خسرو انوشیروان دادگر
خسرو اول (کسری) انوشیروان دادگر، شاهنشاه ایران از سلسله ساسانیان بین سالهای ۵۳۱ تا ۵۷۹ میلادی بود. کسری انوشیروان مشهورترین و بزرگترین پادشاه ساسانی و یکی از تاثیر گذارترین شاهان ایران در طول تاریخ بوده است. در زمان او قصرهای باشکوه، شهرها، راه های تجاری، پل ها و سد های بسیاری ساخته شدند که برخی از آنها تا این زمان نیز همچنان پا بر جا هستند. در زمان فرمانروایی او دانش و هنر در ایران و امپراتوری ساسانی به نهایت شکوه و عظمت خود رسیده بود. دوره شاهنشاهی او به همراه دوره فرمانروایی نوه اش یعنی خسرو دوم (خسرو پرویز) به عنوان دومین دوره طلایی امپراطوری ساسانیان شناخته میشود.
به تخت نشستن کسری:
کسری فرزند قباد پادشاه ساسانی بود و پس از پدر بر تخت شاهی نشست. او در زمان پادشاهی پدرش نیز بسیار بر تصمیمات قباد تاثیر گزار بود و پدرش را در لحظات سخت، فراوان یاری نمود. بطوریکه فتنه مزدکیان در دوره پادشاهی قباد توسط کسری ناکام ماند. از آنجا که خسرو اول بسیار انسان فرهیخته و دارای منش والایی بود، بزرگان به او لقب انوشیروان یا دارنده روح جاویدان دادند. فردوسی بزرگ درباره به تخت نشستن او میفرماید:
چو کسری نشست از بر گاه نو همی خواندندی ورا شاه نو
بشاهی بر او خواندند آفرین بفرمان او شد زمان و زمین
جهان تازه شد از سر گاه اوی ابا گرگ و میش آب خوردی بجوی
بگفتند کان شاه جاوید باد فرش برتر از فر جمشید باد
ز بس خوبی و داد و آیین اوی وزان نامور دانش و دین اوی
ورا نام کردند نوشیروان که مهرش جوان بود و دولت جوان
بشقاب نقره با نقش خسرو اول (کسری) انوشیروان دادگر، نشسته بر تخت شاهی
درباره جوانمردی و دادگری کسری:
بیشک میتوان گفت که کسری انوشیروان مظهر ستم ستیزی و عدل و داد در جهان میباشد و از اینروی به او لقب دادگر داده اند. او فرمان داده بود که هر ایرانی که احساس مینماید حقش پایمال شده یا به او ستمی روا شده است در هر زمان از شبانه روز بدون توجه به اینکه شاه مشغول چه کاریست، میتواند به نزد شاه آمده و دادخواهی کند و تا زمانی که مشکلش حل نشده از بارگاه شاه نرود. این دستور را به تمامی حاکمان محلی نیز داده بود و آنها را مجبور کرده بود تا همانند خود شاه، چنین کنند. فردوسی درباره دادگری کسری میفرماید:
نشست از بر تخت نوشیروان خجسته دل افروز شاه جوان
جهانی به درگاه بنهاد روی هر آنکس که بد در جهان داد جوی
بآواز گفت آنزمان شهریار که جز پاک یزدان مدارید یار
که داننده اویست و هم رهنمای هم او دست گیرد بهر دو سرای
مباشید ترسان ز تخت و کلاه گشادست بر هر کسی بارگاه
هر آنکس که آید بروز و بشب ز گفتار بسته مدارید لب
اگر می گساریم و با انجمن ور آهسته باشیم با رای زن
بچوگان و بر دشت نخجیر گاه بر ما شما را گشاده است راه
بخواب و به بیداری و رنج و ناز از این بارگه کس مگردید باز
مگر آرزوها همه یافته مخسبید یکتن زما تافته
بدانگه شود شاد روشن دلم که رنج ستمدیدگان بگسلم
مبادا که از کارداران من گر از لشکر و پیشکاران من
بخسبد کسی با دلی دردمند که از درد او بر من آید گزند
سخن گر چه اندک بود در نهان بپرسد ز من کردگار جهان
ز باژ و خراج آن کجا مانده است که موبد به دیوان ما رانده است
نخواهند نیز از شما زر و سیم مخسبید زین پس دل از من به بیم
برآمد ز ایوان یکی آفرین بخورشید بر شد بروی زمین
که نوشیروان باد با فرهی همه ساله با تاج شاهنشهی
تندیس کسری انوشیروان دادگر بر سردر کاخ دادگستری (تهران – خیابان خیام)
درباره جنگ آوری و دستاوردهای نظامی خسرو انوشیروان:
کسری انوشیروان ارتش را به شیوه ای نوین سازماندهی نمود و ایران را دارای ارتشی حرفه ای کرد. در ابتدای فرمانرواییش صلحی ابدی با امپراتور روم جوستینیان اول منعقد نمود، اما دست اندازیهای رومیان به مناطق مرزی ایران، کسری را وادار نمود تا در سال ۵۴۰ میلادی با روم وارد جنگ شود.
