تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

زندگینامه عباس کیارستمی

عبّاس کیارستمی (۱ تیر ۱۳۱۹ تهران – ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس) کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست و کارگردان هنری بین‌المللی، همچنین شاعر و نقاش ایرانی بود.او فیلم‌سازی تأثیرگذار در سینمای جهان به‌شمار می‌آید، و آثار وی با استقبال فراوان ناقدان، داوران، کارگردانان، فستیوال‌ها و بنیادهای فرهنگی و هنری جهان روبه‌رو شده است.

«برای من به عنوان یک شهروند، زندگی در ایران خیلی سخت است؛ اما به عنوان فیلمساز، ایران برایم بهشت است.»
کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در کارِ سینما شروع به فعالیت کرد و بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخت. از مهم‌ترین کارهایش می‌توان به: سه‌گانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰)، طعم گیلاس (۱۹۹۷)، و باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) اشاره کرد. او در دوره پایانی کارش به فیلم‌سازی بیرون از ایران روی آورد که حاصلش فیلم‌هایی مانند کپی برابر اصل (۲۰۱۰) و مثل یک عاشق (۲۰۱۲) بود.

کیارستمی علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود. او را باید در زمرهٔ سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران و همتای سهراب شهیدثالث و پرویز کیمیاوی به شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمهٔ شخصیت‌ها در سواری برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است.

کیارستمی برنده چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی است. وی پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس این جایزه را گرفت.وی در جشنواره‌های متعدد معتبر فیلم جهان به عنوان داور حضور داشته است و با ۴ دوره داوری در جشنواره فیلم کن در سالهای ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ در میان هنرمندان ایرانی پیشتاز است. وی همچنین با دریافت ۳۲ دست‌آورد شخصی، پرافتخارترین هنرمند ایران به شمار می‌رود.

زندگی:
کیارستمی در سال ۱۳۱۹ در تهران به دنیا آمد.در مدرسهٔ جم در قلهک با آیدین آغداشلو همدرس شد. نخستین تجربهٔ هنری او نقاشی بود. او این هنر را تا پایان دوران نوجوانی همچنان ادامه داد تا آنجا که در سن ۱۸ سالگی توانست در یک مسابقهٔ نقاشی برندهٔ جایزه شود. وی اندکی پس از این کامیابی در دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران پذیرفته شد.او در دانشگاه بیشتر به فراگیری نقاشی و طراحی گرافیک پرداخت و در هنگام تحصیل برای تأمین هزینه‌های زندگی به عنوان پلیس راهنمایی رانندگی مشغول به کار شد. کیارستمی از سال ۱۳۴۰ یعنی در دهه ۱۹۶۰ به عنوان نقاش تبلیغاتی در آتلیه ۷ و یکی دو مؤسسهٔ دیگر به کار طراحی جلد کتاب، پوستر و آگهی‌های بازرگانی پرداخت، و بعدها به «تبلی فیلم» رفت. از سال ۱۳۴۶ در سازمان تبلیغاتی نگاره به طراحی و ساختن تیتراژ فیلم پرداخت که نخستین آنها تیتراژ فیلم وسوسهٔ شیطان ساختهٔ محمد زرین دست بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری ساختهٔ مسعود کیمیایی را او انجام داد. مدتی بعد به دعوت فیروز شیروانلو، که مسئولیت «امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را داشت به کانون رفت و در سال ۱۳۴۹ فیلم کوتاه نان و کوچه را ساخت. در سال ۱۳۵۱ فیلم زنگ تفریح را ساخت و با ساخت فیلم مسافر در سال ۱۳۵۳ مطرح شد. او در سینمای بعد از انقلاب پایه‌گذار سینمایی شد که تا به حال فیلمسازان زیادی پیرو این نوع سینما، فیلم ساخته و مطرح شده‌اند. عباس کیارستمی با فیلم طعم گیلاس در سال ۱۹۹۷ جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن را هم از آن خود کرده‌است.

کیارستمی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ روی هم رفته ۱۵۰ آگهی بازرگانی برای تلویزیون ایران ساخت. او تا پایان دههٔ ۱۹۶۰ آگهی آغاز فیلم‌هایی همچون قیصر ساختهٔ مسعود کیمیایی و طرح کتاب‌های کودکان را انجام داد.

کیارستمی در ۱۹۶۹ با پروین امیرقلی ازدواج کرد و در سال ۱۹۸۲ از او جدا شد. آن‌ها از این پیوند، صاحب دو پسر به نام‌های احمد زادهٔ ۱۹۷۱ و بهمن ۱۹۷۸ شدند. فرزند دوم او بهمن کیارستمی در سال ۱۹۹۳ در سن ۱۵ سالگی مدیر فیلم‌برداری و کارگردان شد و فیلم مستند سفری به دیار مسافر را ساخت. او به دلیل حساسیت چشمانش به نور، معمولاً از عینک تیره استفاده می‌کرد.

کیارستمی از جمله کارگردانانی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران در کشور باقی ماند. او بر این باور است که «تصمیم به ماندن» مهم‌ترین تصمیم او برای زندگی حرفه‌ایش بوده است. او می‌گوید که حضور همیشگیش در ایران و ملیت ایرانی توانایی او در ساخت فیلم را دو چندان کرده است، وی در این باره گفت:

اگر درختی را که ریشه در خاک دارد از جایی به جای دیگر ببرید، آن درخت دیگر میوه نمی‌دهد و اگر بدهد آن میوه دیگر به خوبی میوه‌ای که در سرزمین مادریش می‌تواند بدهد نیست. این یک قانون طبیعت است. فکر می‌کنم اگر سرزمینم را رها کرده بودم درست مانند این درخت شده بودم.

او در تیرماه سال ۱۳۹۵ برای درمان راهیِ فرانسه شد و سرانجام روز ۱۴ تیر در یکی از بیمارستان‌های فرانسه درگذشت. پیکر او ۲۰ تیرماه ۱۳۹۵ در لواسان به خاک سپرده شد.

