زندگینامه اردشیر یکم
اردشیر یا ارتخشتره ملقب به اردشیر درازدست یا اردشیر یکم پادشاه هخامنشی بود. او سومین پسر خشایارشا بود. پس از به قتل رسیدنِ پدر و برادرش داریوش که جانشینِ قانونی بود، به دستِ اردوان فرمانده گارد نگهدار شاه، بر تختِ شاهی نشست. اردشیر ۴۱ سال فرمانروایی کرد.
نام
یونانیان وی را با لقبِ «درازدست» میخواندند. از این رو در بسیاری از کتب و منابع، «اردشیر درازدست» نامیده شدهاست. وجه تسمیه این لقب به گونههای مختلف آمدهاست:
- او دستان درازی داشت به طوری که وقتی میایستاد، دستش به زانویش میرسید.
- درازدستی کنایه از قدرت زیاد و تسلط بر امور است. به خاطر تسلط او به اوضاع مملکت، درازدست نامیده شد.
- ممکناست اشارهای بوده باشد به پیشدستی او بر اردوان و دو برادر بزرگتر خود که مدعیان سلطنت بودند
از زمان اردشیر تاریخ ملی با تاریخ اساطیری ایران در هم میآمیزد. در بسیاری از منابع اردشیر یکم و بهمن اسفندیار یکی دانسته شدهاند.
وقایع دوران سلطنت
بشقاب سیمین با کتیبه به خط میخی پارسی باستان و نقش گل کوکب به دستور اردشیر اول هخامنشی در موزه رضا عباسی. متن: «بدستور اردشیر بزرگ شاه شاهان، شاه سرزمینها پسر شاهنشاه خشایارشاه پسر شاهنشاه داریوش هخامنشی این بشقاب نقره برای کاخ شاهی ساخته شد.»
وی در قلمرو سیاستِ دینی و فرهنگی و برخوردِ خود با مللِ مغلوب از سیاستِ پدربزرگِ خود داریوش بزرگ پیروی کردهاست. تاریخ نویسانِ مشرقزمین وی را شاهی عدالتخواه و دادگستر دانستهاند. در زمان شاهنشاهیِ وی مردم در رفاه و آسایش به سر میبردند. دختر او پروشات یا پریزاتس یا پریزاد، از ملکههای پرآوازهٔ دوران هخامنشیان است.
اصلاح و تنظیم تقویم
در زمان اردشیر یکم در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد، گاهشمار امپراتوری اصلاح شد و نامِ ماههای سال به نامهای ایزدان مزدیسنا نامگذاری شدند که تا به امروز باقی است.
شورش در مصر
در سال ۴۶۰ پیش از میلاد شورش تازهای در مصر روی داد که در دربار ایران مایهٔ نگرانی شد. ایناروس یک شاهزادهٔ اهل لیبی مصریهایی را که از طرز حکومت هخامنش برادر خشایارشا ساتراپ مصر ناراضی بودند، گرد خویش جمع کرد و خود را فرعون خواند و از آتن کمک خواست که آنها نیز دویست کشتی یا بیشتر به یاری او گسیل کردند. اردشیر با هزینهٔ سنگین و در دنبال جنگی سخت، در سال ۴۵۴ پیش از میلاد، سرانجام توانست ایناروس را منکوب و اسیر نماید و بار دیگر در مصر چنان حکومت کند که مصریها او را بستایند و هرودوت که خود در همین ایام به مصر مسافرت کردهاست، مردم را از وی راضی بیابد.
رابطه با یونان
در سال ۴۴۹ پیش از میلاد، قراردادِ عهدنامه کالیاس در زمان وی میان ایرانیان و یونانیان بسته شد. کالیاس نام سفیر یونان در دربار ایران بود. این پیماننامه به عهدنامه کیمون هم معروف است و در آن منافعِ ایرانیان تامین شده بود. البته برخی از مورخان نیز این قرارداد را برای ایرانیان وهن آمیز معرفی کردهاند . طبق این معاهده یونانیان آسیای صغیر در امور داخلی به کلی مختار شدند و یونانیان نیز از جزیرهٔ قبرس صرف نظر کردند. در اواخر سلطنت اردشیر، جنگ داخلی مابین دو دولت یونانی آتن و اسپارت شروع شد. این جنگ به جنگ پلوپونس معروف است. این جنگ از سال ۴۳۱ تا ۴۰۴ پیش از میلاد، به مدت و ۲۶ سال ادامه داشت. در مأخذ یونانی، اردشیر با وجود عشرتپرستی به عدالت دوستی، دلیری و جوانمردی موصوف شدهاست.
