زندگینامه جان هینریش پستالوزی
يوهان هاينْريش پستالوزی در ماه ژانويه 1744در زوريخ سوئيس به چشم به جهان گشود. در راستای تربيت خانواده ره روحاینت روی اورد روزگار میگذرانيد.
زندگینامه جان هینریش پستالوزی
یوهان هاینْریش پستالوزی در ماه ژانویه ۱۷۴۴در زوریخ سوئیس به چشم به جهان گشود. در راستای تربیت خانواده ره روحاینت روی اورد روزگار میگذرانید. پستالوزی به فکر افتاد تا روستاییان پیرامون خود را از حال فلاکت و بدبختی بیرون آورد. وی در ابتدا کوشید از راه سرپرستی امور دینی به مقصود خود دست یابد اما چون موفق نشد، به تحصیل حقوق پرداخت به آن امید که از حقوق مردم دفاع کند. پستالوزی در کنار آن، مدتی به فعالیتهای سیاسی روی آورد و چون با معایب و نواقص حکومت وقت آشنا گردید آن را به باد انتقاد گرفت و از سیاست کنارهگیری کرد. وی سپس برای پیشبرد افکار خویش تصمیم گرفت تا از راه اصلاح راههای کشاورزی، مردم را راهنمایى کند. او همچنین تلاش کرد تا با گردآوری پسران بیسرپرست، در تربیت آنان بکوشد و در عین حال، افکار تربیتی خود را در مورد این کودکان در معرض آزمایش قرار دهد.
هنگامی که در سالهای پایانی قرن هجدهم، انقلاب فرانسه به سوئیس سرایت کرد و تعداد زیادی را به کشتن داد، پستالوزی یتیم خانهای دایر کرد و به سرپرستی کودکان مستمند و بدون سرپرست پرداخت. او با افکار و کارهای خود توانست نظر تمام دانشمندان علم تربیت دنیا را به خود جلب نماید و شهرتی جهانگیر پیدا کند.یوهان هاینریش پستالوزی سرانجام در ۱۷ فوریه ۱۸۲۷م در ۸۳ سالگی درگذشت و در زوریخ به خاک سپرده شد.
آراء تربیتی پستالوژی
پستالوزی هدف تربیت را« شکوفاساختن هماهنگ نیروهای نهفته درطبیعت آدمی» می داندبراساس همین دیدگاه او۶اصل رادرموردآموزش وپرورش بیان می کندکه عبارتند از:
تعلیم وتربیت بایدهمواره ازهدف غایی آن که شکوفاساختن نیروهای طبیعی وهدایت هرفردبه سوی خردانسانی است پیروی کند.
درآموزش وپرورش بایدویژگیهای روانی هرکودک راشناخت وآنهارارعایت کرد.
باید متربی یعنی کودک رادوست داشت وشخصیت اورامحترم شمرد.
در آموزش باید ازمشاهده یعنی به کارانداختن حواس شاگرد آغازکرد.
آموزش را باید بر پایه عمل شاگرد و زندگانی عملی استوارکرد.
در آموختن هر رشته باید ازساده ترین جزء آغازکرد و رفته رفته و با رعایت رشد روانی شاگرد به آموزش امورپیچیده ومرکب پرداخت.
درآموزش وپرورش بایدویژگیهای روانی هرکودک راشناخت وآنهارارعایت کرد.
باید متربی یعنی کودک رادوست داشت وشخصیت اورامحترم شمرد.
در آموزش باید ازمشاهده یعنی به کارانداختن حواس شاگرد آغازکرد.
آموزش را باید بر پایه عمل شاگرد و زندگانی عملی استوارکرد.
در آموختن هر رشته باید ازساده ترین جزء آغازکرد و رفته رفته و با رعایت رشد روانی شاگرد به آموزش امورپیچیده ومرکب پرداخت.
مبنای روش پستالوزی بر این اعتقاد پایه گذاری شده بود که می گفت: ” حواس ما، مخازن دانش ما هستند. “در این روش، کودک مشاهدات و تجارت عملی خود را به شیوه ای تحلیل و مطابق با آنچه که در گنجینه حواس داشت، می فهمید. از این رو در آموزشگاه های پستالوزی، کارهای عملی و آموزش های حرفه ای، هم به عنوان منبعی برای زندگانی اقتصادی کودکان و هم به عنوان پایه آموزش های نظری اهمیت و نقش داشتند.
مطالب خواندنی:
درباره روش تدریس پیشنهاد پستالوزی این است که
در آموزش واژهها، کلمات و اعداد بایستی روش انتزاعی را کنار گذاشت و ارتباط آنها رابا امور و اشیاء خارجی ، محور کار قرار داد.