فیلم‌سازی:

دههٔ ۱۹۷۰:
سال ۱۹۶۹، در سرآغاز دگرگونی‌هایی که گاهی موج نوی سینمای ایران می‌نامند و با فیلم‌هایی چون گاو و قیصر و آرامش در حضور دیگران و رگبار شناخته می‌شود، کیارستمی کمک کرد تا بخشی برای فیلم‌سازی در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تهران ایجاد شود. فیلم دوازده دقیقه‌ای نان و کوچه ۱۹۷۰ ساختهٔ کیارستمی، سرآغاز همکاری کانون در ساخت فیلم بود. این فیلم کوتاه نئورئالیست داستان بچه مدرسه‌ای بیچاره‌ای را روایت می‌کرد که گرفتار یک سگ شده بود. فیلم بعدی زنگ تفریح نام داشت که سال ۱۹۷۲ ساخته شد. کم‌کم کانون به کارگاهی مهم برای ساخت فیلم‌های ایرانی تبدیل شد و نه تنها فیلم‌های کیارستمی بلکه فیلم‌هایی چون دونده و باشو، غریبهٔ کوچک هم توسط همین کارگاه هنری ساخته شد. در دههٔ ۱۹۷۰ در هنگام نو شدن ادبی فرهنگی سینمای ایران، کیارستمی به فردگرایی در فیلم‌سازی روی آورد.هنگامی که دربارهٔ نخستین فیلم او سخن به میان آمد او چنین پاسخ داد:

نان و کوچه نخستین تجربهٔ سینمایی من بود و باید بگویم که بسیار دشوار بود. من مجبور بودم با یک بچهٔ بسیار کوچک، یک سگ و یک گروه فیلم سازی غیرحرفه‌ای البته به جز مدیر فیلم‌برداری که مدام غُر می‌زد و اعتراض می‌کرد کار کنم. خوب مدیر فیلم‌برداری در صحنه حق داشت چون من از روش فیلم‌سازی که او بدان خو گرفته بود پیروی نمی‌کرد.

کیارستمی پس از فیلم تجربه ۱۹۷۳، فیلم مسافر را در سال ۱۹۷۴ ساخت. مسافر روایت‌گر داستان پسری ده ساله و پُر دردسر به نام قاسم جولایی (با بازی حسن دارابی) است که در یکی از شهرهای کوچک ایران زندگی می‌کند و می‌خواهد برای تماشای مسابقهٔ تیم فوتبال مورد علاقه‌اش به تهران برود او برای این کار، دوستان و همسایگانش را هم فریب می‌دهد و پس از چندین ماجراجویی در نهایت به موقع به ورزشگاه تهران می‌رسد. این فیلم، تصمیم پسر را به عنوان هدفش؛ و کوتاهی‌ها و بی تفاوتی‌هایش را به صورت تأثیر رفتار او بر دیگران به‌ویژه نزدیکانش نمایش می‌دهد. این فیلم به بررسی رفتار آدمی و تعادل راستی و ناراستی می‌پردازد. فیلم ویژگی‌های کیارستمی یعنی واقع‌گرایی، سادگی و سبک پیچیده و همچنین نوعی شیفتگی بین روح و جسم بشری را به نمایش گذاشت. مسافر، فیلمی زمینه‌ساز در کارنامهٔ وی ارزیابی می‌شود، از این جهت که عناصری صوری و روایی در آن وجود دارد که تا به امروز، در همهٔ آثار کیارستمی مشترکند؛ و آن سبک مستندگونه و ادغام دو ویژگی پارادوکسال یعنی سادگی و پیچیدگی است.

سال ۱۹۷۵ کیارستمی دو فیلم کوتاه به نام‌های من هم می‌توانم و دو راه حل برای یک مسئله کارگردانی کرد. در آغاز سال ۱۹۷۶ فیلم رنگ‌ها و پس از آن فیلم پنجاه و چهار دقیقه‌ای لباسی برای عروسی را به نمایش درآورد. لباسی برای عروسی داستان سه نوجوان را نمایش می‌دهد که بر سر یک لباس برای یک جشن عروسی با هم درگیر می‌شوند. این فیلم برنده دیپلم افتخار جشنواره بین‌المللی فیلم مسکو و برنده دیپلم ویژه هیئت داوران و جایزه تلویزیون ملی ایران یازدهمین جشنواره بین‌المللی فیلم کودکان و نوجوانان تهران شد. نخستین فیلم بلند کیارستمی، فیلم ۱۱۲ دقیقه‌ای گزارش است که در سال ۱۹۷۷ به نمایش درآمد. در این فیلم به یک ممیز مالیاتی پرداخته می‌شود که متهم به دریافت رشوه شده و در ادامهٔ ماجرا یک خودکشی هم در داستان روی می‌دهد. کیارستمی در سال ۱۹۷۹ فیلم قضیهٔ شکل اول، شکل دوم را ساخت.

دههٔ ۱۹۸۰:
کیارستمی در آغاز دههٔ ۱۹۸۰ چندین فیلم کوتاه کارگردانی کرد که از جملهٔ آن‌ها می‌توان به: بهداشت دندان ۱۹۸۰، به ترتیب یا بدون ترتیب ۱۹۸۱، همسُرایان ۱۹۸۲ و همشهری ۱۹۸۳ اشاره کرد. کیارستمی با ساخت فیلم خانه دوست کجاست؟ در سال ۱۹۸۷ در بیرون از ایران هم شناخته شد و مورد تحسین قرار گرفت. کیارستمی جایزه گریفون برنزی و مدال طلای شهر را از جشنواره فیلم جیفونی دریافت کرد و در لوکارنو مورد تمجید بسیاری قرار گرفت. وی نامزد پلنگ طلایی، برنده پلنگ برنزی، برنده جایزه کنفدراسیون بین‌المللی هنر سینما، برنده جایزه فیبرشی و برنده جایزه فیلم منتخب انجمن منتقدان فیلم جشنواره فیلم لوکارنو شد.

خانهٔ دوست کجا است داستان ساده‌ای دربارهٔ یک پسر مدرسه‌ای هشت سالهٔ باوجدان را روایت می‌کند که تلاش می‌کند دفترچه دوستش را که در روستای همسایه زندگی می‌کند به او بازگرداند وگرنه دوستش را از مدرسه بیرون می‌کنند. در طول این فیلم باورهای سنتی روستانشینان ایران نمایش داده شده است. کیارستمی این فیلم را از نگاه یک کودک می‌سازد. بهره‌گیری شاعرانه از منظره‌های روستایی ایران و همچنین نشان دادن واقعیت زندگی از نکته‌های مورد توجه در این فیلم است.

