زندگینامه آرتیستون
آرتیستونه اخرین دختر کوروش کبیر و سوگولی کاساندان بود. آرتیستون خواهر کمبوجیه، و دیگر فرزندان کوروش بود که در میان سالهای ۵۳۵ تا ۵۳۸ پیش از میلاد متولد شد.
زندگینامه آرتیستون
آرتیستونه اخرین دختر کوروش کبیر و سوگولی کاساندان بود. آرتیستون خواهر کمبوجیه، و دیگر فرزندان کوروش بود که در میان سالهای ۵۳۵ تا ۵۳۸ پیش از میلاد متولد شد.
از مقالات هرودوت تاریخ نگار مطرح جهان بنظر می رسد که آرتیستون یکی دیگر از فرزندان کوروش ، و در نتیجه خواهر آتوسا بود، که با داریوش بزرگ ازدواج کرد. آرتیستون مادر ارتهزوستر و آرشام و گبریاس بود. نشانه های باسستانی تخت جمشید نمایان می کند که آرتیستون صاحب کاخ های بسیاری در مناطق گوناگون در امپراطوری هخامنشیان بوده است.
و بعضی سهمیههای اثبات شده در همان نشه ها، گویای آنند که آرتیستون، که دو بار du-uk-ši-iš «شاهدخت» خوانده شده، مهمانی های باشکوهی را، نه کم، گاه همراه با فرزندش ارشام، به پا میکردند. نشانه ای که منتشر شد که دستور از داریوش بزرگ برای دختر کوروش به تاریخ آوریل ۵۰۶ پ. م که متن ان این بوده : صد کشتی به آرتیستون دختر کوروش بزرگ داده می شود که بی شک خود آرتیستون همسر داریوش است. آرتیستون همسر داریوش بزرگ دو فرزند برای داریوش به دنیا اورد: ارشام سردار نیروهای عرب و اتیوپیایی و گوبریاس سردار نیروهای کاپادوکیایی و سوری.
با توجه به این که آرتیستون، همسر گرامی داریوش بوده و داریوش او را بجز اینکه جزو زنان هخامنشیان می دانست وی را سوگولی خود خطاب میکرد. همان طور هرودوت در مقالاتش به این موضوع که بیوگرافی آرتیستون باشد اشاره کرده که داریوش دستور ساخت مجسه ایی از طلا برای آرتیستون را صادر کرده بود. در گل نبشههای ایلامی زبان تختجمشید ، دفعات زیادی از او نقل شده و به ملک های زیاد، کارگران و جیرههایی که گویا برای برپایی مهمانی های مجلل بر پا میکرده، نقل شده است.وی همچنین با آتوسا، بامه و آپاکیش ساختار چهار زن زنان هخامنشیان را تشکیل میدادند که اسمش در لوحهای گلی هخامنشی قابل مشاهده هست.
ازدواج کمبوجیه با آتوسا و رکسانا
توجه داشته باشید در هیچکدام از دوره و زمانی در ایران قبل از اسلام و دوران هخامنشیان اتفاق نیافتاده، برادر با خواهر وصلت کند، ولی این به این منظره نیست که با مخالفت شرع و آئین فامیلی، با خواهر خود آتوسا وصلت کند. پس قضات شاهی را خواست و پرسید «آیا در ایران قانونی هست که اگر او تصمیم داشته باشد وصلت میان خواهر و برادر را انجام داد؟» داوران شاهی جواب خوبی پیدا کردند که نه مشکل داشته باشد و نه زندگی آنها را به خطر بی اندازد. آنها هر چند یافته بودند ، قانونی که چنین امری را داشته باشد لیکن قانونی یافتند که به پادشاه ایران این امکان را می دهد ، به آنچه دلخواه اوست، رفتار کند.
کمبوجیه دوبار از این قانون گزینش کرد، و با خواهر جوان ترش رکسانا هم وصلت کرد. رکسانا در مسافرت به مصر همراه کمبوجیه بود. یونانیها برای جریان فوت خواهر شاه رکسانا نقل می کنند که رکسانا یک روز در حال گریه کردن بود و شاه علت آنرا پرسید و خواهرش پاسخ داد که یکدفعه بردیا را یاد کردم که یار و یاور و همسری نداشت، با توجه به این اهل یونان این ماجرا باعث دعوا و و عصبانیت شاه باعث فوت خواهرش شد.
از جناح دیگر دیگر مورخان مصر اظهار دارند، برادر و خواهر بر سفرهٔ غذا بودند. در آن حین رکسانا تیکه ای کاهو داشته، پس از بریدن برگهای آن، از شاه پرسید «این کاهو با برگ خوشمزه تر است یا بدون برگ؟» شاه پاسخ داد «با برگ را بیشتر میل دارم.» رکسانا گفت «او نسبت به فرزندان کوروش مثل همین کاهو کار را انجام دادند و آنرا لخت به زور عریان کردند.» شاه از از این حرف عصبانی شده و لگدی بر پهلوی رکسانا زد و چون او حامله بود، سبب این شد که فرزندش بمیرد و همچینین رکسانا نیز مرد.این ماجرا ازواج خواهر و بردار نشان میدهد که ایرانیان قبل از اسلام در آن زمان از این رسم نا به جا ثمره مند بودند.
به قتل رساندن رکسانا به دست شاه احتمالا باید جزوی از همین حرفای غلط باشد که حقیقت باشد. که داریوش کبیر نقل میکند نه تنها ماد و پارس یا در سایر ولایات نیز دربارهٔ کمبوجیه منتشر میشد و مردم را اکثرا به مدعی او که در ماد به عنوان بردیا پسر کوروش قیام کرده بود، علاقمند میساخت.
هیچی نفهمیدم