تاریخ ما
گزیده‌ای از تاریخ و تمدن جهان باستان

زندگینامه قطب الدین شیرازی

قطب الدین محمود بن ضیا الدین مسعود بن مصلح کازرونی شیرازی دانشمند بزرگ ایران در قرن هفتم هجری می زیست.

زندگینامه قطب الدین شیرازی

قطب الدین محمود بن ضیا الدین مسعود بن مصلح کازرونی شیرازی دانشمند بزرگ ایران در قرن هفتم هجری می زیست.فرزند مولانا ضیاء الدین مسعود بن مصلح کازرونی پزشک معروف و از مشایخ صوفیه در سال ۶۳۳ هجری قمری در کازرون پا به عرصه هستی نهاد.قطب‌الدین علاوه بر شاگردی در نزد پدر از محضر بزرگانی چون کمال‌ الدین ابوالخیر بن مصلح کازرونی، شمس‌الدین محمد بن احمد الحکیم الکیشی، شرف‌الدین زکی بوشکانی، خواجه نصیر طوسی، نجم‌الدین کاتبی، علامه قطب‌الدین مؤیدالدین عرضی و کمال کوفی بهره فراوانی یافت تا آنجا که علاوه بر پزشکی، بر علوم دیگری چون ریاضی، فلسفه، علوم ادبی، دین‌شناسی، موسیقی، نواختن رباب و سرودن شعر، بازیشطرنج و فنون شعبده‌بازی به چیرگی شگفت‌ انگیزی دست یافت. او مدتی در شهرهای سیواس و ملطیه به شغل قضاوت اشتغال یافت و در زمانی دیگر از طرف تکودار، ایلخان مغول به سمت سفارت، همراه اتابک پهلوان به مصر نزد ملک قلادون الفی اعزام شد. آرامگاه وی در مقبرهالوزرای چرنداب تبریز است.

علامه در اندک زمانی در علوم معقول و منقول سرآمد فضلای عصر خود بود و در طول مدت حیات خود بیش از بیست اثر به فارسی و عربی از خود باقی گذاشت.قطب‌الدین شیرازی در علم موسیقی و فیزیک از سرآمدان زمان خود بوده‌ است. اگرچه قطب‌الدین را نمی‌توان شاگرد صفی‌الدین ارموی-نظریه‌پرداز موسیقی قرن هفتم- دانست؛ ولی او را باید بدون شک نخستین شارح کتب صفی‌الدین ارموی قلم‌ داد کرد. قطب‌الدین بخش مفصلی از کتاب دائره المعارف چندجلدی خود به نام دره التاج را به موسیقی اختصاص داده و در آن‌جا به تشریح نظریات صفی‌الدین ارموی، مخصوصاً مطالبی که در رساله الشرفیه بیان شده، پرداخته‌است.در سال ۱۳۹۰ هزار و دویست و پنجاهمین سالگرد تولد قطب‌الدین کازرونی از طرف ایران و سازمان یونسکو جشن گرفته شد.

 در کتاب جامع قطب الدین شیرازی نکاتی مهم است که به ان ها میپردازیم

۱) نخست کوششی است که وی برای تلفیق نظریات مشائیون و اشراقیون دارد و این همان تلاشی است که بعدها و به شکل پیگیرتر و جالب‌تری از طرف صدرالدین شیرازی دنبال می شود. در سراسر مباحث فلسفی کتاب دیده می‌شود که قطب الدین شیرازی هم به ابن سینا و هم به سهروردی که به ترتیب پیشوایان «مشاء» و «اشراق» شمرده می‌شدند نظر داشته است.
۲) برخورد قطب الدین شیرازی به مسایل فلسفی، ریاضی و طبیعی برخورد یک مدون و گردآورنده‌ی خشک و خالی و بی‌ابتکار نیست. ابداً.  وی هم در مسائل صرفاً فلسفی (مانند نحوه‌ی تقسیم علوم) و هم در مسائل ریاضی و هم در مسائل پزشکی مردی صاحب‌ نظر و دارای تجارب شخصی وسیع بوده است و این خبرگی او در اثر بزرگش منعکس شده است. در نحوه‌ی تقسیم علوم که از آن یاد کردیم قطب الدین مایل بود آنچنان تقسیمی بدهد که در آن کلیه‌ی علوم عصر از فلسفی (یا حکمی) و دینی جای بگیرد. به همین جهت او تقسیمی غیر از تقسیم ابن سینا  به دست می‌دهد و تقسیم علوم را از همان آغاز به حکمی و غیرحکمی می‌کند و بدینسان دین و فلسفه را دو رشته از دانش می‌شمرد. از همینجا تلفیق قطب الدین از فلسفه و دین آشکار می‌شود و این سنت نیز که بی‌شک بنیاد گزارش او نیست و استادش خواجه نصیر و پیش از او متکلم فیلسوف فخر رازی را نیز پوینده‌ی همین شیوه می یابیم، بعدها از طرف فلاسفه‌ی خلف او مانند دوّانی، دشتکی، میرداماد، صدرا و غیره دنبال می‌شود.
مطالب خواندنی:
به همین جهت قطب الدین در «دره التاج» همه‌ی مباحث را با استناد به آیات قرآنی و احادیث و احکام مذهبی سخت درمی‌آمیزد و بدینسان می‌بینیم که شعار فلاسفه‌ی قرون وسطائی اروپا که می‌گفتند «فلسفه خادم دین است» در کشور ما نیز اجراء شده است. علت آنست که در آن ایام دین ایدئولوژی مسلط بود و اشکال دیگر ایدئولوژیک چاره‌ای نداشتند جز اطاعت از آن، دمساز کردن خود با آن.
در «اختیارات مظفری» که از دیگر آثار قطب الدین است درباره‌ی ریاضیات چنین آمده است :«شریف‌ ترین نوعی از انواع علم ریاضی است که جزوی است اجزاء حکمت نظری. علمی است که نفس انسانی را از اقتنای آن شرف اطلاع به هیئت آسمان و زمین و عدد و افلاک و مقادیر و حرکات، و کمیّت ابعاد و اجرام و کیفیّت اوضاع بسایط اجرام که اجزای این عالمند، علی الاطلاق، حاصل می‌شود».
این تعریف قطب الدین از ریاضی، از جانب کسی که خود منجم و همراه خواجه نصیر از بانیان زیج مراغه است، جالب است زیرا در واقع دایره‌ی دید او از اشتمال دانش ریاضی نه تنها به مقادیر و کمیت‌ها بلکه به حرکت، جرم و اجسام آسمانی و زمینی وسیع است.
در همین کتاب قطب الدین می‌کوشید برخی دشواری‌های معروف ریاضی را حل کند، به برخی از مسائل و مباحث متداول به عقیده‌ی خود پاسخ دهد و چنانکه مرسوم بود بین پیشینیان خویش حکمیت کند. مثلاً در این بحث که «اعدل بقاع» کدام است نظریات مختلف بود. برخی مانند ابن سینا) خط استوا را «اعدل بقاع» می‌دانند. فخر رازی اقلیم چهارم از هفت اقلیم زمین را (که عرض‌های مدارات جنوبی آن ″۵ -’۳۷ -o33 است) اعدل می‌دانست. قطب الدین جانب فخر رازی را می‌گیرد.
منبع ویکی‌پدیا ای هوش
ممکن است شما دوست داشته باشید

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.