زندگینامه آندره ماری آمپر
آندره ماری آمپر در بیست و دوم ماه ژانویه 1775 در شهر زیبا لیون در کشور بزرگ فرانسه چشم به جهان گشود
مقدمه
آندره ماری آمپر در بیست و دوم ماه ژانویه ۱۷۷۵ در شهر زیبا لیون در کشور بزرگ فرانسه چشم به جهان گشود. آمپر تنها پسرفرزند ژاک آمپر و ژان آنتوانت دسوتیته سارس بود. که از بازماندگان خانوادههای بازرگانان مرفه ابریشم در لیون بودند. یکی از دو خواهر او در جوانی فوت کرد و دیگری بعدها خانهدار خانه وی در پاریس شد. آمپر از کودکی به ریاضیات علاقه داشت و مقدمات حساب دیفرانسیل و انتگرال را نزد یکی از دوستان پدرش مطالعه نمود. آمپر بر اساس اصولی که در کتاب امیل روسو مطرح شده بود تربیت گردید، او در برابر کتابخانه در خور توجهی قرار گرفت، به وی اجازه داده شد که خود را مطابق آنچه ذوقش به او تلقین میکند پرورش دهد.
احتمالاٌ مهمترین تأثیر بر او از دائره المعارف (ژان لوروند دالامبرودنیس) بود، اما کاملاٌ مطابق آئین کاتولیک نیز تعلیم دید. در سال ۱۷۹۳ که آمپر ۱۸ ساله بود، یعنی در حکومت وحشت و پر هرج و مرجترین دوران انقلاب فرانسه، پدرش ناعادلانه محکوم به اعدام با کیوتین شد و پس از مرگ پدرش در آن سال ناراحتی عجیبی او را احاطه نمود، بطوریکه مدت یکسال طول کشید تا به وضع عادی خود برگشت.
در همین هنگام که بیست و یکسال بیش نداشت، به عشق دختری بیست و سه ساله گرفتار گردید. در سال ۱۷۹۹ آمپر با کاترین آنتوانت کاروان ازدواج کرده و در ۱۸۰۰ پسر آنها ژان ژاک به دنیا آمد. اما پس از مدت کوتاهی، مادر تندرستی خود را از دست داد و در ۱۸۰۳ فوت کرد. بر اثر این حوادث غم انگیز دوران جوانی، آمپر همواره شخصیت افسرده از خود نشان میداد.
آمپر هیچگونه آموزشی رسمی ندیده، پدرش او را به زیاد خواندن تشویق میکرد و آمپر جوان همه مقالات دایره المعارف مشهور ژان لوروند دالامبر و دنیس دید روی را بخاطر سپرد. پدر و مادر او کاتولیکهای معتقدی بودند و آمپر همواره از تنش میان تمایلات روشنفکرانه و باورهای مذهبی رنج میبرد. یکی از اولین رشتههای مورد علاقهاش گروه بندی گیاهان بود و نیز استعداد زود رسی در ریاضیات از خود نشان داد. آمپر پس از کمی تدریس خصوصی و عمومی در بورگ و لیون، در ۱۸۰۴ برای تدریس ریاضیات در مدرسه پلی تکنیک، که موسسه معتبری در زمینه آموزش علوم در پاریس بود، انتخاب شد.
اظهارات وی در مورد دیفرانسیل
وی چندین یادداشت ریاضی درباره معادلات دیفرانسیل جزئی نوشت و در ۱۸۱۴ عنوان ریاضیدان به عضویت فرهنگستان علوم فرانسه برگزیده شد. در این دوره آمپر در کنار ریاضی به تکمیل و بسط در زمینه شیمی نیز پرداخت. وی مفهومی کاملا هندسی از ساختار مولکولی طرح کرد، طرحی در دسته بندی عناصر شیمیایی ارائه داد و آنچه را که بطور کلی فرضیه آووگادرو نامیده میشود، نیز بصورتی مستقل عرضه کرد. آمپر در پاریس با دیدن دختری به نام ژان پوتو تمام غم و اندوه خود را فراموش نمود ولی کار این ازدواج به جایی رسید که یک روز زنش او را از خانه بیرون کرد، در این موقع آمپر سمت استادی مدرسه پلی تکنیک را داشت.
