کنند (رجوع کنید به کشّی‌، ص‌۵۹۶). پاره‌ای ‌از شیعیان ‌امام‌ اجازه‌ یافتند به ‌دستگاه‌خلافت‌ وارد شوند و برخی‌ از آنان‌ حتی‌ به‌ مقامات ‌بالا رسیدند (رجوع کنید به جاسم‌حسین‌، ص‌۴۶)، از جمله‌ محمدبن ‌اسماعیل‌بن ‌بَزِیع‌، وزیر بود (نجاشی‌، ص‌۳۳۱)؛ حسین‌بن‌ عبداللّه ‌نیشابوری‌،حاکم‌ بست ‌و سیستان ‌و حکم‌بن‌علیا اسدی حاکم‌ بحرین‌ بود که‌ این ‌دو مخفیانه ‌به ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌ خمس‌ می‌پرداختند (کلینی‌، ج‌۵، ص‌۱۱۱؛ طوسی‌، ۱۳۶۳ ش‌، ج‌۲، ص‌۵۸). همگی‌ این ‌موارد از فعالیتهای ‌مخفی‌ سازمان‌ وکالت‌، به ‌منظور هدایت‌ امور مالی‌ و مذهبی ‌شیعه ‌امامیه‌ بود.

مآخذ امامیه ‌درباره ‌اقدامات‌نظامی سازمان‌وکالت‌سکوت‌کرده‌اند، اما جاسم‌حسین‌(ص‌۴۶ـ۴۷) قیام ‌قم ‌و سرکوب‌ آن ‌را ــ که ‌به ‌دستور مأمون ‌در سال‌۲۱۰ صورت ‌گرفت ‌و در آن ‌یحیی‌بن ‌ابی ‌عمران‌، یکی ‌از وکلای ‌امام‌جواد علیه‌السلام‌، به‌ قتل ‌رسید (رجوع کنید به ازدی‌، ص‌۳۶۸) ــ با فعالیتهای ‌سیاسی ‌وکلای ‌امام ‌مرتبط‌ دانسته ‌است‌. به ‌نظر او (جاسم‌حسین‌، همانجا)، مأمون‌، که ‌امام‌جواد را با این ‌شورشها مرتبط‌ می‌دانست‌،در ۲۱۵ او را از مدینه‌ به‌ بغداد فراخواند و از وی وی ‌خواست‌ با همسرش‌،ام‌فضل ‌که ‌نزد پدر بود، به‌ مدینه‌ بازگردد. این ‌ازدواج ‌نه ‌موجب حمایت ‌حمایت ‌امامیه‌ از مأمون‌شد و نه‌ قیامهای ‌قم ‌را متوقف ‌ساخت‌. جعفربن‌داوود قمی‌، از رهبران ‌این ‌قیام‌ که‌ به‌ مصر تبعید شده‌ بود، در ۲۱۶ از مصر گریخت ‌و بار دیگر در قم ‌قیام‌ کرد و لشکر مأمون ‌را شکست

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.