آزادی کودک در انجام مشاهدات و مطالعات شخصی نیز ازجمله مسائلی بود که اهمیت زیادی در فلسفه تربیتی پستالوزی داشت.
پستالوزی یکی از بنیانگذاران اندیشهٔ نوین “آمادگی” است.
آزادی کودک در انجام مشاهدات و مطالعات شخصی نیز ازجمله مسائلی بود که اهمیت زیادی در فلسفه تربیتی پستالوزی داشت.
پستالوزی یکی از بنیانگذاران اندیشهٔ نوین “آمادگی” است.
پستالوزی بر آن بود که
نیکبختی در محبت و نیکخواهی است. هم بنیاد راه و روش تربیت و هم راز تأثیر پستالوزی در همین نکته است. از این روست که میگوید ” ذات تربیت نه در آموزش بلکه در محبت است”. او بر این باور است که هیچ مفهومی را نباید به کودک آموخت مگر آنکه نخست نگرش حسی از آن داشته باشد. پستالوزی نه تنها بر پیوند آموزش نظری و دریافتهای حسی تأکید میکرد بلکه بهطور کلی بر هماهنگی گوناگون آموزش و پرورش حرفهای ، عقلانی و عاطفی تاکید داشت .(تربیت عمومی)
– یادگیری در صورت بکار بردن و تمرین آن صورت می گیرد.
– کل آزادی مبنی بر عدالت است و عدالت وقتی محقق می شود که بشر پرهیزگار ، دلسوز و محبت داشته باشد.
– انتظار بیش از حد داشتن و اجبار و خشونت ممنوع .
– اصل بنیادی اندیشه پستالوزی، همانا نیکی طبیعت انسان بود.
– سرچشمه و نمای حقیقی اخلاق انسان و تربیت رادر محبت می دید.
– منتهی شدن آموزش فردی به پیشرفت اجتماعی .
– هماهنگی تعلیم و تربیت با طبیعت مدرسه .
– از بین بردن حالت رسمی مدرسه .
– استفاده نکردن از منبع ، کسب دانش از طریق تجربه .
– بکار گیری اشیاء واقعی در کلاس درس .
– انضباط در صورت لزوم باید جدی ودر عین حال با تواضع و انسانیت صورت گیرد.
– انضباط را به محبت اندیشیدن معنی کرده است.
– برابری را به معنای اتحاد و شکل یکسان نمی داند بلکه به رسمیت شناختن کامل طبیعت در صورتی که در افراد مختلف متنوع باشد.
– معتقد به تعلیم – تربیت همگانی.
– معتقد به اصل آمادگی و اختلافات فردی .
– کل آزادی مبنی بر عدالت است و عدالت وقتی محقق می شود که بشر پرهیزگار ، دلسوز و محبت داشته باشد.
– انتظار بیش از حد داشتن و اجبار و خشونت ممنوع .
– اصل بنیادی اندیشه پستالوزی، همانا نیکی طبیعت انسان بود.
– سرچشمه و نمای حقیقی اخلاق انسان و تربیت رادر محبت می دید.
– منتهی شدن آموزش فردی به پیشرفت اجتماعی .
– هماهنگی تعلیم و تربیت با طبیعت مدرسه .
– از بین بردن حالت رسمی مدرسه .
– استفاده نکردن از منبع ، کسب دانش از طریق تجربه .
– بکار گیری اشیاء واقعی در کلاس درس .
– انضباط در صورت لزوم باید جدی ودر عین حال با تواضع و انسانیت صورت گیرد.
– انضباط را به محبت اندیشیدن معنی کرده است.
– برابری را به معنای اتحاد و شکل یکسان نمی داند بلکه به رسمیت شناختن کامل طبیعت در صورتی که در افراد مختلف متنوع باشد.
– معتقد به تعلیم – تربیت همگانی.
– معتقد به اصل آمادگی و اختلافات فردی .
به طور کلی آنچه پستالوزی را از اندیشه وران تربیتی دیگرمتمایزمی سازد، دلبستگی اوبه نجات کودکان بینواوبی سرپرست از راه تعلیم وتربیت توام با محبت وانسان دوستی است. مخلص کلام اینکه بزرگانی مانند هربارت وفروبل در آموزشگاه پستالوزی به مطالعه وتجربه اندوزی پرداختند همچنین بسیاری ازکشورهای اروپاوپیش ازهمه آلمان در آموزشگاههای ابتدایی خود روشهای پستالوزی رابه کار بستند.