منتقدان سه فیلم خانهٔ دوست کجاست؟ و زندگی و دیگر هیچ ۱۹۹۲ و زیر درختان زیتون ۱۹۹۴ را به سه‌گانه کوکر یا سه‌گانه زلزله مانند کرده‌اند چون هر سه فیلم، روستایی به نام کوکر در ایران را به تصویر می‌کشد. پایهٔ فیلم به زمین‌لرزه رودبار و منجیل مربوط می‌شود که در آن ۴۰٬۰۰۰ تن جانشان را از دست دادند. کیارستمی از نمادهای زندگی، مرگ، تغییر و دوام برای ارتباط سه فیلم استفاده می‌کند. این سه‌گانه در دههٔ ۱۹۹۰ در فرانسه و دیگر کشورها از جمله هلند، سوئد، آلمان و فنلاند بسیار خوش درخشید و با کامیابی روبرو شد. کیارستمی خود این سه فیلم را به عنوان سه‌گانه نمی‌شناسد، بلکه می‌گوید دو فیلم آخر و طعم گیلاس (۱۹۹۷) با هم یک سه‌گانه را می‌سازند و هر سه دربارهٔ ارزش زندگی بحث می‌کنند. کیارستمی برای زیر درخت زیتون مورد توجه اکثر منتقدان قرار گرفت. کیارستمی در ۱۹۸۷ داستان فیلم کلید را نوشت و تدوین کرد اما آن را کارگردانی نکرد. او در ۱۹۸۹ فیلم مشق شب را ساخت.

دههٔ ۱۹۹۰:
نخستین فیلم کیارستمی در دههٔ ۱۹۹۰ کلوزآپ نام داشت که روایتگر داستانی واقعی بود. داستان این فیلم مربوط به مردی شیفتهٔ سینما به نام حسین سبزیان بود که وارد یک خانواده می‌شود و خود را محسن مخملباف معرفی می‌کند. در پایان فیلم مخملباف واقعی پیدا می‌شود و سبزیان در دادگاه می‌گوید به دلیل علاقه به سینما دست به این کار زده است. بخش‌هایی از این فیلم مستند و بخشی از آن استودیویی است. کیارستمی برای این ساخته‌اش در نزد جامعه غرب شناخته تر شد و فیلمش در سراسر اروپا به نمایش درآمد و مورد تحسین قرار گرفت. کلوزآپ در سال ۲۰۱۲ نیز توسط نشریهٔ سایت اند ساوند در فهرست ۵۰ فیلم برتر تاریخ سینما قرار گرفت و جایزه فیبرشی جشنواره بین‌المللی فیلم استانبول و جایزه ویژه منتقدان جشنواره بین‌المللی فیلم مونترال را به دست آورد. نانی مورتی در سال ۱۹۹۶ فیلم کوتاهی با نام روز افتتاحیه کلوزآپ دربارهٔ نمایش کلوزآپ در رم ساخت. وی در همین سال نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه لژیون دونور را دریافت کرد. کیارستمی در ۱۹۹۲ فیلم زندگی و دیگر هیچ را ساخت و برنده جایزه بخش نوعی نگاه در چهل و پنجمین جشنواره فیلم کن شد. به بیان منتقدین، این فیلم یکی از سه‌گانهٔ کوکر یا سه‌گانهٔ زلزله بود. این فیلم دربارهٔ یک پدر و پسر است که چند روز پس از زلزلهٔ ۱۹۹۰ یا ۱۳۶۹ کوکر، از تهران به این منطقه می‌روند تا از سلامتی دو پسر جوان که در زلزله بوده‌اند، با خبر شوند. آن‌ها در جریان سفر به این منطقه با بازماندگان زلزله روبرو می‌شوند که چگونه در سختی به زندگی خود ادامه می‌دهند.
کیارستمی در آن سال برندهٔ جایزهٔ روبرتو روسلینی شد. این نخستین جایزهٔ تخصصی بود که او برای کارگردانی یک فیلم دریافت می‌کرد. زیر درختان زیتون آخرین فیلم از سه‌گانهٔ کوکر بود. کسانی همچون آدریان مارتین، سبک این سه‌گانه را هندسی می‌دانند. مانند ارتباط الگوهای زیگزاگی در چشم‌اندازها و مناظر هندسی فیلم با زندگی واقعی و نیروهای جهانی. فلاش‌بک‌هایی که در مسیر پر پیچ و خم زندگی و دیگر هیچ دیده می‌شود، به نوبهٔ خود ذهن بیننده را به فیلم خانهٔ دوست کجاست در سال ۱۹۸۷، یعنی پیش از زلزله می‌برد، این مسئله به‌طور نمادین ما را به‌سوی اتفاقات بعد، در فیلم زیر درخت زیتون سوق می‌دهد. در سال ۱۹۹۵ میلادی، میراماکس فیلمز، زیر درخت زیتون را در آمریکا منتشر کرد. کیارستمی برای فیلم تحسین شده زیر درخت زیتون برای اولین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شد.

بعدها، کیارستمی فیلمنامهٔ سفر و بادکنک سفید را برای همکار سابق خویش، جعفر پناهی نوشت.کیارستمی سپس در لومیر و شرکا، با ۴۰ کارگردان مطرح جهان مانند دیوید لینچ و میشائیل هانکه همکاری کرد.

طعم گیلاس فیلم بعدی کیارستمی در سال ۱۹۹۷ بود. این فیلم مورد تحسین منتقدان و سینماگران قرار گرفت. کیارستمی جایزهٔ نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷ و جایزهٔ بهترین فیلم خارجی انجمن منتقدان فیلم بوستون را برای طعم گیلاس بدست آورد و مورد تحسین جهانیان قرار گیرد. مجله تایم در سال ۲۰۰۴ نیز این فیلم را بعنوان یکی از ۱۰ فیلم برتر تاریخ کن نامید. طعم گیلاس در ادامه به عنوان بهترین فیلم خارجی زبان انجمن ملی منتقدان فیلم نیز انتخاب شد. مجموعه کرایتریون در ۱ ژوئن ۱۹۹۹ این فیلم را به عنوان یک فیلم منحصر به فرد اعلام کرد.این فیلم دربارهٔ مردی‌ست که قصد خودکشی دارد.