او به سوریه لشکر کشید و شهر انطاکیه که سومین شهر مهم امپراتوری روم بعد از قسطنطنیه (کنستانتینوپل) و اسکندریه بود را تصرف کرده و برای گوشمالی دادن رومیان شهر را به طور کامل ویران نمود و شهری زیبا تر از انطاکیه به نام زیب خسرو در نزدیکی تیسفون ساخت و همه ساکنان انطاکیه را در آنجا منزل داد. رومیان این شهر را خسرو-آنتیوک و تازیان آنرا رام الله مینامند.
نکته جالب در تصرف انطاکیه این است که بعد از اینکه ایرانیان این شهر را گرفتند، انوشیروان به شدت سپاهیان را از آزار اسیران رومی منع کرد که این امر بر خلاف سنت آن روزگار بوده و نشانگر جوانمردی کسری میباشد. فردوسی بزرگ در این باره میفرماید:
خروشی بر آمد ز درگاه شاه که ای نامداران ایران سپاه
همه پاک از این شهر بیرون شوید بتاریکی اندر به هامون شوید
اگر هیچ بانگ زن و مرد پیر و گر غارت و شورش و دار و گیر
بگوش من آید به تاریک شب که بگشاید از رنج یک مرد لب
هم اندر زمان آنکه فریاد ازوست پر از کاه بینیدش آکنده پوست
خسرو سپس به لازیکا (گرجستان کنونی) یورش برد و جوستینیان نیز بلیساریوس یکی از بزرگترین سرداران روم در طول تاریخ را به مقابله او فرستاد. بلیساریوس در مقابل کسری کاری از پیش نبرد و به شدت شکست خورد.
پس از پیروزیهای قاطع ایرانیان پیمان صلحی به مدت ۵۰ سال بین ایران و روم بسته شد و رومیان متعهد شدند تا در این ۵۰ سال همه ساله به ایران خراج بپردازند و ایران نیز در مقابل لازیکا را به روم بازگرداند.
در این هنگام ترکهای شمال ایران به هیاطله حمله کردند و مشغول فتنه افکنی و ناامن ساختن مرزهای ایران بودند که کسری به جنگ آنان شتافت و ترکان را به سختی شکست داده و به پشت رود سیحون راند.
در سال ۵۷۰ میلادی حبشیان (اتیوپی) به یمن حمله کردند و شاه یمن از خسرو کمک خواست. کسری انوشیروان سپاهی را به فرمانده ای وهریز به یمن فرستاد و حبشی ها را از آنجا بیرون کرد. از آن زمان تا یورش تازیان، یمن یک ساتراپی (استان) ایران بود.
در سال ۵۷۱ جنگ جدیدی با روم بر سر ارمنستان در گرفت و کسری قلعه دارا در رود فرات را تصرف نمود و به سوریه و ترکیه کنونی حمله کرد و پیروزیهای بزرگی در این مناطق به دست آورد.
نقشه ایران در زمان خسرو اول (کسری) انوشیروان دادگر
درباره دانش و هنرپروری کسری انوشیروان:
انوشیروان دادگر دارای شخصیتی بسیار هنر دوست و دانش پرور بوده است و عقاید مخالفان خود را تا جایی که به امنیت کشور لطمه وارد نمی کرد، تحمل می نمود.
به فرمان او کتاب اوستا در یک مجموعه منظم جمع آوری شد و آنچه امروزه از اوستا باقی مانده، دست آورد کوشش های انوشیروان است. همچنین کتاب ارزشمند بیدپای هندی یا همان کلیله و دمنه به دستور کسری به ایران آورده شد و به زبان فارسی پهلوی ترجمه شد. در مقدمه شاهنامه ابومنصوری در این باره آمده است: “از کسری انوشیروان چیزی مانده است که از هیچ پادشاه نمانده است (یعنی کلیله).”
بازی شطرنج نیز به فرمان او از هند به ایران آورده شد و رواج یافت.