مطالب خواندنی:
بر طبق نظر آمپر دو سطح شناخت جهان خارجی وجود دارد، نمودها که مستقیماٌ از راه جوابی به ما عرضه میشوند و بودها که علل عینی نمودها به شمار میروند. ما میتوانیم روابط میان نمودها و بودها را نیز بشناسیم و این روابط درست به اندازه بودها واقعیت دارند. شور فکری مداوم زندگی آمپر از سال ۱۸۰۱ تا زمان مرگش دستگاه فلسفی بود، اما این سالها به پژوهشهای علمی فوق العاده مبتکرانه نیز اختصاص داشتند.
آمپر از ۱۸۰۱ تا حدود ۱۸۱۵ خود را عمدتاٌ وقف ریاضیات کرد به تدریج که دلبستگی اش به ریاضیات کاهش یافت شیفته شیمی گردید و از ۱۸۲۱ تا ۱۸۲۸ دانش برق پویایی (الکترودینامیک) را پایه گذاری کرد و توسعه داد و همین کار عملی است که او را شهره ساخته و در ردیف اول فیزیکدانان جایگاه والایی به او بخشیده است. بزرگترین مقاله ریاضی آمپر با عنوان یادداشت درباره محاسبه انتگرال معادلات دیفرانسیل جزئی به بحث پیرامون مسائل گوناگون انتگرال گیری معادلههای دیفرانسیل جزئی مربوط میشود. در سال ۱۸۱۵ آمپر نامه خود به برتوله را منتشر ساخت با عنوان نامه آقای آمپر به آقای کنت برتوله درباره تعیین نسبتهای ترکیب اجسام بر حسب تعداد و حالت مولکولهایی که اجزای تشکیل دهنده آن اجسام از آنها ترکیب شدهاند.
از نظریه جاذبه عمومی که بطور عادی مایه پیوستگی اجسام دانسته میشود و از این واقیعت که نور به آسانی از اجسام شفاف میگذرد، آمپر نتیجه گرفت که نیروهای جاذبه و دافعه که با هر مولکولی ملازمند، مولکولهای دیگر اجسام را در فواصلی از یکدیگر نگاه میدارند که به گفته آمپر مقایسه با ابعاد این مولکولها بینهایت بزرگند، در سال ۱۸۲۱ آمپر هم به عنوان ریاضیدان و هم تا اندازهای به عنوان شیمیدانی نوآور شهرتی بدست آورده بود.
آمپر تا ۱۸۴۰ که ۴۵ ساله شده بود، توجه زیادی به فیزیک نداشت. در آن سالها هانس کریستیان اورستد کشف کرد که جریان الکتریسیته میتواند جهت قرار گرفتن آهنربای آویخته را تغییر دهد. آمپر بی درنگ کار اورستد را دنبال کرد و به این نتیجه رسید که دو جریان الکتریکی خطی، بسته به جهت هایشان نسبت به هم، یکدیگر را جذب یا دفع میکنند. وی سپس نظر داد که همه پدپدههای مغناطیسی در نتیجه نیروهای مشابهی که بین مدارهای ظریف مولکولی درون آهنربا وجود دارند ناشی میشوند.
او موفق شد که برای این نیروهای وارد بر اجزای بینهایت کوچک مدار، فرمولی ریاضی کشف کند و این فرمول را برای ترتیبهای آزمایشی بسیار متنوعی از مدارها و آهنرباها بکار ببرد.
بدین سان، شاخه جدیدی از فیزیک که او آنرا «الکترودینامیک» نامید بوجود آمد. وی در سال ۱۸۲۲ به کشف القایش الکترومغناطیسی بسیار نزدیک شده، ولی افتخار کشف آن در سال ۱۸۳۱ نصیب مایکل فاراده شد. مهمترین خدمات و خلاقیت آمپر در مرحله گذار از نظریههای الکترو استاتیک و مغناطیس اوایل سده نوزدهم به نظریه میدان الکترودینامیکی که صورت گرفت.
- نبوغ او در زمینههای نظری و تجربی سبب شد که جیمز کلرک ماکسول، فیزیکدان معروف انگلسیی از او به عنوان نیوتن الکترویسته نام ببرد. در ۱۸۸۱ بکای جریان الکتریکی به نام او، آمپر نامیدند. آمپر علاوه بر سهمی که در پیشرفت ریاضیات، شیمی و فیزیک داشت، به فلسفه و بویژه روش شناسی علمی و طرحهای دسته بندی علاقمند بود.