تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

زندگینامه میرزا جهانگیر خان شیرازی

او فرزند آقا رجبعلی در 1292 در شهر شیراز بدنیا امد. پدرش وقتی که خردسال بود دار فانی را وداع گفت. عمه و مادربزرگش بخاطر همین وقایع مسئولیت او را بر عهده گرفتند.

زندگینامه میرزا جهانگیر خان شیرازی

او فرزند آقا رجبعلی در ۱۲۹۲ در شهر شیراز به دنیا امد. پدرش وقتی که خردسال بود دار فانی را وداع گفت.عمه و مادربزرگش بخاطر همین وقایع مسئولیت او را بر عهده گرفتند. در پنج سالگی به تهران آمد و نه سال بعد در ۱۳۰۶ مجدداً به شیراز بازگشت. پس از  پایان تحصیل مقدماتی در شیراز  و فراگرفتن دوره‌های نجوم، ریاضی، منطق و خوشنویسی در نزد فرصت شیرازی۱ نوزده ساله بود که بار دیگر راهی تهران شد و تحصیل خود را در مدرسه دارالفنون تکمیل کرد.۲  این دوره مصادف بود با سالهای آغازین سلطنت مظفرالدین شاه و  به نظر می‌رسد که در همین اوقات با حاجی شیخ هادی نجم‌آبادی آشنا و  “از مریدان مخصوص”۳ شد و در همین محفل به بابیه  پیوست. پس از پایان تحصیلات از سوی حسینقلی‌خان نظام‌السلطنه، به احتمال زیاد در دوره وزارت مالیه وی در قزوین به کاری گمارده شد. ۴ با آغاز جریان مشروطه خواهی  همین که «ندای آزادی و مشروطه»۵ بلند شد به تهران بازگشت. او  از علاقه‌مندان اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی، داماد یحیی صبح ازل، بود و دلبستگی به افکار و آثار میرزا آقا خان کرمانی چنان بود که دو اثر وی را، آیینه اسکندری و نامه باستان، برای انتشار با خطی خوش تصحیح و بازنویسی کرد.۶ 

 

میرزا جهانگیر خان با آغاز مشروطه‌خواهی به عضویت انجمنهای متعددی که شکل گرفتند درآمد و به تندروترین این انجمنها، اجتماعیون عامیون که مرکزش در باکو بود و  انجمن آذربایجان، پیوست.۷ فعالیت سیاسی او بعد از تشکیل اولین دوره مجلس شورای ملی و  استقرار مشروطه از بین نرفت و به همراه دیگر تندروان مخالف محمدعلی شاه به کمیته ملی پیوست. کمیته ملی پانزده  عضو داشت: میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین؛ سید جمال‌الدین واعظ اصفهانی؛ سید محمد‌رضا شیرازی مساوات؛ ابراهیم‌ خان حکیم‌الملک؛  سید حسن تقی‌زاده؛ سید عبدالرحیم  خلخالی؛  سید جلیل اردبیلی؛ حسینقلی‌خان نواب؛ ادیب‌السلطنه؛ جهانگیر خان شیرازی؛ میرزا علی‌اکبر خان دهخدا؛ میرزا داود خان؛ میرزا محمدعلی خان نصرت‌السلطان؛ ابوالحسن خان معاضدالسلطنه و  میرزا سلیمان خان.  اعضای کمیته هر نیمه شب در منزل حکیم‌الملک در خیابان پستخانه گردهم جمع می‌شدند و با طلوع آفتاب محل را ترک می‌کردند. سه نفر وظیفه اجرای تصمیمات جلسه را داشتند: محمد نجات؛ حسین پرویز و  میرزا محسن نجم‌آبادی. ۸هدف این تشکل تهییج افکار عمومی به منظور مبارزه با محمدعلی‌شاه بود و، سخنورانی چون سید جمال و ملک‌المتکلمین با سخنرانیهای خود و میرزاجهانگیرخان و  مساوات و دهخدا با انتشار روزنامه و مقالات تند به این هدف کمک می‌کردند و سیاستمداران عضو نیز به شیوه خود بر آشفتگی‌ می‌افزودند.

