امام ابوجعفر محمد بن علی ۱
نسب. امام جواد تنها فرزند امام رضا علیهالسلام است(رجوع کنید به کشّی، ص۵۹۶؛ مفید، ۱۴۱۴، ج۲، ص۲۷۱؛ فضلبنحسنطبرسی، ۱۴۱۷، ج۲، ص۸۶). مادر وی از کنیزان(امّولد) امامرضا علیهالسلام بود که در منابع با نامهای گوناگون از او یاد شدهاست. شیخمفید (۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۷۳؛ نیز رجوع کنید به کلینی، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، ۱۴۲۴، ص ۲۱۶؛ فضلبن حسن طبرسی، ۱۴۱۷، ج۲، ص۹۱) از او با نام سبیکه، از اهالی نَوْبه، یاد کرده و نام سکینه در برخی منابع، احتمالاً مُصَحَّفِ سبیکهاست(رجوع کنید به دلائلالامامه، همانجا؛ ابنابیالثلج، ص ۲۵؛ نصیبی، همانجا). همچنین گفتهاند نام وی دُرّه بوده و امام رضا علیهالسلام او را خیزران خوانده است(رجوع کنید به فضلبن حسن طبرسی، ۱۴۱۷؛ ابنشهر آشوب، همانجاها؛ نیزرجوع کنید به کلینی، همانجا؛ نوبختی، ص۹۱؛ قس سعدبنعبداللّهاشعری، ص۹۹؛ ابنابیالثلج، همانجا؛ ابنخشاب، ص۱۹۶، که همگی صورت مصحَّف اسامی خیزران و دُرّه را نقلکردهاند). او را از خاندان ماریه قبطیه، همسر رسول خدا، نیز دانستهاند (رجوع کنید به کلینی، همانجا؛ فضلبن حسن طبرسی، ۱۴۰۶، ص۱۲۸؛ ابنشهر آشوب، همانجا). در دلائل الامامه(همانجا) نام او ریحانه و کنیهاش امالحسن ذکر شدهاست. این تعدد نام چه بسا از آنروست که کنیزان به دلایلی، از جمله تغییر مالکانشان، با اسمها و کنیههای گوناگون خوانده میشدند (رجوع کنید به شاکری، ص۲۷).
ولادت و وفات. به تصریح تمام منابع، زادگاه آن حضرت مدینه(براینمونه رجوع کنید به مفید،۱۴۱۰، ص۴۸۲؛ طوسی، ۱۳۹۰، ج۶، ص۹۰؛ فضلبن حسنطبرسی، ۱۴۰۶، همانجا) و سال تولد وی۱۹۵ بوده است(براینمونه رجوع کنید به کلینی؛ سعدبن عبداللّهاشعری؛ نوبختی؛ مفید،۱۴۱۰؛ طوسی، ۱۳۹۰، همانجاها)، اما درباره روز و ماه ولادتاختلاف نظر وجود دارد. قول مشهور و منحصر به فرد، دهم رجب است که شیخ طوسی در مصباح المتهجد(ص۸۰۴ ـ ۸۰۵؛ نیز رجوع کنید به فضلبن حسنطبرسی، ۱۴۱۷؛ ابنشهر آشوب؛ نصیبی، همانجاها) نقل کردهاست، ولی بیشتر منابع زادروز امام را نیمه ماهرمضان دانستهاند (براینمونه رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعری؛ نوبختی، همانجاها؛ دلائل الامامه، ص ۳۸۳؛ مفید، ۱۴۰۶، ص۴۳).
حضرت جواد علیهالسلام در بغداد درگذشت(رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعری؛ نوبختی، همانجاها؛ کلینی، ج۱، ص۴۹۲). اغلب منابع زمان وفات وی را اواخر سال۲۲۰ ذکر کردهاند (برای نمونه رجوع کنید به همانجاها). مسعودی(۱۹۶۵ـ۱۹۷۹، ج۴، ص۳۴۹؛ نیز رجوع کنید به ابنخلّکان، ج۴، ص۱۷۵؛ ذهبی، همانجا) سال وفات ایشان را ۲۱۹ ذکر کرده، ولی تستری (ص ۴۴) این قول را صحیح ندانسته است. روز و ماه وفات امام، در پارهای منابع پنجم یا ششم ذیحجه (برای نمونه رجوع کنید به ابنابیالثلج، ص۱۳؛ کلینی، ج۱، ص۴۹۷؛ مسعودی، ۱۹۶۵ ـ ۱۹۷۹، همانجا؛ خطیب بغدادی، ج۴، ص۹۰؛ ابنخشاب، همانجا) و در برخیدیگر آخر ذیقعده (برای نمونه رجوع کنید به سعدبنعبداللّهاشعری؛ نوبختی، همانجاها؛ کلینی، ج۱، ص۴۹۲؛ مفید ،۱۴۱۴؛ طوسی، ۱۳۹۰، همانجاها؛ فضلبن حسنطبرسی، ۱۴۱۷، ج۲، ص۱۰۶) آمده است. بدینترتیب، عمر شریف آن حضرت ۲۵ سال و اندی بوده است(رجوع کنید به دلائلالامامه، ص ۳۹۵؛ کلینی، ج۱، ص۴۹۷؛ مفید، ۱۴۱۴؛ ابنشهر آشوب، همانجاها).