کیارستمی در سال ۱۹۹۹ فیلم باد ما را خواهد برد را جلوی دوربین برد. وی برای این فیلم نامزد دریافت جایزهٔ شیر طلایی جشنواره فیلم ونیز بود اما موفق به کسب جایزهٔ شیر نقره‌ای شد. همچنین این فیلم، برندهٔ جایزهٔ فیپرشی جشنواره فیلم ونیز گردید و به عنوان یکی از صد اثر برتر سینمای جهان در دهه گذشته از نگاه برگزارکنندگان جشنواره بین‌المللی فیلم تورنتو انتخاب شد. داستان فیلم در مورد گروهی روزنامه‌نگار است که برای تولید فیلمی مستند از آئین سوگواری به روستایی در کردستان می‌روند. اما پیرزنی که قرار است بمیرد، نمی‌میرد.یکی از جذابیت‌های فیلم، این بود که بیشتر شخصیت‌های آن جلوی دوربین ظاهر نمی‌شدند و فقط صدای آن‌ها شنیده می‌شود.

دههٔ ۲۰۰۰:
در سال ۲۰۰۱ میلادی، کیارستمی و همکارش سیف‌الله صمدیان به درخواست صندوق بین‌المللی توسعهٔ کشاورزی سازمان ملل متحد، برای ساخت فیلمی مستند در مورد یتیمان اوگاندا، به کامپالا، اوگاندا سفر کردند. وی ده روز در آنجا ماند و مستند ای‌بی‌سی آفریقا را ساخت. هدف اصلی سفر در ابتدا، آمادگی برای ساخت فیلمی بلند بود، ولی کیارستمی ویرایش کامل فیلم را از طریق قطعه‌های ویدیوئی بدست‌آمده تمام کرد.

جف اندرو منتقد کمپانی تایم اوت، در مورد فیلم کیارستمی می‌گوید: «مانند ۴ اثر قبلی‌اش، این فیلم هم در مورد مرگ نیست ولی در مورد مرگ و زندگی است: دربارهٔ اینکه آنها چگونه با هم ارتباط دارند و ما چه نگرشی را در مورد همزیستی آنان داریم.»

در سال ۲۰۰۲ میلادی، کیارستمی فیلم ده را کارگردانی کرد.در این فیلم زنی درون خودرویی نشسته‌است و در ده سکانس با ده شخص گفتگوهایی انجام می‌دهد و نمایی از زندگی زن امروزی در ایران را نشان می‌دهد. در این فیلم شخصیت اصلی داستان با پسرش، خواهرش، یک عروس آینده، یک روسپی و پیرزنی مذهبی گفتگو می‌کند. این سبک فیلم‌سازی توسط بسیاری از منتقدان حرفه‌ای همچون آو اسکات مورد تجلیل قرار گرفت. اسکات در نیویورک تایمز می‌نویسد: «کیارستمی علاوه بر اینکه شناخته‌شده‌ترین کارگردان ایرانی در سطح بین‌المللی در دههٔ گذشته بوده است، جزو پیشروان سینمای خودرو نیز هست … او می‌داند خودرو مکانی‌ست برای تفکر، مشاهده و بالاتر از همه، صحبت کردن.».کایه دو سینما نیز این فیلم را جزو ۱۰ فیلم برتر دهه ۲۰۰۰ معرفی کرد و این فیلم نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۲۰۰۲ شد.

در سال ۲۰۰۳ میلادی، کیارستمی فیلم پنج را کارگردانی کرد. فیلمی شاعرانه، بدون هیچ دیالوگ و شخصیتی، فیلمی که هر بخشش تنها یک نمای طولانی ثابت است که حدود ده تا بیست دقیقه طول می‌کشد و جمعاً این مجموعهٔ یک ساعت و پانزده دقیقه‌ای را می‌سازد. کیارستمی قبل از نمایش فیلم از تماشاگران خواست که اگر خسته شدند، لطفاً سالن را ترک نکنند، چشمان‌شان را ببندند و فقط به صداها گوش کنند: «شما این شانس را دارید که فیلم‌های دیگری را در سینماهای دیگر و در زمان‌های دیگر ببینید، اما این فیلم، برای اولین بار، و امیدوارم نه برای آخرین بار به نمایش گذاشته می‌شود و من مطمئنم که شما موفق به تماشای چنین فیلمی در هیچ سینمایی نخواهید شد پس تا آخر بنشینید و تمام آن را ببینید.» فیلم دارای ۵ قسمت است و با نماهایی طولانی که به‌صورت پی در پی با دوربین دی وی بر روی دست در امتداد سواحل شهر خیخن در استان آستوریاس اسپانیا فیلمبرداری شد. جف اندرو در مورد فیلم گفت: «این فیلم بیش از چند تصویر زیباست». او می‌افزاید: «با چینشی منظم شامل رنگین کمانی از روایت‌های انتزاعی و احساسی هستند که از جدایی و کنج خلوت به‌سوی جامعه، از حرکت به سوی سکون، از سکوتی نسبی به صدا و آواز، روشنایی به تاریکی و دوباره از تاریکی به روشنایی حرکت می‌کنند و به نوزایی و تجدید حیات پایان می‌پذیرند.» وی در این دهه جایزه آکیرا کوروساوا جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری و دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور و دانشگاه سوربن را به دست آورد.

وی در سال ۲۰۰۴ میلادی، ۱۰ روی ده را ساخت. فیلمی مستند که در حین رانندگی گرفته بود و ده درس در مورد ساخت فیلم را به مخاطب توضیح می‌داد. سراسر فیلم توسط دوربینی ثابت که در ماشین نصب شده‌بود گرفته شد که یادآور شیوهٔ فیلمبرداری فیلم‌های طعم گیلاس و ده بود. در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶ میلادی، وی فیلم جاده‌های کیارستمی را کارگردانی کرد. فیلم مستند ۳۲ دقیقه‌ای، ترکیبی از تصویر و شعر و موسیقی که با فیلم‌های سیاه و سفید ساخته شده‌است.تصویر پایانی فیلم شامل انفجاری مهیب است که به همهٔ آثار زندگی پایان می‌دهد. کیارستمی این فیلم را بر پایهٔ برخی از قطعه‌های مجموعه عکس‌هایی با نام «جاده‌ها» که خودش طی سال‌های متمادی با گذر از جاده‌های گوناگون گرفته، ساخته‌است. مجموعه عکس‌های جاده‌ها پیش از ساخت فیلم در نمایشگاه‌های گوناگون داخلی و خارجی به نمایش گذاشته شده بودند.