تصمیم به انتشار روزنامه‌ای 

میرزا جهانگیر خان به همراه علی‌اکبر خان قزوینی و قاسم خان تبریزی منشی آبدارخانه  محمدعلی شاه  تصمیم به انتشار روزنامه‌ای  گرفتند که سرمایه آن را  قاسم‌خان تبریزی فراهم کرد و  آن را صوراسرافیل نامیدند.  مدیریت روزنامه بر عهده میرزا جهانگیر خان بود.نخستین شماره این روزنامه در هفدهم ربیع‌الاخر ۱۳۲۵ در تهران منتشر شد. سرلوحه اولین شماره به رنگ نارنجی بود و فرشته اسرافیل در صور می‌دمید و گروهی در زیر پای او خواب و گروهی بیدار  بودند، اسرافیل نواری در دست داشت که بر روی آن سه کلمه حریت، مساوات و اخوت نوشته بود. مسلک روزنامه سیاسی، تاریخی  و اخلاقی بود. روزنامه در شماره نخست به  چاپ دوم رسید.  در شماره اول  در سرمقاله خود کنستی‌توسیون را مرهون «همت غیورانه برادران محترم آذربایجانی»  خواند و  علی اکبر خان قزوینی در مقاله‌ای دیگر تحت عنوان دو کلمه خیانت  خطاب به  محمدعلی شاه او را نصیحت به سازش با مردم کرد.  اکثر مقالات روزنامه صوراسرافیل بدون نام نویسنده است  و تنها ستون چرندو پرند بود که امضای میرزا علی اکبر خان قزوینی دخو را داشت.

سید حسن تقی‌زاده در خصوص انتشار روزنامه صوراسرافیل می‌نویسد

در اوایل سال ۱۳۲۵  مرحوم میرزا قاسم خان تبریزی[…] چون در حوزه مشروطه طلبان درآمده بود به خیال تأسیس یک روزنامه با سرمایه خود برآمد.[…] من پس از دیدن نمونه تحریر خیلی پسندیدم و میرزا قاسم خان را که به معیت مرحوم میرزا جهانگیر خان  شیرازی عازم نشر روزنامه بود به استخدام میرزا علی اکبرخان تشویق نمودم و بدین ترتیب روزنامه صوراسرافیل به مدیریت و صاحب امتیازی مرحوم میرزا جهانگیرخان و مدیریت مشترک میرزا قاسم خان و منشی‌گری میرزا علی‌اکبرخان انتشار یافت.۹

 

یکی از اقدامات روزنامه  صوراسرافیل انتشار صورت استنطاق میرزا رضا کرمانی قاتل ناصرالدین شاه بود  که در ضمن بخشی که مربوط به  عقایدشیخ هادی نجم‌ابادی و  سیدجمال‌الدین اسدآبادی می شد را حذف کرد: «هرکس که اندکی بصیرت داشته باشد می‌داند که سید دخلی به مردم این روزگار ندارد…. واضح است که حاجی شیخ  هادی هم شعور دارد و  مثل بعضی از آخوندهای بی‌شعور نیست که  آثار و علامات جعلی  و ممتنع القبول که برای صاحب‌الزمان درست کرده‌اند  بی‌جهت انتظار ظهور می‌کشند هرکس به این آثار و علامات پیدا شد صاحب زمان خودش است.»۱۰

با ورود میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان به تهران و انتصاب وی به ریاست وزراء که با مخالفت گروههای بسیار همراه شد او درصدد جلب نظر این مخالفان برآمد. تلاش او برای ملاقات با میرزا نصرالله خان ملک المتکلمین به جایی نرسید اما جهانگیرخان شیرازی به همراه  میرزا سلیمان خان و  میرزا داوود علی خان علی‌آبادی به ملاقات رییس الوزراء رفته  و به او اعلام کردند که در صورت مساعدت با خواسته‌های آنان  او را همراهی خواهند کرد.۱۱