دانشگاه پزشکی گندی شاپور در زمان او ساخته شد و می توان از آن به عنوان اولین دانشگاه پزشکی جهان با ساختار مدرن نام برد. در زمان کسری کتابخانه دانشگاه گندی شاپور بزرگترین کتابخانه جهان محسوب می شد.
در دوره پادشاهی خسرو انوشیروان، امپراتور روم جوستینیان که یک مسیحی متعصب بود، آکادمی آتن که آخرین پایگاه تدریس آیین های غیر مسیحی در روم بود را بست و اساتید مکتب افلاطونی نو که هفت نفر بودند به ایران و دربار ساسانیان پناه آوردند و با پیشواز گرم کسری روبرو شدند.
در دربار کسری، هفتاد تن از بزرگترین دانشمندان آنروز ایران و جهان حضور داشتند که او را در امور مختلف کشورداری یاری می نمودند.
زمانیکه فتنه نوشزاد یکی از فرزندان انوشیروان که به دین مسیح گرویده بود و با همدستی مسیحیان علیه پدرش شورید به دست ارتش ایران ناکام ماند، کسری همه مسیحیانی را که دسیسه کرده بودند را بخشید و از مجازات آنان چشم پوشی نمود.
اصلاحات کسری:
کسری انوشیروان سیستم مالیاتی کشور را اصلاح نمود و قانون مدونی برای اخذ مالیات بر اساس میزان داراییهای اشخاص وضع نمود تا هم درآمد پایداری برای دولت فراهم شود هم به طبقات کم درآمد فشاری وارد نیاید. او طبقه دهقان یا همان خرده مالکان را تقویت نمود و برخی مسولیتهای لشکری را نیز به آنان سپرد تا هم پشتوانه محکمی برای ارتش پدید آید هم از قدرت گرفتن بیش از حد اشراف جلوگیری شود. کسری اموال و داراییهایی را که در دوران فتنه مزدکیان از طبقات مختلف مردم گرفته شده بود را به آنان باز گرداند و کشور را از هرج و مرج رهایی بخشید.
او کشور را به چهار بخش تقسیم کرد و اداره امور نظامی هر بخش را به یک اسپهبد سپرد و لقب ایران اسپهبد را از میان برداشت تا تمرکز قدرت نظامی در دست یکنفر نباشد.
خسرو ارتش ایران را ساماندهی نمود و یک ارتش حرفه ای و بسیار با دیسیپلین که سربازان آن حقوق منظم دریافت می کردند تشکیل داد. ارتش ایران در زمان انوشیروان از نظر نظم و تشکیلات بسیار پیشرفته تر از ارتش روم بود.
در دوره شاهنشاهی ساسانیان و بخصوص دوره کسری انوشیروان، بازرگانی در نهایت رونق خود بود و ایران قطب اقتصادی جهان محسوب میشد. استفاده از پول یکسان در کشور و نوعی بانکداری نیز رواج داشت، بطوریکه واژه چک از زبان فارسی به زبانهای اروپایی رفته است.
انوشیروان همچنین یکی از پرکارترین شاهان ایران در زمینه عمران و آبادانی بوده و سدهای فراوانی در دوره او بخصوص روی رودخانه های دجله و فرات ساخته شدند. ساختمان باشکوه طاق کسری در تیسفون نیز در دوره او ساخته شد.
قلعه دربند واقع در روسیه کنونی از بناهای دوره کسری انوشیروان
با سلام. آیا تاریخ جهان اثر ویلورانت را دارید
قارون بمرد که چهل خانه گنج داشت
نوشینروان بماند که نام نکو گذاشت
با درود
با قبول بر اینکه انوشیروان از پادشاهانی است که دارای خصایص بزرگی مانند: ابادگری، سازندگی گری ، دولتداری، سپاهیگری و…..را داشته در دادگری که بسیار معروف بوده این نکته که ایشان در ولیعهدی خود بازیچه دست روحانیون شد ودر یکروز چندین هزار مزدک و مزدک را زنده بگور کرد.پدر انوشیروان کاوه پادشاهی عدل تر بود
با سپاس
مزدک
به خاطر این مزدکیان رو کشت که موجب اختلال در سیستم دولت ساسانیان شدن…حرفم را با یک مثال اثبات میکنم…فرض کن الان در جامعه ما یکی بیاد و مثل مزدک از این بحران های موجود استفاده کرده و خود را پیغمبر معرفی کند به نظر شما آیا مقامات کشور باهاش برخورد نمیکنند؟! اگر به سوال جواب بدی میفهمی که علت تبیه مزدکیان توسط انوشیوران چی بود!