زندگینامه مهدی حمیدی شیرازی
مهدی حميدی شيرازی فرزند سيد حسن ثقة الاسلام از شاعران نامور و پرکار معاصر به سال ۱۲۹۳ در شيراز زاده شد. تحصيلات ابتدايی و متوسطه را در شيراز و دوره دانشگاه را تا مرحله اخذ دکترای زبان و ادبيات فارسی در تهران گذرانيد. شعر گفتن را از حدود سال ۱۳۱۳ شروع کرد. در دهه اول حيات شاعرانه حميدی در عوالم عاطفی و روياهای ايام جوانی گذشت بنابراين موضوع شعرش عموماْ عشق و غزل بود. در سه مجموعه پرشور و عاطفی وی يعنی شکوفه ها، پس از يک سال و اشک معشوق تمايل روشنی به سبک خراسانی نشان داده است.
پس از سال ۱۳۲۴ تدريجاْ گرايشی اساسی به مضامين اجتماعی و وطنی و تاريخی پيدا کرد که حاصل آن پختگی و استواری شعر و استقلال زبان بود. از دفترهای شعر اين دوره از کار و شاعری حميدی، مجموعه سالها سياه بيشتر حاوی اشعار وطنی، سياسی و انتقادی و طلسم شکسته شامل اشعار پر مغز وی است که در شيوه هاي نو و سرانجام زمزمه بهشت مراحل برتری از پختگی شعر وی را نشان می دهد و او را از استادان شعر در روزگار خود معرفی می کند.
آثار و تاليفات
حميدی علاوه بر مجموعه های شعرش در زمينه های ديگر ادبی نيز صاحب تاليفاتی بود. مهمترين کتاب او مجموعه سه جلدی دريای گوهر است که حاوی بهترين آثار نويسندگان، مترجمان و شاعران معارصر است. دو کتاب ديگر او، عروض حميدی و فنون شعر و کالبدهای پولادين آن گويای آشنايی وی به مباحث فنی ادبی است. از نوشته های منثور حميدی مجموعه های سبکسريهای قلم، عشق در بدر (در سه جلد)، شاعر در آسمان و فرشتگان در زمين به چاپ رسيده است. حميدی سالها در دانشگاه تهران به تدريس زبان و ادبيات فارسی مشغول بود. سرانجام در سال ۱۳۶۵ در تهران وفات کرد و در حافظيه شيراز به خاک سپرده شد.
سبک شعری حميدی به ناصر خسرو متمايل ولی از دشواريها و بداوتهای شعر وی فارغ است. زبانش نرمتر و لطيفتر است و شعرش البته در مايه های ديگر. بزرگانی از سبک عراقی مثل نظامی هم بر شعر و انديشه او تاثير داشته اند. در مجموع، بر شعر حميدی رنگ غنايی چيريگی دارد و، پس از آن، مضمونهای اجتماعی و وطنی در آن جلوه گرند.
حميدی به نيما و شيوه نيمايی علاقه ای نداشت و ميان او و طرفداران نيما اختلاف نظر شديد بود، و در همان زمان حياتش از طرفداران نيما بسيار سرزنشها ديد.* غير از قالبهای قصيده، غزل و قطعه، حميدی مثل بسياری ديگر از معاصران خود و از آن جمله شاعر بلند آوازه همشهريش فريدون توللی به دو بيتيهای پيوسته علاقه بيشتری نشان می داد. يکی از قطعات بسيار مشهور وطنی او که در همين قالب دو بيتی پيوسته سروده شده قطعه « در امواج سند» است که در آن خاطره شکوهمند دلاوريهای جلال الدين خوارزمشاه در برابر سپاهيان ويرانگر مغول به زبانی روشن و پر احساس تصوير شده استو به عنوان نمونه شعر وی چند بند از آغاز اين منظومه را به نقل از کتاب زمزمه بهشت در اين می آوريم:
در امواج سند
به مغرب سينه مالان قرص خورشيد
نهان می گشت پشت کوهساران
فرو می ريخت گرد زعفران رنگ
به روی نيزه ها و نيزه داران
زهر سو بر سواری غلت می خورد
تن سنگين اسبی تيره خورده
به زير باره می ناليد از درد
سوار زخمدار نیم مرده
زسم اسب می چرخید برخاک
بسان گوی خون آلود، سرها
زبرق تیغ می افتاد در دشت
پیاپی دستها دور از سپرها
میان گردهای تیره چون میخ
زبانها سنانها برق می زد
لب شمشیرهای زندگی سوز
سران را بوسه بر فرق می زد.
نهان می گشت روی روشن روز
به زیر دامن شب در سیاهی
در آن تاریک شب می گشت پنهان
فروغ خرگه خوارزمشاهی
و …..
———————————————————————————————
* به عنوان نمونه احمد شاملو در قطعه « شعری که زندگی است» بدینگونه به ملامت او پرداخت:
موضوع شعر شاعر پیشین/ از زندگی نبود … / یعنی اثر نداشت وجودش/ فرقی نداشت بود و نبودش/ آن را به جای دار نمی شد به کار برد/ حال آن که من بشخصه، زمانی/ همراه شعر خویش/ همدوش شن چوی کره ای جنگ کرده ام/ یک بار هم « حمیدی شاعر» را/ بردار شعر خویشتن آونگ کرده ام …..