در سال ۲۰۰۵ میلادی، او در ساخت فیلم بلیت‌ها با ارمانو اولمی و کن لوچ همکاری کرد. فیلمی ۳ اپیزودی که کارگردان یکی از اپیزودهای آن کیارستمی بود. مجموعه‌ای که در قطاری در حال عبور از ایتالیا اتفاق می‌افتاد. در نوامبر ۲۰۰۷ گاردین در گزارشی، کیارستمی را در رتبهٔ ششم، چهل کارگردان برتر معاصر سینما جهان قرار داد.

در سال ۲۰۰۸ میلادی، فیلم شیرین توسط کیارستمی کارگردانی شد. این فیلم تصویرگر نگاه ۱۱۳ بازیگر زن، بدون هیچ سخنی به دوربین فیلمبرداری است، در حالی که صداهایی از قرائت منظومهٔ خسرو و شیرین نظامی گنجوی به گوش می‌رسد. همهٔ بازیگران فیلم به‌جز ژولیت بینوش، ایرانی و همگی از هنرپیشگان حرفه‌ای سینما هستند. این فیلم نامزد جایزه بهترین فیلم خارجی زبان جشنواره فیلم ونیز در سال ۲۰۰۸ شد.

دههٔ ۲۰۱۰:
کپی برابر اصل ۲۰۱۰ با هنرنمایی ژولیت بینوش که در توسکانی فیلم برداری شد، نخستین فیلم کیارستمی بود که در خارج از ایران تولید و فیلم برداری می‌شد. این فیلم از داستان رویارویی یک زن فرانسوی با یک مرد انگلیسی سخن می‌گفت. این فیلم در سال ۲۰۱۰ در جشنوارهٔ فیلم کن پذیرفته شد. پیتر بردشاو از گاردین این فیلم را «عجیب و جذاب» توصیف کرده بود و گفته بود که کپی برابر اصل به پردازش نمای یک ازدواج می‌پردازد ژولیت بینوش در این فیلم نقش زنی پرانرژی ولی با رفتارهایی ساختگی و گیج کننده یا به عبارت ساده‌تر زنی عجیب را دارد – آدمی تحصیل کرده که به نظر در زمینه‌هایی ناموفق است. او نتیجه‌گیری کرده بود که «این کار، به طور قطع یک نمونه از تکنیک‌های ترکیبی کیارستمی بوده است که لزوماً نمونهٔ موفقی نیست.» در مقابل راجر ایبرت فیلم کیارستمی را برجسته دانسته و به این نکته اشاره کرده است که: «روش کیارستمی در پدیدآوردن فضا و دادن حس به فیلم برجسته است.» بینوش برای بازی در این فیلم، جایزهٔ بهترین بازیگر نقش اول زن را در جشنوراه کن بدست آورد. روزنامه لوموند در مورد کپی برابر اصل نوشت: «عباس کیارستمی، معروف‌ترین فیلم‌ساز ایرانی و از بزرگ‌ترین کارگردانان جهان، به دور از هیاهو، اکنون در ایتالیا به‌سر می‌برد و فیلم «کپی برابر اصل» را که «ژولیت بینوش» در آن نقش‌آفرینی دارد، مقابل دوربین برده است. دوری از ایران و ساخت فیلمی در ایتالیا انقلابی در سینمای کیارستمی است.» کیارستمی برای کپی برابر اصل برای چهارمین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره فیلم کن شده بود. وی همچنین برای این فیلم جایزه جوانان جشنواره فیلم کن و جایزه بهترین فیلم خارجی زبان انجمن منتقدان فیلم دالاس‌فورت وورث را به دست آورد. فیلم بعدی کیارستمی به نام مثل یک عاشق ۲۰۱۲ که در ژاپن فیلمبرداری شد، بازخوردهای گوناگونی داشت. کیارستمی برای مثل یک عاشق برای پنجمین بار نامزد دریافت نخل طلایی جشنواره کن شده بود. در سال ۲۰۱۳ نشان افتخار دولت ژاپن و در سال ۲۰۱۴ نشان دکوراسیون علوم و هنر اتریش به او اهدا شد.

داوری در جشنواره‌ها:
کیارستمی در بسیاری از جشنواره‌های فیلم به عنوان داور حضور داشته است که می‌توان از جشنواره فیلم کن در سال‌های ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ به عنوان برجسته‌ترین آن‌ها یاد کرد. همچنین در سال ۲۰۰۵ سرپرست داوران در بخش دوربین طلایی جشنوارهٔ فیلم کن بود. او در سال ۱۹۸۵ در جشنوارهٔ فیلم ونیز در سال ۱۹۹۰ در جشنوارهٔ فیلم لوکارنو در ۱۹۹۶ در جشنوارهٔ فیلم سن‌سباستین، در ۲۰۰۴ در جشنواره فیلم سائو پائولو، در ۲۰۰۷ در جشنوارهٔ فیلم کاپالبیو به عنوان سرپرست داوران و در سال ۲۰۱۱ در جشنواره فیلم کاستندورف صربستان به داوری پرداخت. او در بسیاری از جشنواره‌های فیلم در سراسر اروپا مانند جشنوارهٔ فیلم استوریل پرتغال، به طور مرتب حضور دارد.وی همچنین سرپرستی داوران در بخش فیلم کوتاه جشنوارهٔ فیلم کن را در سال ۲۰۱۴ عهده‌دار بوده است.

کیارستمی تجربه‌هایی گوناگون در کارهای مختلف مانند آهنگسازی، طراحی صحنه و پوستر و لباس، تدوین و حتی بازیگری و رهبری اپرا داشت. وی همچنین در عکاسی طبیعت شناخته بود. او در اواخر زندگی کتاب‌هایی از ادبیات کلاسیک ایران به نام‌های حافظ به روایت عباس کیارستمی، سعدی از دست خویشتن فریاد، آتش در باد (جزیی از کلیات شمس)، آب (نیما یوشیج به روایت عباس کیارستمی) و شب (گزیده اشعار شاعران کلاسیک و معاصر ایران با موضوع شب) منتشر کرد. ترجمه انگلیسی شعرهای اصلی کیارستمی و شعرهای گزیده شاعران معاصر و کلاسیک ایران به انتخاب عباس کیارستمی را در سال ۲۰۱۵ میلادی در قالب طرح سینمای شاعرانه کیارستمی، ایمان توسلی و پال کرونین در نیویورک آمریکا به چاپ رساندند.

