زندگینامه نیکولو ماکیاولی
نیکولو ماکیاولی فیلسوف در عرصه سیاست، غزل سرا، آهنگساز و نمایشنامه نویس معروف در تاریخ ۳ مه ۱۴۶۹ در سهر فلورانس چشم به جهان گشود.
زندگینامه نیکولو ماکیاولی
نیکولو ماکیاولی فیلسوف در عرصه سیاست، غزل سرا، آهنگساز و نمایشنامه نویس معروف در تاریخ ۳ مه ۱۴۶۹ در سهر فلورانس چشم به جهان گشود. و در ۲۱ ژوئن ۱۵۲۷ درگذشت. نام او در فارسی به صورت ماکیاول نیز به کار میرود. نیکولو ماکیاولی زندگی خود را صرف سیاست و میهن پرستی کرد. با این حال برخی او را به اتهام حمایت از حکومت اقتدارگرا و ستمگر همواره مورد حمله قرار دادهاند. علت آن نوشتن کتابی به نام شهریار (Il Principe) است که وی برای خانواده مدیچی (Medici)، حاکمان فلورانس نوشته است.
نیکولو ماکیاولی در ۱۵ ژوئن ۱۴۹۸ به طور رسمی به خدمت جمهوری فلورانس درآمد و دور کار سیاسی و فیلسوف بودنش آغاز شد. پیشرفت موقعیت ماکیاولی به علت علاقه مند ی او به زندگی عمومی بسیار سریع بود. در همان سال، نایب رئیس دیوان جمهوری و بعد دبیر شورای ده نفری آزادی و صلح شد. این شورا مسؤلیت آموزش نظامی، کارهای جنگ، اداره کارهای عمومی، مکاتبه با نمایندگیهای فلورانس و همینطور فیلسوف اعظم در این کشور شد و بقیه مسئولیت ها را در کشورهای دیگر را بر عهده داشت. نیکولو ماکیاولی ۱۴ سال، تا ۱۵۱۲ در این مقام بود. ماکیاولی در فرصتهایی به ماموریتهای دیپلماتیک فرستاده شد. این وظیفه را او به دربارهای مختلف اروپا راه برد. در ۱۵۰۲ در یک مأموریت داخل ایتالیا با سزار بورژیا، دوک والنتینو و پسر پاپ الکساندر ششم آشنا شد و روشهای حکومت داری او را مطالعه و بررسی کرد. سزار بورژیا در ۱۶ سالگی کاردینال شده بود، اما زندگی رومانی را رها کرده بود تا حکومتی نیرومند در مرکز ایتالیا پدید آورد و در پی آن سراسر ایتالیا را یکپارچه کند؛ ماکیاولی هم که خواهان یگانگی و نیرومندی ایتالیا بود، شیفته او شد و «خوی و منش او راه پرورده مکتب رنسانس بود موافق سلیقه خود یافت. امید بست که هزار بورژیا به یاری بخت سراسر ایتالیا را به صورت کشوری یگانه درآورد.» (عالم، تاریخ فلسفه سیاسی غرب، صص۲۶–۲۵). بنابراین، هزار بورژیا، الگوی شهریار، شناخته ترین نوشته ماکیاولی شد.
همه چیز از دست رفت، اما همه چیز به دست آمد. ماکیاولی مقام خود را از دست داد، ولی ما ماکیاولی را به دست آوردیم.برای جوینده دانش اندیشه سیاسی ماکیاولی، دو کتاب شهریار و گفتارها اهمیت زیادی دارند؛ شهریار بیشتر از دیگر نوشتهها شناخته شدهاست و خلاصهتر از گفتار هاست.
مجسمه نیکولو ماکیاولی
بعد از اینکه ماکیاولی پستش را از دست داد به طور مداوم تلاش کرد تا به سیاست بازگردد این مسئله به هیچ وجه در بیوگرافی نیکولو ماکیاولی قابل اعتماد نیست . او کوشید تا با نوشتن کتابی که فکر میکرد مطابق میل خاندان مدیچی باشد و با تقدیم کتاب به آنان نظر مساعد آن خانواده را جلب کند؛ و کتاب شهریار برای نیل به این هدف نوشته شد. اما این کار نتیجهٔ در برنداشت و او همچنان بیکار ماند. بعدها، زمانی که منتقدین کتاب را دیدند از تفکرات مطرح شده در شهریار حیرت کردند و همین مسئله باعث بدنامی ماکیاولی بعد از مرگش شد.
چند سال بعد خاندان مدیچی از فلورانس رانده شدند و انقلاب دوباره برقرار شد و ماکیاولی به کسب مجدد پست و مقام خود که سالها قبل از دست داده بود امیدوار شد. اما به خاطر پشتیبانی از مدیچیها مورد بیمهری قرار گرفت و مردم فکر کردند تفکر وی شبیه مدیچیهاست در نتیجه وی به درجه سابقش انتخاب نشد. از اینجا سراشیبی تندی در زندگی وی آغاز شد سلامتی او رو به ضعف نهاد و چندی بعد در سال ۱۵۲۷ از دنیا رفت. بنا بر نامهای که پسر وی به یکی از اعضای فامیل خود نوشته؛ علت اصلی مرگ او خوردن دارویی برای تسکین درد معده بوده، که روز بعد منجر به فوت او شدهاست.
ماکیاولی به صورت متداول به خاطر طرفداری از نظام فاسد مورد بی احترامی قرار میگرفت و نیز امروزه نیز به حکومت فاسد حکومت ماکیاولیستی می گویند. به هر حال که جدیدا اطلاعات راستین او تا حدودی برملا شده است. بر اساس این ماجرا برداشت می شود مقصد ماکیاولی از نوشتن کتاب شهریار، کمک به نظام ایتالیا بخاطر باقی ماندن در عرضه قدرت و پیروزی بر حکومتهای مختلف اروپایی بوده است و او در این نشریه با نگاهی درستت به ماجرای قدرت و سازوکار حفظ آن نگاه کرده و تکرار کرده که مقصد ساختن حکومت نیرومند ، وسیله را توجیه میکند.جزو تاثیرگذار ترین علت های موفق نشدن اندیشه سیاسی ماکیاولی توجه نکردن او به اطلاعات شخصی ادم است. ماکیاول اعتقاد داشت که ادم موجودی شریر، خبیث و قدرت طلب است. تنها دولت نیرومند با دو نوع شیوه قادر است توسعه طلبی او را مورد کنترل قرار بدهد. این دو نوع شیوه یکی قانون یکی زور بود.