تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

زندگینامه ظهوری ترشیزی

(وف ۱۰۲۶ -۱۰۲۴ ق)، شاعر و نویسنده، متخلص به ظهورى. ملقب به ملک الشعراء. وى در قریه‏ى جمند، از توابع ترشیز، به دنیا آمد. جوانیش به کسب ادب و دانش در خراسان گذشت، سپس به یزد رفت و در آنجا به شیوه‏ى شاعرى مشغول شد و با گروهى از اهل ادب معاشرت نمود در همان دیار با وحشى بافقى آنشایى و مصاحبت یافت. پس از آن چندگاهى به شیراز عزیمت کرد و در آنجا با درویش حسین سالک شیرازى، شاعر و نقاش و مذهب معروف، دوستى و ملازمت یافت. سپس قصد هند کرد و وارد دکن شد و در بیجاپور به درگاه عادل شاهیان رسید و ملازمت عادل‏شاه ابراهیم ثانى را یافت و او را مدح گفت. آشنایى ظهورى با ملک قمى هم در همین ناحیه‏ى دکن و ظاهره در بیجاپور حاصل شد و به مواصلت ظهورى با دختر ملک انجامید و از آن پس دو شاعر با یکدیگر به سر بردند و در ایجاد بعضى اثرها با هم همکارى داشتند. ظهورى پس از چندى آهنگ حجاز کرد و در بازگشت به هند در احمدنگر پایتخت نظامشاهیان به خدمت عبدالحریم‏خان خانان رسید. وى در نظم و نثر دست داشت بطورى که در هند به شهرت رسید. از جمله آثارش: مجموعه منشآت به نامهاى: «دیباچه‏ى نورس»، که مقدمه‏اى است بر کتاب «نورس خیال» اثر ابراهیم عادل‏شاه؛ «گلزار ابراهیم»، در ستایش ابراهیم عادل‏شاه؛ «خوان خلیل»، که با مشارکت ملک قمى به نام ابراهیم عادل‏شاه تصنیف کرد؛ «پنج رقعه»؛ «دیوان» شعر؛ «ساقى‏نامه»، حدود چهار هزار و پانصد بیت که به نام برهان ثانى نظامشاه سرود.[۱]
نورالدین محمد، ترشیزى شاعر مشهور اوایل قر. ۱۱ ه. (ف. ۱۰۲۵ ه.ق./ ۱۶۱۶ م.) وى مدتى در خراسان و عراق و فارس به سر برد و با عمال و بزرگان و شاعران آن نواحى مصاحبت داشت و سپس به مکه و از آنجا در سال ۹۸۰ ه.ق./ ۱۵۷۲ م. به هند رفت و در آنجا کسب مقامات بلند کرد. دیوان ظهورى شامل مثنوى‏ها، قصیده‏ها و غزلهاى بسیار است و سه دیباچه وى به نثر فارسى بر مجموعه‏هاى او (نورس، گلزار ابراهیم، خوان خلیل) به نام «سه نثر ظهورى» شهرت بسیار دارد و جزو کتب درسى هندوستان و پاکستان به شمار مى‏رود، و بر آن شروحى نوشته‏اند. شهرت ظهورى در هند بیشتر از ایران است.
یک نمونه از اشعار مشهور وی :
مطالب خواندنی:
تا کی جفا کشم زتو ای بی وفا،برو/بگذاشتم به مدعیان مدعا،برو
آن ها که درقفای تو گفتیم،گفته ایم/تا وا نکرده ایم لب،از پیش ما برو
دشمن نکرد آنچه تو کردی به دوستی/بیگانه ام دگر،برو ای آشنا برو
امید صلح نیست دگر،نیست نیست نیست/منشین،برو برو برو،ای بی وفا برو
برخود حرام کرده مشامم شمیم او/هستند بی خودان دگر،ای صبا برو
غیر از سفر علاج نداری،لجاج چند؟/مردی ز رشک غیر،ظهوری بیا برو
برگرفته از کتاب: اثرآفرینان (جلد اول-ششم)
منابع زندگینامه:
[۱] آتشکده‏ى آذر (۲۷۱ -۲۶۶ / ۱)، ایضاح المکنون (۵۱۵ -۴۴۰ / ۱)، تاریخ ادبیات ایران، براون (۱۶۹ / ۴)، تاریخ ادبیات در ایران (۹۸۸ -۹۷۷ / ۵)، تاریخ نظم و نثر (۴۴۶ -۴۴۵)، تذکره‏ى میحانه (۴۱۲ -۳۶۳)، دایره‏المعارف فارسى (۱۶۴۸ / ۲)، الذریعه (۳۲ / ۲۳ ،۶۵۷ -۶۵۶ / ۹)، فرهنگ ادبیات فارسى (۳۳۲)، فرهنگ سخنوران (۵۹۷ -۵۹۶)، کاروان هند (۸۳۸ -۸۲۳ / ۲)، گنج سخن (۸۰ -۷۷ / ۳)، لغت‏نامه (ذیل/ ظهورى)، مآثر رحیمى (۴۴۶ -۳۹۳ / ۳)، منظومه‏هاى فارسى (۳۸۱ -۳۸۰)، مؤلفین کتب چاپى (۵۵۱ -۵۵۰ / ۵)، نتایج الافکار (۴۵۱ -۴۴۷).
منبع آنلاین : راسخون
ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. مهدی می گوید

    با عرض سلام و تشکر به خاطر مطالب قشنگتون. اگه یه لطفی بکنید و دیوان ظهوری ترشیزی را گیر بیاورید ممنون میشم

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.