عکاسی:
نمایشگاه‌های عکس کیارستمی در ایتالیا، انگلیس، ژاپن، چین و موزه هنرهای معاصر تهران برپا شده است. در حراجی کریستی دبی به تاریخ ۱ مه ۲۰۰۸ میلادی، عکسی از کلکسیون عکس‌های عباس کیارستمی به قیمت حدود ۱۳۰ هزار دلار فروخته شد در ادامه این کار نمایشگاه دیگری از آثار کیارستمی در موزه هنر شهر امپراتوری، در قلب پکن برگزار شد. همچنین او دو نمایشگاه عکس در گالری گلستان برگزار کرد. همچنین کیارستمی پوستر اصلی یازدهمین جشن بزرگ سینمای ایران را طراحی کرد. کیارستمی در این پوستر، با استفاده از نماد دو درخت در امتداد عدد یازده و المان‌های سینمایی در پس‌زمینه سفید، به نوعی طراوت، رشد و بالندگی سینمای ایران را مورد توجه قرار داده بود.

تیتراژ و طراحی پوستر:
به همین سادگی و یک حبه قند دو فیلم ساخته رضا میرکریمی بود که تیتراژ آن به خط عباس کیارستمی نوشته و پوستر آن را نیز او طراحی کرده بود. طراحی پوستر و ساخت تیتراژ فیلم‌های قیصر و رضا موتوری هر دو ساختهٔ مسعود کیمیایی نیز از دیگر اثرهای کیارستمی در طراحی بود.

کارگاه‌های آموزشی:
کیارستمی در سالهای اخیر کارگاه‌های آموزشی متعددی را در شهرهای مختلف ایران و خارج از کشور برای هنرجویان برگزار کرد. او زمانی به فرانس پرس گفته بود: «هر سال در چهار یا پنج کارگاه که هر کدام ده روزی به طول می‌انجامد، شرکت می‌کنم و هر بار سعادت بزرگی برای من است. بسیار مشتاق و بی تاب برای این کار هستم؛ چون همیشه علاقه‌مندم از زمان خود استفاده‌ای کنم.» او اضافه کرده بود: «زمانی از خودم احساس رضایت دارم که به این جوان‌ها بیاموزم و مطمئن هستم همان اندازه که به جوانان تدریس می‌کنم از آن‌ها یاد می‌گیرم.»

موسیقی:
کیارستمی رهبری دو گروه اپرا را نیز در شهرهای پاریس و لندن به عهده داشت. او سابقه اجرای موفقیت آمیز < اپرا زن‌ها همگی همان جورند> در جشنواره هنری فرانسه را در کارنامه خود دارد. همچنین عباس کیارستمی طراحی دکور صحنه، طراحی پوستر، بروشور و بلیت‌های کنسرت‌های مشکاتیان را انجام داده است.

کیارستمی داور سومین دوره جایزه معماری میر میران بود و همچنین درکنار تقوایی، بهمن جلالی و سیف‌الله صمدیان به داوری اولین مسابقه عکس فرش دست باف در ایران پرداخت. کیارستمی به همراه چند تن از معماران ایرانی نیز نمایشگاه آثار معماری هفتم را برگزار نمود.

عقاید سیاسی:
کیارستمی با اشاره به دو مشارکت سیاسی خود در سن ۱۵ سالگی و همچنین در انقلاب سال ۱۳۵۷، گفته‌بود که دیگر هیچگاه مشارکت سیاسی نخواهد داشت او همچنین انقلاب را دارای انگیزه‌های مشروع ولی غیر عقلانی و احساسی می‌دانست که باعث از بین رفتن قانون‌گرایی می‌شود. او در مصاحبه‌ای در سال ۲۰۰۷ دربارهٔ محمود احمدی‌نژاد گفت: «من فکر می‌کنم او کارش را خوب انجام نداد. او با وعدهٔ رفع مشکلات اقتصادی به قدرت رسید که هیچ‌کدام از آن‌ها را عملی نکرد.»

در جواب نامهٔ سرگشادهٔ بهمن قبادی به عباس کیارستمی، کیارستمی اذعان داشت که وی با فیلم‌های شعاری سیاسی موافق نیست چون فیلم‌های سیاسی تاریخ مصرف دارند و ارزش هنر را پایین می‌آورند. کیارستمی در جشنوارهٔ فیلم سان فرانسیسکو سال ۲۰۰۰ باعث شگفتی همگان شد. وی جایزهٔ آکیرا کوروساوا خود را برای یک عمر فعالیت هنری در سینمای ایران به بهروز وثوقی هدیه داد.

او در مصاحبه‌ای با گاردین گفته بود: «در تمام فیلم‌ها خواسته‌ام این است که تصویری مهربان‌تر و صمیمی تر از انسانیت و کشورم را به نمایش بگذارم.» وی ادامه داده بود: «من مثل یک درخت هستم؛ درخت به‌خاطر این‌که از زمین رشد کرده و بیرون آمده، نسبت به آن احساس مسوولیت ندارد، بلکه باید میوه، برگ و شکوفه بیاورد. من هیچ وظیفه‌ای برای تصحیح شناخت اشتباه از کشور و فرهنگ‌ام ندارم. من چه‌کسی هستم که چنین وظیفه‌ای داشته باشم. ازسوی دیگر، تعداد کسانی که فیلم‌های مرا می‌بینند را با کسانی که تحت تأثیر رسانه‌های جمعی غرب هستند مقایسه کنید! من چه کاری می‌خواهم انجام دهم؟.»

جنگ ایران و عراق:
کیارستمی در سال ۱۳۹۳ در یک جلسهٔ پرسش و با دانشجویان دانشگاه سیراکیوز جنگ ایران و عراق را را «جنگی که هیچ مفهومی نداشت» توصیف کرده بود.او بعداً در گفتگویی که در ایسنا منتشر شد دربارهٔ این اظهار نظرش چنین گفت:

«من جنگ را اساساً بیهوده می‌دانم و به این نمی‌شود شک داشت. اما مسئول جنگ کسی است که آغازش می‌کند نه کسی که دفاع می‌کند. بله هنوز هم می‌گویم و از این جمله خود ذره‌ای عقب‌نشینی نمی‌کنم که ما درگیر جنگی شدیم که هیچ مفهومی نداشت. اما این جنگ به ما تحمیل شد و نمی‌خواستیم درگیر این جنگ بی‌مفهوم شویم. درست است که هردو طرف در جنگ سهیم هستند اما مسئول کسی است که آغاز می‌کند.»