اغلب منابع کهن به صراحت سخنی از شهادت امامجواد علیهالسلام به میان نیاوردهاند (برای نمونه رجوع کنید به سعدبن عبداللّه اشعری؛ نوبختی؛ کلینی؛ مسعودی، ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹؛ مفید، ۱۴۱۴؛ طوسی، ۱۳۹۰؛ خطیب بغدادی؛ فضلبنحسنطبرسی، ۱۴۱۷، همانجاها)، اما در کتاب اثبات الوصیه، منسوب به مسعودی (ص۲۲۷)، در باره مسموم شدن امام به دست همسرش، امفضل، گزارش مفصّلی آمدهاست. بنا بر این گزارش، امفضل به تحریک معتصمعباسی و جعفر، برادر تنی امفضل، و از روی حسادت به همسر دیگر امام (مادر امامهادی علیهالسلام)، امام را مسموم کرد، اما بعد پشیمان شد (برای روایتی متفاوت رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج۴، ص ۳۹۱). بنا بر روایاتی دیگر، یکی از وزرای معتصم به دستور خلیفه، امام جواد علیهالسلام را مسموم کرد (رجوع کنید به عیاشی، ج۱، ص۳۱۹؛ ابنشهر آشوب، ج۴، ص۳۸۴). برخی نیز خبر مسمومیت امام را به عنوان قول مرجوح ذکر کردهاند (رجوع کنید به مسعودی، ۱۴۲۴؛ مفید، ۱۴۱۴؛ فضلبن حسن طبرسی، ۱۴۱۷، همانجاها)، اما شیخ مفید (همانجا) و طبرسی (۱۴۰۶، ص۱۳۴ـ۱۳۵) تصریح کردهاند که این موضوع نزد آنها به اثبات نرسیدهاست. با اینکه گفته کسانی چون کلینی، مفید و طوسی را در مورد مرگ طبیعی امام نمیتوان نادیدهگرفت، ولی وجود قراینی چون جوانبودن امام، احضار وی به بغداد به دستور معتصم و فوت ناگهانیاش در آن شهر، شهادت حضرت را محتملمینماید (رجوع کنید به جعفریان، ص۴۸۰ـ۴۸۱؛ شاکری، ص۵۰ ـ۵۲). بر اساس منابع تاریخی واثق، پسر معتصم، بر جنازه امام نماز گزارد (مسعودی، ۱۴۲۴؛ خطیببغدادی، همانجاها؛ ابنجوزی، ج۱۱، ص۶۲). مدفن حضرتجواد علیهالسلام مقابر قریش در بغداد، پشت قبر جدّش، موسیبنجعفر علیهماالسلام، است(کلینی، ج۱، ص۴۹۲؛ مسعودی، ۱۴۲۴؛ مفید، ۱۴۱۴؛ طوسی، ۱۳۹۰، همانجاها) که امروزه کاظمین نامیده میشود (رجوع کنید به حسینیجلالی، ص۱۱۴؛ برای تاریخچه مزار آنها رجوع کنید به همان، ص۱۱۴ ـ۱۱۹).
سوانح حیات. امام جواد علیهالسلام هفت سال و اندی از عمر پدرش، امام رضا علیهالسلام، را درک کرد (رجوع کنید به دلائل الامامه، ص۳۹۴؛ فضلبن حسن طبرسی، ۱۴۰۶، همانجا؛ ابنشهر آشوب، ج۴، ص۳۷۹) و با دو خلیفهعباسی، مأمون و معتصم، معاصر بود (رجوع کنید به طبرسی، ۱۴۱۷، ج۲، ص۹۱). بنابراین، نقل برخی منابع که وی در زمان خلافت واثق عباسی (حک: ۲۲۷ـ۲۳۲) از دنیا رفته (برای نمونه رجوع کنید به دلائل الامامه، ص۳۹۵؛ مسعودی، ۱۹۶۵ـ۱۹۷۹، ج۴، ص۳۷۴؛ ابنشهر آشوب، همانجا) نادرستاست، زیرا واثق در ۲۲۷، یعنی سال وفاتمعتصم، به خلافترسید (تستری، ص۴۴). احتمالاً نماز خواندن واثق بر جنازه آن حضرت، منشأ این اشتباه بوده است(مجلسی، ج۵۰، ص۱۳).