 

ترور امین‌السلطان در مقابل مجلس نشان داد که این وعده تحقق پیدا نکرد. میرزا جهانگیر خان شیرازی که حال با انتشار روزنامه مشهور به میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل شده از دوستان نزدیک حیدرخان عمواوغلی، عضو حزب اجتماعیون عامیون و طراح قتل امین‌السلطان بود. محسن نجم‌آبادی عضو کمیته ملی از آشنایی خود با حیدرخان عمواوغلی و مناسبات نزدیک  این دو می‌نویسد:

… در یکی از انجمنها میرزا جهانگیرخان که مرجع آزادی خواهان بود  به من گفت جوانی قفقازی هم تازگی به طهران آمده به اسم حیدرخان معروف است با او آشنا شوید . من نیز پذیرفتم و حیدرخان را دیدم جوانیست لاغر اندام و بلند قد و صاحب تصمیم و اراده و بسیار چابک و فعال. جهانگیرخان مرا بدو معرفی کرد و به وی گفت  به ایشان اطمینان کنید و هر کاری دارید می‌توانید به ایشان رجوع نمائید. بعدها دانستم که حیدرخان چه نظریاتی داشت … وی نظریات خود را در خصوص قتل و از بین برداشتن سران استبداد به من گفت. از جمله یک روز مرا فرستاد به قیطریه و مأموریت داد که محل اتابک را در آنجا وارسی کرده و ببینم از چه راهی می‌توان وارد باغ شده کار او را تمام کنند.۱۲

 

موضع روزنامه صوراسرافیل در مورد ترور امین‌السلطان موضعی بی‌طرفانه بود و انگارنه انگار که نویسندگان روزنامه از دست اندرکاران این حادثه بودند:

اتفاق شب یکشنبه: تقریبا دو ساعت و نیم  از شب یک شنبه ۲۲رجب گذشته وزیرداخله  میرزا علی‌اصغرخان اتابک اعظم در حالتی که  از مجلس و حیاط بهارستان بیرون آمده و به واسطه سید فقیری که عریضه در دست  و مستدعی انجام کاری یا اخذ وجهی متوقف شده بود به دست عباس آقا نام  پسر حاج محمد آقای آذربایجانی با هفت تیر  رولور که سه تیرش صائب و مابقی خطا کرده بود  مقتول شد…این جوان در نزدیکی امام زاده زید  دکان صرافی داشته متمول بوده  و… بنده نگارنده خود نعش او را دیدم جوانی است  به سن بیست و دو الی بیست و سه سال  و به قیافه اشخاص عصبانی است سرش را با ماشین می‌زده و ریش کمی داشت…..۱۳

اما  این بی‌تفاوتی در شماره ۱۴ روزنامه مورخ  دهم شعبان ۱۳۲۵ برای مشترکین خاص صورتی دیگر یافت :

صفحه هشت آخر ستون دوم این عبارت را بعد از انتشار  روزنامه  به جای هشت سطر  که از آن ستون برداشته و در نسخه های دیگر  همان شماره هست این عبارت را مجددا  چاپ کرده‌اند: اعلان از طرف مجاهدین اسلامی اعلان میشود قرعه برای کشتن میرزا علی‌اصغرخان خائن‌السلطان به اسم عباس آقا درآمد و آقا حسن برادرش به واسطه وطن پرستی گمان کرد که  او به تنهایی از عهده برنمی‌آید لهذا در همان شب آن دو برادر غیور اقدام به کار و رفع شر آن خائن  ملک و ملت را نمودند. ۱۴