سانسور:
مارتین اسکورسیزی با ذکر تلاش فراوان دولت ایران برای سانسور فیلم ده از این موضوع انتقاد کرد و گفت که سانسور هیچگاه خوب نخواهد بود. در سال ۱۹۷۷ میلادی وزارت آموزش و پرورش وقت خواستار آن شد که قسمتی از فیلم کیارستمی که زنان به صورت محجبه بودند حذف شود اما با مخالفت کیارستمی با این حذف، از نمایش فیلم جلوگیری شد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز صحنه‌های دوباره گرفته‌شدهٔ بدون حجاب فیلم به نمایش در نیامد.

سیاست در آثار کیارستمی:
« هیچ فیلمی غیرسیاسی نیست. در هر فیلمی مسائل سیاسی مطرح می‌شوند. »
آثار کیارستمی خالی از نگاه سیاسی نیست. در فیلم ده، یک زن در سطح شهر تهران رانندگی می‌کند. به نوشته پیتر بردشاو، «حضور یک زن به عنوان راننده در منطقه‌ای مانند خاورمیانه، که بسیاری با رانندگی زنان مخالفند، معنایی سیاسی و فمینیستی دارد.»

بیماری و مرگ:


آرامگاه عباس کیارستمی در آرامستان توک مزرعه

در تاریخ ۷ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری آفتاب خبر بستری شدن عباس کیارستمی را بر روی وب گاه خود درج کرد. کیارستمی در پی شدت گرفتن مشکلات جسمی، با نظر پزشکان معالج در بیمارستان بستری شد. در تاریخ شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۵ خبرگزاری ایسنا خبری مبنی بر اینکه عباس کیارستمی از سرطان دستگاه گوارش رنج می‌برد منتشر کرد.کیارستمی به دلایل متعدد، از جمله خونریزی داخلی، چهار عمل جراحی را پشت سر گذاشت. اولین عمل، عمل جراحیِ درمانی بود. دومین عمل به دلیل خونریزی داخلی صورت گرفت و سومین عمل برای برداشتن کیسه صفرا و آخرین عمل به دلیل عفونتِ پیشرفته بود. در ادامه، روند درمان وی رو به پیشرفت، گزارش شد و طول درمان، بنا به تشخیص تیم معالج برای کنترل شرایط بیماری، عباس کیارستمی در خواب مصنوعی به سر می‌برد. به گفته مشاور وزیر بهداشت یک تیم پزشکی باتجربه پیگیر درمان عباس کیارستمی بود. همچنین حسن قاضی‌زاده هاشمی، وزیر بهداشت به ملاقات کیارستمی رفت و از نزدیک روند درمان او را دنبال کرد. در ۱۵ فروردین نیز بیماری سرطان وی تکذیب شد. در ادامه برای بازتاب اخبار بیماری و سلامتی وی، کانال تلگرامی با عنوان «اخبار مربوط به روند درمانی عباس کیارستمی» راه‌اندازی شد.
محمد شیروانی بعد از ملاقات با کیارستمی در بیمارستان، مطلبی را در صفحه شخصی خود در فیس‌بوک نوشت که در آن از نارضایتی و انتقاد شدید کیارستمی از جراحی انجام شده، خبر داد، در این یادداشت به نقل از آقای کیارستمی گفته شد: من باورم نمیشه دیگه بتونم روی پا وایسم و فیلم کار کنم. اون تو [دستگاه گوارش] رو داغون کردند. این اظهارات محمد شیروانی با واکنش تند احمد کیارستمی مواجه شد، وی از لحن انتقادی نسبت به وزیر بهداشت و رعایت نکردن عرف و اخلاق توسط شیروانی انتقاد و بیان کرد وضعیت پدر اورژانسی نیست.

کیارستمی پس از گذراندن دورهٔ نقاهت در تهران برای ادامهٔ درمان با آمبولانس هوایی کمپانی MK۲ با هزینه تهیه‌کننده فیلم آخرش که ساخته نشد، راهی فرانسه شد اما پس از چند روز به علت لخته شدنِ خون، سکته مغزی کرد و در پاریس درگذشت.
بعد از درگذشت عباس کیارستمی، کمپین پیگری پرونده پزشکی او توسط گروهی از سینماگران و علاقه‌مندان به کیارستمی راه‌اندازی شد، هدف این کمپین پیگیری روند درمان عباس کیارستمی در ایران و فرانسه است و قصد دارد تا مشخص کند آیا در روند درمان این کارگردان قصوری از طرف تیم پزشکی رخ داده است یا خیر.

تشییع و خاکسپاری:
پیکر عباس کیارستمی در شامگاه ۱۸ تیر از پاریس به ایران منتقل شد. تشییع جنازه نیز با حضور خانواده وی و هنرمندان در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی برگزار شد. بر اساس وصیت‌نامه متوفّی قرار شد پیکرش در لواسان به خاک سپرده شود. مراسم تشییع پیکر عباس کیارستمی یکشنبه ۲۰ تیر ماه از مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با حضور هنرمندان و دوستداران و چهره‌های سیاسی و فرهنگی در خیابان حجاب برگزار گردید.پس از تشییع مقابل کانون، مراسم خاکسپاری کیارستمی در گورستان توک مزرعه لواسان انجام شد و پیکرش با همراهی خانواده‌اش و چند هنرمند نزدیک به خاک سپرده شد. در جای‌جای آرامستان توک مزرعه و خیابان‌های ورودی لواسان پوسترهای کیارستمی نصب شده بود و کیارستمی که دوستدار طبیعت بود در گورستانی پر از درخت آرام گرفت.

شکستن سنگ قبر:
روز ۲۰ فروردین ۱۳۹۶ سنگ مزار عباس کیارستمی را شکستند و روی سنگ قبر سیمان ریختند. آنها حتی نهال درخت گیلاس را که کنار مزار او کاشته شده بود را از ریشه درآوردند.