یهودیان در زمان اردشیر
وی نسبت به مللِ مغلوب و بویژه یهودیان رأفتی خاص داشت . هدایا، آزادی یهودیان، بازسازی معابدِ آنها و احترام به دیانتِ آنها نمونهای از بزرگمنشیهای اردشیر به قوم یهود است که به نامِ اردشیر پس از کوروش در تاریخِ یهودیان به ثبت رسیدهاست. او در عیدِ بزرگداشتِ نحمیا تأمین خوراکِ همه یهودیان را در این جشن بعهده گرفت و با بودجه امپراتوری به اورشلیم فرستاد کاتبِ ویژه دربار اردشیر در امور یهودیان عزرا بودهاست.
در زمان اردشیر قوم یهود یک اقلیت قابل ملاحظه در بابل بشمار میآمدند. بابل درین سالها یک کانون فعالیت یهود بود و تجارتخانههای یهودیان در آنجا حیثیت و اعتبار بسیار داشت. در واقع با آنکه در دنبال فتح بابل به دست کورش بزرگ بیش از چهل و دو هزار تن از اسیران یهودی در بابل به سرزمین پدران خویش برگشتند، تجدید بنای هیکل به آسانی انجام نیافت چرا که آن عده از یهود که از قدیم در اورشلیم مانده بودند، با کسانی که از اسارت بابل و از یک سرزمین تازه باز میگشتند، ایجاد تفاهم واقعی آسان نبود، بهمین سبب بنای هیکل تا به دورهٔ داریوش طول کشیده بود و تزئینات آن هنوز تا دورهٔ اردشیر تمام نشده بود.
مقارن سلطنت اردشیر دراز دست در بین یهود اورشلیم پیغمبری ناشناخته که بعدها به سبب کتابش به ملاکی معروف شد میزیست که فرارسیدن روز خدا را مژده میداد و مردم را به طغیان فرا میخواند و این نکته برای اردشیر که اوضاع آنحدود را به سبب مجاورت با مصر و فنیقیه حساس میدید، مایهٔ نگرانی بود. در همین اوقات بود که عزرا یک کاهن یهودی بابل و در عین حال دبیر و مسئول امور مربوط به یهود در دربار اردشیر، به شاهنشاه پیشنهاد کرد تا وی را برای نظارت در احوال و امور مذهبی یهود، به اورشلیم بفرستد و شاه موافقت کرد. عزرا با عدهای از یهودیان بابل در سال ۴۵۸ پیش از میلاد به اورشلیم رفت تا با اتکاء به فرمان اردشیر با نشر و تلقین اندیشهٔ وفاداری به ایران به هر نوع فکر شورش طلبی پایان دهد و در عین حال قانون موسی را به درستی احیاء و تدوین کند.
پس از اعزام عزرا، نحیما یهودی دیگری که خود ساقی مجلس شاه و از محارم و مقربان وی بود، در سال ۴۵۴ پیش از میلاد برای نظارت در احوال یهود با اجازه و فرمان اردشیر عازم بیت المقدس شد و این نظارت سالها طول کشید. نحیما در بیتالمقدس در حین مراقبت از اوضاع، کوشید تا سر و صورتی به شریعت و اجراء آن بدهد. حاصل کار آنها کتابهای عزرا و نحیما است که در واقع مدتها بعد از خود آنها تدوین شده ولیکن یادداشتهای آنها، در هر دو کتاب باقی ماندهاست.
اردشیر به روایتی در سالِ ۴۲۴ پیش از میلاد درگذشت. پس از اردشیر درازدست خشایارشای دوم تنها به مدت ۴۵ روز بر تخت نشست.