زندگینامه دکتر حسین عظیمی
وي كه متولد سال ۱۳۲۶ بود، تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در كاشان گذراند و سپس در رشته اقتصاد دانشگاه تهران پذيرفته شد. او پس از اخذ درجه كارشناسي ارشد از اين دانشگاه در امتحان اعزام به خارج شركت كرد و به عنوان دانشجوي ممتاز در رشته اقتصاد توسعه مدرك دكتراي خود را از دانشگاه آكسفورد انگلستان گرفت. وي در سال هاي جنگ مديريت دفتر آموزش سازمان برنامه و بودجه را برعهده داشت و پس از خروج از سازمان جذب دانشگاه آزاد اسلامي بود. وي تا پايان عمر مدير گروه اقتصاد واحد علوم و تحقيقات اين دانشگاه بود و در مقطع دكترا به تدريس مي پرداخت. وي همچنين به كار مشاوره و تحقيق نيز مي پرداخت. كتاب مدارهاي توسعه نايافتگي در اقتصاد ايران كه چند سال پيش توسط نشر ني وارد بازار شد، اثر مهم دكتر عظيمي به شمار مي رود. تلاش در جهت هم انديشي، پژوهشگران و نظريه پردازان كشور براي تدوين برنامه چهارم از آخرين تلاش هاي وي بود. وي در اواخر سال سمينار چالش ها و چشم اندازهاي توسعه ايران را برگزار كرد.
تا شقايق هست، زندگي بايد كرد
هنوز نام حسين عظيمي بر زبانم جاري است كه خانم مسؤول اطلاعات بيمارستان مي گويد: بخش ۳، اتاق ۳۰۴.
حتما در اين روزها، اين آدرس چند كلمه اي را براي بسياري تكرار كرده است. در درگاه اتاق ۳۰۴، چند نفري ايستاده اند، سلام كه مي كنم دكتر حسين عظيمي تمام توان تحليل رفته اش را جمع مي كند تا به لبخندي مهربان مهمانمان كند.
دكتر حسين عظيمي- اقتصاددان برجسته ايراني- چندي است براي رهايي از رنج بيماري در بيمارستان بستري است.
مي خواهم بپرسم استاد! اين روزها بزرگترين دغدغه تان چيست؟
مي خواهم بپرسم آقاي دكتر! كتاب تازه چه داريد؟
مي خواهم بپرسم نسبت اقتصاد و اخلاق چيست؟
مي خواهم بپرسم آقاي دكتر! از مؤسسه اي كه جفاي بيشماري برايش متحمل شديد، چه خبر؟
مي خواهم هزار سؤال بي پاسخ را از دكتر حسين عظيمي ۵۵ ساله، دكتراي اقتصاد توسعه از دانشگاه آكسفورد بپرسم.
اما دكتر عظيمي خسته از تحمل رنج بيماري و بي انصافي هاي بيشمار و نامردمي ها است، و من سؤالاتم را براي روزهاي آفتابي بهاره نگاه مي دارم. آخر، بهار هر سال بي خبر از راه مي رسد.
و من مي دانم كه بزرگترين دغدغه استاد، رهايي سرزمينش از مدارهاي توسعه نيافتگي است.
و من مي دانم، مهمترين تشويش او برقراري عدالت اجتماعي و توزيع عادلانه ثروت در جامعه اي است كه او آن را فقير نمي خواهد و جوانانش را بيكار نمي پسندد.
و من مي دانم كه استاد عظيمي اخلاق را به محكم ترين رشته ها با اقتصاد پيوند زده است.
دكتر خسته بر تخت بيمارستان آرميده است، خسته از يك عمر تلاش، تفكر و تحقيق براي اقتصاد سرزميني كه آبادي اش آرزوي اوست.
وقتي براي خداحافظي به استاد مي گويم: «دكتر! برنامه چهارم، چشم انتظار شماست»، چشمانش كه بيماري فروغ را از آنها ربوده است، برق مي زند، لبخند بر لبانش مي نشيند و به دوردست نه چندان دور پنجره بيمارستان چشم مي دوزد.
يادمان مي آيد، روزي را كه در گرماگرم بحث هاي مؤسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزي به دفتر كار خالي دكتر رفتيم وقتي در مورد آينده مؤسسه و همكاري اساتيد اقتصاد با مؤسسه پرسيديم دكتر عظيمي با اميدواري از دوست و همشهري عزيز خود «سهراب سپهري» ياد كرد و گفت: «چشم ها را بايد شست، جور ديگر بايد ديد».
مي خواهم در آخرين لحظه به دكتر بگويم كه به قول دوست عزيزتان، «تا شقايق هست، زندگي بايد كرد».
اما مي دانم كه استاد لبريز از زندگي است. برنامه چهارم توسعه چشم انتظار اوست.
رئيس موسسه آموزش و پژوهش در برنامه ريزي توسعه پس از تحمل دوران طولاني بيماري سرطان، چشم از دنيا فروبست. او در سال پاياني به مهمترين سمت دوران زندگي اش منصوب شد و مديريت موسسه جديدي كه از ادغام مركز آموزش مديريت دولتي و موسسه آموزش و پژوهش در برنامه ريزي توسعه به وجود آمده بود را مديريت كرد. او دهه ۶۰ را در سازمان برنامه و بودجه گذراند و در سال هاي پاياني آن با رياست وقت سازمان اختلاف پيدا كرد
خاتمي در آغاز جلسه هيات دولت روز بعد از فوت ايشان طي سخناني، درگذشت دكتر حسين عظيمي، معاون فقيد سازمان مديريت و برنامه ريزي و رئيس مؤسسه عالي آموزش و پژوهش مديريت و برنامه ريزي را ضايعه اي براي مجموعه مديريتي كشور دانست و از وي به عنوان انساني انديشمند، دلسوز، تلاشگر و مقاوم در برابر ناملايمات ياد كرد و درگذشت وي را به خانواده آن مرحوم و جامعه علمي، اقتصادي و مديريتي كشور تسليت گفت.
منبع روزنامه همشهري