علت مرگ:
در ۸ خرداد ماه سال ۱۳۹۶ رییس کل سازمان نظام پزشکی در رابطه با علت اصلی مرگ کیارستمی اظهار داشت که خونریزی حاد تحت پرده‌های مغزی (ساب دورال) که منجر به مرگ مغزی وی شده بود، علت اصلی مرگ او تشخیص داده شد. این خونریزی نیز ناشی از استفاده از دارویی به نام هپارین با دوز ۲۴ هزار واحد در روز است.

فیلم‌شناسی:

جایزه‌ها و افتخارات:
کیارستمی مورد تحسین مخاطبان و منتقدان سراسر جهان قرار گرفته و موفق به دریافت حداقل هشتاد جایزه معتبر تا سال ۲۰۱۴ شده است.
فردی ویرایش
جایزه روبرتو روسلینی ۱۹۹۰
جایزه سینمایی دکوورتس ۱۹۹۲
جایزه فرانسوا تروفو جشنواره فیلم جیفونی به خاطر مجموعه آثار ۱۹۹۳
جایزه پیر پائولو پازولینی ۱۹۹۵
مدال طلا فدریکو فلینی یونسکو ۱۹۹۵
دریافت نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه لژیون دونور ۱۹۹۶
برنده نخل طلایی جشنواره فیلم کن ۱۹۹۷
جایزه یادبود ویتوریو دسیکا ۱۹۹۷
برنده مدال طلای فلینی ۱۹۹۷
جایزه اسکندر طلایی، جشنواره بین‌المللی فیلم تسالونیکی ۱۹۹۹
شیر نقره‌ای جشنواره فیلم ونیز ۱۹۹۹
لوح طلایی پانوراما سینمای اروپا ۱۹۹۹
جایزه ویژه جشنواره فیلم‌های مدیترانه‌ای مون‌پلیه ۱۹۹۹
جایزه آکیرا کوروساوا جشنواره فیلم سانفرانسیسکو برای یک عمر دستاورد هنری ۲۰۰۰
جایزه ویژه از وزارت فرهنگ و هنر لبنان ۲۰۰۰
دکترای افتخاری دانشگاه اکول نرمال سوپریور ۲۰۰۳
جایزه سینمایی کنراد ولف ۲۰۰۳
نامزد عضویت مؤسسه فیلم بریتانیا ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنوارهٔ فیلم ایسلند ۲۰۰۵
نشان افتخار پلنگ طلایی، جشنواره فیلم لوکارنو ۲۰۰۵
جایزه یک عمر دستاورد جشنواره بین‌المللی فیلم ایروان ۲۰۰۵
برنده جایزه هانری لانگلوا ۲۰۰۶
دکترای افتخاری دانشگاه تولوز ۲۰۰۷
نشان استاد بزرگ جهان، جشنواره فیلم کلکته ۲۰۰۷
جایزه افتخاری فیلمساز، جشنواره فیلم ونیز ۲۰۰۸
دریافت جام جم ۲۰۰۸
جایزه جایزه شایستگی سینمایی برای یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره فیلم مونیخ ۲۰۱۰
دکترای افتخاری دانشگاه پاریس ۲۰۱۰
خوشه طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم وایادولید ۲۰۱۰
نشان افتخار دولت ژاپن ۲۰۱۳
نشان دکوراسیون علوم و هنر اتریش ۲۰۱۴
جایزه یک عمر دستاورد سینمایی جشنواره بین‌المللی فیلم پرتقال طلایی آنتالیا ۲۰۱۴
عضویت در آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسکار ۲۰۱۶

کتاب‌شناسی:

به قلم کیارستمی :
باد و برگ (شعر)
حافظ به روایت کیارستمی
سعدی از دست خویشتن فریاد
همراه با باد
ده (۱۰)
گرگی در کمین
جزئی از غزلیات شمس (آتش)

دربارهٔ کیارستمی :
سینمای عباس کیارستمی نوشته جاناتان رزنبام و مهرناز سعید وفا
بداهت فیلم، ژان لوک نانسی
عباس کیارستمی و درس‌هایی از سینما، نوشته محمودرضا ثانی، با مقدمه ژان کلود کریر، انتشارات معین
سینمای عباس کیارستمینوشته روبرت صافاریان، انتشارات روزنه
پاریس- تهران: سینمای عباس کیارستمی، نوشته مراد فرهادپور، مازیار اسلامی (۱۳۸۷)
ع‍ب‍اس ک‍ی‍ارس‍ت‍م‍ی ف‍ی‍ل‍م‍س‍از رئ‍ال‍ی‍س‍ت، ن‍وش‍ت‍ه ای‍رج ک‍ری‍م‍ی (۱۳۶۵)
نوعی نگاه، عباس کیا رستمی: ده روی ده (درس‌های سینما)
پنج (دربارهٔ ساخت فیلم)، کارگاه فیلمسازی، به کوشش دری رضایی (۱۳۸۹)
وقتی پروست با کیارستمی چای می‌نوشد، نوشته کوروش رنجبر (۱۳۸۹)
خوانشی پساساختگرا از آثار عباس کیارستمی، نوشته فریده آفرین و امیرعلی نجومیان (۱۳۸۹)
م‍ج‍م‍وع‍ه م‍ق‍الات در ن‍ق‍د و م‍ع‍رف‍ی آث‍ار ع‍ب‍اس ک‍ی‍ارس‍ت‍م‍ی، ب‍ه اه‍ت‍م‍ام زاون قوکاسیان (۱۳۷۵)
منقار باز پرنده: سینمای عباس کیارستمی، آرش سنجابی، انتشارات کتاب آمه (۱۳۹۲)
طعم گیلاس، نوشته سعید عقیقی، انتشارات فرشاد، نشر قطره (۱۳۷۸)
طرحی از دوست نگاهی به زندگی و آثار فیلم‌ساز اندیشمند عباس کیارستمی، نوشته محمد شعبانی پیرپشته، نشر روزنه (۱۳۷۶)
سینماگران ایران: عباس کیارستمی، نوشته عباس بهارلو، انتشارات نوروز هنر (۱۳۷۹)

منبع:
«بزرگداشت کیارستمی در پرتغال». همشهری (تهران)، ش. ۳۳۲۵ (۱۳۸۲).
«تجربه تازه عباس کیارستمی: اپرای موتسارت». رادیو فردا، ۱۳۸۶.

ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.