آگاهیهایتاریخی درباره وقایع زندگی امامجواد علیهالسلام اندک است. افزون بر محدودیتهای سیاسی، که مانع نشر اخبار راجع به امامانمیشد، کوتاهیعمر آن حضرت نیز عامل مؤثری در نبود اخبار در منابع تاریخیاست. به علاوه، امام بیشتر عمر خود را در مدینه، دور از مرکز خلافت، به سر بردهاست. در سال۲۰۰، رجاءبن ابیضحاک(از امرای مأمون) به دستور مأمون، امام رضا علیهالسلام را از مدینه به مرو فرستاد (رجوع کنید به طبری، ج۸، ص۵۴۴؛ ابن بابویه، ۱۳۶۳ ش، ج۱، ص۱۹۴؛ ابناثیر، ج۶، ص۳۱۹؛ نیزرجوع کنید به الرضا *، امام). به نوشته بیهقی در تاریخ بیهق (ص۷۹)، امام جواد در ۲۰۲، برای زیارت پدرش، از راه بیهق به طوس رفت. گزارش برخی منابع مبنی بر اینکه مأمون در همانسال دختر خود، امحبیب، را به عقد امام رضا علیهالسلام و دختر دیگرش، امفضل، را به عقد امام جواد علیهالسلام در آورد، میتواند قرینهای بر درستی گزارش بیهقیباشد (رجوع کنید به ادامهمقاله). همچنین بنابر پارهای روایات شیعی، امامجواد، که در زمان شهادت پدرش در سال۲۰۳، در مدینه اقامت داشت، برای غسل دادنِ پدر و اقامه نماز بر پیکر او، به طوس رفت(رجوع کنید به ابنبابویه، ۱۴۱۷، ص ۷۵۹ـ۷۶۲؛ همو، ۱۳۶۳ ش، ج۲، ص۲۴۲ـ۲۴۵؛ طبرسی، ۱۴۱۷، ج۲، ص۸۱ ـ ۸۵).
ظاهراً امام سه بار به بغداد سفر کردهاست. به نوشته جعفر مرتضی عاملی (ص۶۵؛ نیز رجوع کنید به شبّر، ج۳، ص۱۰۶)، سفر نخست بلافاصله پس از ورود مأمون به بغداد در سال ۲۰۴ بوده که وی امامجواد علیهالسلام را از مدینه به بغداد فراخواندهاست. مؤید ایننظر، روایت نصیبی (ج۲، ص۱۴۱ـ۱۴۲؛ نیز رجوع کنید به ابنشهر آشوب، ج۴، ص۳۸۸ـ ۳۸۹؛ بهاءالدین اربلی، ج۳، ص۱۳۴؛ ابنصباغ، ص۲۶۲ـ۲۶۳) مبنی بر حضور امام در بغداد در کودکی و گفتگوی آن حضرت با مأمون است. گرچه درباره این روایت مناقشه شده، جعفر مرتضی عاملی (ص۶۸ ـ ۷۵) کوشیده است که آن را تأیید کند و به اشکالات آن پاسخ گوید. شاهد دیگر، گزارش شیخ مفید (۱۴۱۴، ج۲، ص۲۸۳؛ نیز رجوع کنید به ادامه مقاله) از مراسم ازدواج امام جواد علیه السلام در نه سالگی با امفضل است. در دلائل الامامه(ص۳۹۱ـ ۳۹۵) نظیر همین گزارش آمده، ولی ذکر شده که امام شانزده ساله بوده، که ظاهراً اشتباه است (قس مسعودی، ۱۴۲۴، ص ۲۲۳، که سن امام را در آن زمان ده ساله نوشته، و این با نقل شیخمفید تطبیقپذیر است). سفر دیگر امام به بغداد در سال۲۱۵ بودهاست. هنگامی که مأمونعازم جنگ با روم بود، امامجواد علیهالسلام از مدینه به بغداد رسید.وی برای دیدن مأمون به شهر تکریت رفت و در آنجا،ام فضل ، با اجازه مأمون، به امام پیوست. امام تا رسیدن موسمحج در بغداد سکنا گزید، سپس با همسرش برای اعمالحج به مکهرفت و از آنجا به منزلش در مدینه بازگشت(ابنابیطاهر، ص۱۴۲ـ۱۴۳؛ نیز رجوع کنید به طبری، ج۸، ص۶۲۳؛ ابناثیر، ج۶، ص۴۱۷؛ رجوع کنید به ادامه مقاله). آخرین بار، در اواخر محرّم۲۲۰، معتصم عباسی امام را به بغداد فراخواند و وی به همراه امفضل به بغداد سفر کرد و تا هنگام وفات در آنجا اقامت داشت(رجوع کنید به مفید، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۸۹ـ ۲۹۵؛ خطیببغدادی، ج۴، ص۸۸ ـ ۸۹؛ ابنشهرآشوب، ج۴، ص۳۸۴؛ ابنصباغ، ص۲۷۲).