توقیف  روزنامه

روزنامه بعد از انتشار شماره  ۱۴در رمضان  ۱۳۲۵ به علت انتشار مطلبی در شماره دوازده توقیف شد گرچه در شماره سیزدهم به علت مطالب شماره قبل از علما عذرخواهی شده بود.  این روزنامه از  یک سو  یکی از محبوبترین روزنامه‌های دوران خود بود که به سرعت به فروش می‌رسید و  از سویی دیگر مخالفان  فراوان که در فرصتی مناسب به  دفتر روزنامه در خیابان علاءالدوله حمله کرده و آن را به آتش کشیدند.  آخرین شماره روزنامه در دوره اول درزمان حیات میرزا جهانگیرخان در بیستم  جمادی‌الاولی ۱۳۲۶، سه روز قبل از به توپ بستن مجلس، منتشر شد.

عین السلطنه در روزنامه خاطرات خود  میرزا جهانگیر خان را اینگونه معرفی می‌کند:

این میرزا جهانگیر شیرزای یکی از لامذهبها است، لاشی محض. تا حال دو دفعه روزنامه اش را  توقیف، سه مرتبه محاکمه شده . این توقیف و  محاکمه هم مثل چوب خوردن و تبعید کردنهای سابق باعث ترقی او  شده روزنامه او را از همه بهتر خریداری  می‌کنند و می‌پسندند. بالأخره  موقوف یا توقیف ابدی خواهد شد. یا از مذهب بد می‌نویسد و از علما، یا از شاه و  محترمین. باز در این نمره در چرند و پرند شرحی از ببری  گربه ناصرالدین شاه  به آب و تابی نوشته بود. شاه متغیر شده و به وزیر علوم فرمودند به سلطنت توهین کرده … حکما باید چوب بخورد. وزیر علوم  توسط کرده عرض نموده است او را محاکمه  کرده قانونا مجازات می‌دهم و…  از جمعی شنیدم که میرزا جهانگیر خان گفته پنج شش نسخه روزنامه  آنچه میل دارم و دلم می‌خواهد و آرزوی خودم هست نوشته یک مرتبه چاپ و نشر می‌کنم و خودم هم مخفی می‌شوم.۱۵

 

نزاع میان  محمدعلی شاه و مخالفانش  ادامه داشت و  نشریات  مشروطه خواه بر تنور این اختلاف  می‌دمیدند. با  اقامت محمدعلی شاه در باغ شاه مخالفان خواهان تبعید عده ای از اطرفیان وی مانند شاپشال و  امیر بهادر جنگ شدند که از سوی شاه پذیرفته شد و او نیز در مقابل تبعید هشت تن را به این شرح خواستارشد:

ملک المتکلمین؛ سیدجمال واعظ؛ سیدمحمدرضا شیرازی؛ …. میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل. در روز به توپ بستن مجلس و آشوب در تهران میرزا جهانگیر خان در روز بمباران مجلس به همراه قاضی قزوینی، ارداقی، ملک‌المتکلمین ابتدا به خانه میرزا محسن‌خان امین‌الدوله پناه بردند ولی با احساس عدم امنیت از منزل امین‌الدوله به منزل سید حسن حبل‌المتین پناه بردند. وحشت اهالی خانه  حبل المتین از حضور این عده باعث خروجشان شد و در خیابان توسط قزاقان دستگیر و توسط این قوا به میدان مشق و قزاقخانه منتقل شدند. جهانگیر خان که با یکی از افسران قزاق درگیر شده بود از جمع جدا و به اتاقی دیگر منتقل شد:

چون میرزا جهانگیرخان را به واسطه تندی  که با غلامرضا[میرپنج] کرده بود بردند در یک اطاق تنها حبس کردند پدرم[ملک المتکلمین] خواهش کرد او را نزد ما بیاورند برخلاف انتظار  تقاضای پدرم پذیرفته شد میرزا جهانگیرخان را با حالت زار و ناتوان نزد ما آوردند. ۱۶
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.